داریم این معنا را که حسد انسان را به سوی کارهای زشت دعوت می کند بدگویی طرف و فعالیت بر علیه محسود، و گاهی اقدام به جرح، قتل محسود، و همچنین صفت های دیگر اقتضا دارد این کارها انجام بگیرد و لکن آیا مثالی که ما می زنیم از این قبیل هست یا نه.
شما خانه ای را حساب کنید، بالای پشت بام آن منبع مختلف مایع گذاشته و به حیاط خانه لوله کشی کرده اند. یکی منبع آب است با لوله کشی آب، یکی منبع سرکه با لوله کشی سرکه یکی منبع آب لیمو، با لوله کشی آب لیمو و... همه این منابع اقتضا دارد که با باز شدن شیر مخصوص آن، مایعی که در محتوای آن موجود است همه را در میان حیاط خانه بریزد و لکن این طور نیست که این خانه، منبع هایی داشته باشد، شیرهایش باز باشد، منبع ها فشار بیاورند و محتوایشان میان خانه بریزد و منبع ها خالی بشوند.
اگر یک مدیر و مدبری نداشته باشد که اختیار شیرها و این منبع ها در دست اوست هر وقت بخواهد می بندد و جلویش را می گیرد در یک چنین فرضی این شیرها و این منبع ها که اقتضای فوران دارد آن منبع آب اقتضای فوران آب دارد، منبع سرکه اقتضای فوران سرکه دارد، منبع آب لیمو اقتضای فوران آب لیمو دارد اما وقتی که مدیری و مدبری در خانه باشد این اقتضاها را جلوگیری می کند نمیگذارد این اقتضاها "علیت تامه" پیدا کند. "به اصطلاح شما" اگر وجود انسانی منابعی دارد به نام صفات رذیله هر صفت رذیله ای اقتضای یک عمل زشت دارد.
نیروی شهوات اقتضای یک عمل زشت دارد نیروی حسد و قوه حسد و منبع حسد یک عمل زشت می خواهد. جبن یک عمل زشتی را اقتضا می کند، بخل عمل زشت دیگری را ایجاب می کند، اگر انسان است و این صفات و غیر این صفات نیروی دیگری در انسان نیست مطلب همین است ولی این طور نیست. اگر درست توجه کنیم در وجود انسان این صفت ها اقتضای کارهای زشت را دارد ولی یک صفتی ما فوق این صفت هاست که باید