و این را هم عرض کنم که ما بر طبق تجربه می دانیم انسان ها مطلق نیستند، مطلق هم نمی شوند، حتی انتظار مطلق شدن را برای انسان ها نباید داشت. ما می گوییم هر فرد، حزب و جمع که در این خط حرکت بکند حزب الله است والا ممکن است الان خالص خالص نباشد که نیست. یادم می آید که در جمعی از برادران صحبت می کردیم (درقم) در ضمن صحبت هایمان از اخلاص نسبی یادکردیم. یکی از برادران گفت تو خیلی داخل اصل نسبیتها شده ای، اخلاص که دیگر نسبی نمی شود. چون اخلاص یعنی خالص بودن و فرد مخلص یعنی فردی که قاطی نداشته باشد گفتم برادر، اخلاص از نظر واژه و لغت همین است، در ذهنیت همین است. اما حالا سراغ عینیت برویم، آیا تو مطلق هستی؟ آیا تو مخلص خالصی؟ آیا من خالصم؟ چه کسی خالص مطلق است؟ پس تعبیر صحیح این است که ما وقتی صحبت از اخلاص می کنیم، اخلاص نسبی بگوییم. می گویند مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری که از وعاظ بوده است و حدود یک قرن پیش در مدرسه شهید مطهری (سپهسالارسابق) منبر می رفته است یک بار در روی منبر گفت ایهالناس همه انبیاء و اولیاء آمدند مردم را به توحید دعوت کردند شیخ جعفری می خواهد شما را به شرک دعوت کند. همه هاج و واج مانده بودند که این شیخ چه می گوید؟
گفته بود تعجب نکنیدآن وقت که همه انبیاء و اولیاء مردم را به توحید دعوت می کردند مردم مشرک بودند یعنی یک پا خدا را دخالت می دادند اما حالا زمانی شده که اصلاً خدا را یک پا هم دخالت نمی دهند شیخ جعفری می خواهد فعلاً خرا را یک پا شریک بکند آن وقت نوبت به دعوت به توحید می رسد. حالا این یک مسئله است که ما خیلی مطلق در این زمینه نمی اندیشیم، ما می گوییم انسان ها باید بکوشند تا غیر خدا را از خانه دل این معبد بزرگ خداوندی روز به روز بیشتر بیرون کنند.

نظر خود را ارسال کنید