دورنگرشان بشناسیم. غیر از این راهی نیست. اعرفوا منازل الرجاله بالحق.
سوال 4- ویژگی عمده عشق و هدف مسلمانان بی نهایت و غیرقابل دسترسی است پس اگر شخصی غیرالهی علم را عشق و هدف خود قرار دهد علم را هم بی نهایت می دانیم و آیا می توانیم نتیجه بگیریم که زندگی برای آن شخص دیگر پوچ و بی معنی نخواهد شد، در عین حالی که به خدا هم اعتقاد ندارد؟
ج- کسانی که جلوه های خدا را به جای خدا می گیرند فراوانند. بسیاری از بت پرستی ها همین است؛ در آنجا هم پرستش وجود دارد. یک انسان گاوپرست که وقتی جلوی گاو می رسد عشقش ظاهر می شود برای او هم زندگی بی معنا نیست اما این غیرخدا را عوضی به جای خدا گرفته است «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ» (بقره، 165).
مسئله این است که این عشق کجا و آن عشق علی گونه کجا؟ لذا می بینیم به محض اینکه آدم عاشق موسیقی می فهمد یک موزیسین قوی تر آهنگ های تازه تری آورده از غصه می میرد، در حالی که برای عاشق خدا چنین حالتی وجود ندارد.
سوال 5- بهتر این است که جملاتی از عرفا و صاحب نظران اهل دل و از عرفای اسلام می زدید و حرف کانت را هم با آن ها بیان می کردید؟
ج- بهترین جملات همان هایی بود که از قرآن و حدیث نقل کردم اما از آن ها هم برایتان خواهم گفت.
سوال 6- رابطه بین عقل نظری و عقل عملی را بیان فرمایید.
ج- رابطه این است که عقل نظری عقلی واقعیت شناس و عقل عملی عقلی حقیقت شناس است. عقل عملی خیر و کمال و زیبایی ها و غیره را می یابد، عقل نظری از طریق دریافت فقر عالم و ضرورت اتکاء این فقر به غنی به خدا می رسد. عقل نظری باید در خدمت عقل عملی قرار گیرد تا خیر و نیکی و راه های عمل صالح را منطبق بر جزئیات به انسان نشان دهد. مثلاً اگر یتیمی را در کمال حسن نیت نوازش می کنی عقل نظری در خدمت عقل عملی به شما می گوید که آیا واقعاً خدمت می کنید یا خیانت؟
سوال 7- فرمودید که قرآن کتاب علمی نیست کتاب هدایت است؛ آیا هدایت و در نهایت مسئله عرفان خود غیر از علم و بینش الهی است.
ج- این علم که عرض کردم منظور ساینس است؛ علم مطلق را گفتم نه علم والا. سراسر قرآن دعوت به علم