لذتی را که من می برم. آقایان عزیز این مرحله، مرحله بزرگی است «یا اَیهاَ الاِنسانُ اِنَکَ کادِحٌ اِلی رَبِکَ کَدحاً فَمُلاقیهِ» الا ای انسان به درستی که تو رنج می بری به سوی پروردگارت، آن رنجی که سرانجام ملاقاتش کنی.
آن شهید اولمان است، همه اش شهید داریم، بنازم به عالم تشیع، بنازم به این مکتب، افتخار داریم به این مکتب. کدام مکتب است در دنیا که بهترین شاگردانش را در راه هدف فدا کند؟
او شهید دوم است، شهید دوم اسمش چیست؟ خیلی از او استفاده کرده اید. مرحوم زین الدین، به شاگردانش می گوید من احتمال قوی می دهم من هم شهید بشوم، دوم او من باشم. چرا؟ دیشب دیدم در خواب، مرحوم سید مرتضی مهمانی عجیبی فراهم کرده است، همه علما را دعوت کرده است. من هم وارد شدم، تا وارد شدم بلند شد یک جا نشاندم گفت: «اِجلِس بِجنبِ اَخیکَ» این شهید اول آنجا نشسته بود گفت تو بنشین اینجا.
 پس از اندکی گرفتند او را بر لب دریا کشتند و بدنش را در دریا انداختند. قسم می خوردند ترکمن هایی که سر او را بریدند که دیدیم تا صبح میان زمین و آسمان نورها می آیند و می روند، فرشتگان به سراغ شما می آیند، ای شاگردان قرآن، ای پیروان مکتب امام صادق (ع)، سابقا می گفتم ای طلاب علوم دینیه، حال جور دیگری می‌گویم، ای شاگردان قرآن چه در حوزه چه در دانشگاه، ای برادران عزیز من چه در این لباس و چه در آن لباس، ای فرزندان گرامی من چه در اینجا و چه در آنجا. هر دو یکی است. به حمدالله و از خدای توانا با کمال عجز آرزو داریم توفیق دهد دو دانشگاه رفته رفته متحدتر و پیروان قرآن زیادتر و هدف اسلامی در سطح کشور و در خارج کشور پیاده شود. امید است ان شاءالله موفق بشویم و این صفت اخیر یادمان بماند، یک قدر کوشش و جدیت و تلف نکردن وقت.
آقایان گاهی به ما می نویسند، می گویند در اطراف صحن در وسط صحن در این ور، در آن ور، این آقایان گاهی نیم ساعت، یک ساعت

نظر خود را ارسال کنید