جلو که می رویم می بینیم آب نیست. این تجربه را در اینجا هم یادآوری کردیم، حال با تمام این حرف ها آیا هیچ یک از شما یک درصد هزارم هم تردید دارید که این لیوان داخلش آب است؟ احدی از شما چنین تردیدی ندارد.
بسیار خوب، اگر کسی دچار بیماری وسواس شده و می گوید نه شاید هم واقعاً من اشتباه می‌کنم، ما می گوییم لطفاً تشریف بیاورید جلو تا بفهمید که آب است یا نه؟ آیا بعد از اینکه یک جرعه از آب لیوان نوشید باز هم شک می کند که آب است؟ دیگر شربت بودن یا آب بودن آن مهم نیست بحث در این است که اینجا یک مایع قابل نوشیدن هست، از جلو هم آن را امتحان می کنیم دیگر ما خصوصیات این مایع را کار نداریم اما این لیوان خالی نیست و در این لیوان مایعی هست شبیه آب، حال یا خود آب است یا شربت است یا چیز دیگر، شاید هم بنزین سفید است، بالاخره یک چیزی در اینجا هست. آیا در این امر می توان تردیدی داشت؟ حداقل می‌توان این لیوان را کمی حرکت داد معلوم شود یک چیزی در این لیوان هست، با همه این تجربه‌ها آیا باز یک آدم سالم پیدا می شود که با همه شک هایی که به او القاء شده است باز هم بگوید نه شاید هم لیوان خالی باشد؟
با توجه به این مسائل می گوییم خیلی راحت می توان به این نتیجه رسید که انسان موجودی است که می تواند نسبت به واقعیت عینی مستقل از ذهن خود آگاهی هایی به دست آورد، بنابراین انسان از اینکه جهان عینیت مستقل از ذهن است خبر دارد.
انسان می تواند بیش از این خبر داشته باشد، یعنی آگاهی و خبر دارد بیش از این هم می تواند به دست آورد. این ها از مسائلی است که برای همه روشن است و ما در جهان بینی خودمان در این رابطه موضع مشخصی انتخاب کرده ایم، و در این موضعگیری مشخص بر این سه مقطع تردیدی نداریم. البته بحث شناخت را نمی خواهیم همین جا تمام کنیم، کسانی که علاقه دارند می توانند کتاب های مفصل و یا همان جزوه شناخت را که در یک وقتی در اینجا برای خواهرها و برادره

نظر خود را ارسال کنید