بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اَلحَمدُ لِلّهِ وَالصّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسوُلِ اللهِ وَ عَلی آلِه آلِ اللهِ وَ اللَّعنُ الدّائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَعداءِ اللهِ اِلی یَومِ لِقاءِ اللهِ.
در ضمن ابحاث گذشته تا حدی این مطلب روشن شد که روح و روان انسانی دارای صفات عدیده است، دارای فضائل است و دارای رذایل: صفات نیکو و صفات زشت.
به این مطلب نیز اشارت رفت که صفات انسانی از یک جنبه به دو قسمت جبری و اختیاری تقسیم می شود «فَمِنها مُوهُوبِیّ وَ مِنها کَسبِیّ (موهوبی از هبه و به معنی عطا شده است.) یعنی برخی از صفات موهوبی و جبری و بعضی کسبی یعنی اختیاری و اکتسابی است و خود انسان آن را تحصیل کرده است بنابراین صفات روحی ما چه فضائل اخلاقی باشد و چه رذایل اخلاقی، موهوبی دارد (جبری و غیر اختیاری) و در خمره و نهاد انسان بدون اختیار و اراده او صفات حسنه ای نهاده شده و در خلقت او عجین است که یا مربوط به جنبه علوی و آسمانی و روان اوست یا مربوط به جنبه مادی و جسد، که از لجن و حَمَاٍ مَسنُون (گل تیره ریخته شده) آفریده شده است و به هر حال صفات جبری (فضائل و رذائل) بدون اختیار در او موجود شده است.
یک عده از صفات را هم به اختیار خود تحصیل کرده است. فضائلی را با زحمات زیادی تحصیل کرده، رذائلی را تحصیل کرده این جاست که ما مجبوریم به دو اشکال که در علم اخلاق و اصول اشاره شد مقدمتاً اشاره کنیم و جواب آن دو اشکال را بدهیم تا مطلب از جنبه علم اخلاق روشن شود.

نظر خود را ارسال کنید