در وجود انسان صفات زیادی هست، تضاد صفات، طبق آن چه که در علم اخلاق روشن شده در مرحله وجود اصل و وجود بذر و نطفه نیست تضاد صفات پس از رشد است، پس از تکامل است، آنجا که صفت رشد کند و تکامل کند با هم تضاد دارد. بذرهای مختلف در زمین افشاندن. شما زمین را شخم کنید هزار جور تخم در آن بریزید. این تخم ها با هم تضاد ندارند، نهال های مختلف ریز بکارید تضاد ندارند. وقتی که تخم ها رشد کردند بالا آمدند، سرسبز شدند، خواستند به مرحله ثمر دادن برسند، این علف با آن علف نمی سازد، باید یکی را کند و دیگری را گذاشت.
در مرحله رشد این ها تضاد دارند. در خمیره وجود انسانی خدا مواد و بذر اولیه صفات را ریخته است. استعدادها و بذرهای گوناگون در وجود انسانی هست "مِن نُطفَةٍ اَمشاجٍ" معنایش این است حافظ یک شعری دارد در اینجا طبق آن روایتی که چهل سال یا چهل قرن او را گذاشت همان جور ماند تا گندیده و متعفن شد پس از آن او را ایجاد کرد و روح درش دمید. اما در این چهل سال چه کار می کرد، آنچه که نهال بود و بذر بود این باغبان ازل در او کاشت.
به دست خویش چهل سال باغبان ازل           گلی نماند که تخمش نکشت در گل من
نه فقط گل او اقتصار کرده، او قناعت کرده، گلی نماند و خاری نماند و نهالی نماند که تخمش نکشت در گل من. این ها در مرحله وجودش تضاد ندارد بعدا رشد می کند. وقتی که آقا به مرحله بلوغ برسد، پایین تر و بالاتر، صفت ها را باید رشد بدهد، باید درست از این مزرعه خارها را بکند، مجاهده معنایش این است "وَالَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدِیَنّهِم سَبُلَنا.... (کسانی که در راه خدا جهاد نمایند ما قطعاً آن ها را به راه های خود هدایتشان می کنیم). مجاهده با نفس معنایش

نظر خود را ارسال کنید