و مستقل از ذهن انسان و انسان ها، بخشی از این واقعیت عینی گسترده اند که می توانند بر خود و بر امور دیگر آگاه گردند. مسئله اولی که یک انسان در تعیین نظام ارزشی با آن برخورد می کند این است که آیا این جهان یک واقعیت عینی است یا نه؟
کُلُّ ما فِی الکَونِ وَهمٌ اَو خِیالٌ               اَو عُکوسٌ فِی المَرایا اَو ضِلالٍ،
[این جهان] چیست؟ آیا این جهان یک واقعیت عینی مثل خود من است؟ یا نه؟ همان طور که آدم در خواب خیلی چیزها را می بیند، این هم یک خوابی است که ما می بینیم. الان اینجا نشسته ام و شما بنده را می بینید که حرف می زنم. مثل اینکه در خواب گاهی کسی را می بینید که حرف می زند، درحالی که واقعاً حرف نمی‌زند. یا بنده که شما را و این در و دیوار و چراغ ها و اشخاص و این صندلی ها و این میز و میکروفون را اینجا می بینم مثل این است که آدم گاهی خواب می بیند. آیا آنچه ما به نام جهان می بینیم یک رویا و یک خواب طولانی است یا یک واقعیتی است که ما با آن سروکار داریم؟
ایده آلیسم و رئالیسم:
یکی از معانی ایده آلیسم همین است، البته ایده آلیسم از نقطه نظرهای گوناگون معانی محتلف دارد و یک معنایش چنین است. یعنی اعتقاد به اینکه آنچه واقعیت دارد ایده ها و صور ذهنی هستند و نه غیر آن. چون بنا نداریم در این دوره بحثمان در هر جایی آنقدر درنگ کنیم که شش ماه فقط روی یک چیز بحث کنیم، اجمالاً عرض می کنم که ایده آلیسم هگل، ایده آلیسم افلاطون و ایده آلیسم بسیاری از افراد دیگری که به عنوان ایده آلیست شناخته می شوند بدین معنا نیست آن ها یک معنی دیگری را در نظر دارند ولی در اینکه یک عده ای در تاریخ بشر فکر می‌کنند که چنین برداشتی هم از انسان و جهان وجود دارد تردیدی نیست؛ حال این ها چه کسانی هستند؟ بحث نمی کنیم، می گوییم یک عده ای هستند. پس یک عده ای فکر می کنند الان که شما اینجا را نگاه می کنید و در برابر خودتان این تابلو را می بینید و یک تخته سبز رنگ می‌بینید این ها همه خیال است، نظیر وقتی است که خواب می بینید، و در مقابل، کسانی دیگر می گویند خیر این تابلو که ما

نظر خود را ارسال کنید