توجه شما به اینجا جلب شود و تصویری از آن در ذهن شما بیاید این سالن وجود داشت، پس واقعیتی است عینی و مستقل از ذهن انسان.
فعلاً ما درباره جهان یک موضع گرفتیم و آن اینکه جهان یک واقعیت عینی مستقل از ذهن انسان است.
 موضع دوم:
انسان ها بخشی از این واقعیت عینی گسترده اند. ما به عنوان انسان بخشی از این جهانیم. از بس گفته شده انسان و جهان، گاهی ممکن است چنین در ذهن ها آید که انسان یک چیزی است برای خودش و جهان هم چیزیست برای خودش، درحالی که این طور نیست و انسان یک قسمتی از این جهان است. مقابله انسان و جهان و نام بردن آن ها در مقابل هم نباید این اندیشه و ذهنیت غلط را برای ما به وجود آورد که جهان یک چیز است و انسان چیزی دیگر، خیر انسان بخشی از همین جهان است.
درست است که انسان یک تافته‌ی جدا بافته است و امتیازی دارد که ان شاءالله این امتیاز را بیان خواهیم کرد، اما این تافته بخشی از همین مجموعه است، چنان نیست که خارج از این مجموعه باشد. انسان ها بخشی از همین واقعیت عینی گسترده اند نه چیز دیگر. امتیاز انسان ها این است که انسان یک واقعیت عینی است که هم خودآگاه است و هم می تواند بر اشیاء دیگر آگاهی پیدا کند، واقعیتی است با قدرت آگاه شدن بر خویشتن و آگاه شدن بر بیرون خویش. در اینجا بازمی گردیم به مسئله ایده آلیسم و رئالیسم؛ یک معنی دیگر ایده آلیسم این است که انسان تصوراتی از این جهان دارد، ما نمی گوییم که بیرون از تصورات ما هیچ نیست بلکه می‌گوییم ما جز خودمان و تصوراتمان آگاهی و خبری نداریم، نمی گوییم غیر از انسان و ذهن او هیچ نیست بلکه می گوییم خارج از انسان و ذهن او ممکن است چیزی باشد ممکن هم هست نباشد، خبر نداریم، ما در مقابل این گروه دوم از ایده آلیست ها که شکاک ها هستند موضع گرفته‌ایم و می گوییم خیر انسان می داند که غیر از خودش واقعیت دیگری هم هست.
گروه سوم از ایده آلیست ها می گویند انسان هست، بیرون از

نظر خود را ارسال کنید