(ع) آمده است و به آن نهضت هم اشاره دارد. وقتی که آن نهضت به پیروزی رسید آیا مستضعفین جامعه خواه بنی‌اسرائیل و خواه غیر آن‌ها جملگی امام شدند یا نه فقط حضرت موسی امام شد؟ آیه دیگری به این سوال جواب می‌دهد:
 (و اذ قال موسی لقومه یا قوم اذکروا نعمه اله علیکم اذ جعل فیکم انبیاء و جعلکم ملوکا).
 و آن هنگام که موسی به هم‌وطنانش گفت به یاد آرید نعمت خدا را که در میان شما پیامبران قرار داد و شما را شهریاران گردانید. نمی‌گوید که همه شما پیامبر شدید می‌گوید در بین شما پیامبرانی قرار داد. اما می‌گوید همه شما را به منزلت شهریاران درآورد یعنی همان مقام و امتیازی را که شهریاران دارند به همه شما متعلق گردانید. بنابراین شهریاری و امامت و پیشوایی متعلق به همه مردم است اما کار خدا این است که این امکان و این محیط مساعد را فراهم کند که این‌ها بتوانند امام شوند. اما این‌که این‌ها خودشان از این مقام استفاده کنند و به مقام امام برسند به عهده خود آن‌ها و خود شماست.
 البته این کار، کار آسانی نیست، کاری است دشوار، اما شدنی و حتمی و واجب است به همه ما که از حالت استضعاف، محرومیت از حقوق اقتصادی و سیاسی و فرهنگی به درآییم و بر ما است بهره‌مندی از این حقوق و به کار بردن و استفاده کردن از آن، آن وقت این دشواری که مستضعفین بتوانند تبدیل بشوند به جامعه (همه امام) در اینست که روحیه و اخلاق و تفکر خاص استضعاف و زیردستی باید از بین برود چون که اصل اسلام و جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی اسلام و فلسفه تاریخش بر این است که زیربنای همه تحولات تحول در اخلاق و تفکر و جهان‌بینی است.  به ‌عکس مکاتب مادی که می‌گویند شرایط تولیدی جامعه باید دگرگون بشود. یا بعضی فلسفه‌های دیگر که می گویند شرایط جغرافیایی باید تغییر کند، یا فلسفه‌هایی که می‌گویند شرایط سیاسی باید تغییر کند اسلام و ادیان آسمانی می‌گویند اول باید اخلاق و جهان‌بینی مردم تغییر کند و اخلاق مقدم است بر جهان‌بینی.
 اینست که خداوند می‌فرماید:
(ان الله لا یغیّر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم) این (ما بانفسهم) یا اخلاق مقدم بر جهان‌بینی است چون‌که انسان جهان‌بینی توحیدی را قبول نمی‌کند مگر این‌که قبلاً

نظر خود را ارسال کنید