کلیدی تشریف نداشته باشید. همه دعواها با حزب و مجاهدین انقلاب اسلامی در همین است. اما چون فکر می کنند که حزب خیلی بزرگتر و نیرومند تر است بنابراین چماق ها حتی چماق چماقداری، اول به سر حزب فرود می آید. این روزها اخبار شهرکرد، همدان، قائم شهر، اصفهان و جاهای دیگر را همه می شنویم. امیدوارم برای شما روشن بشود که چماق دارها چه کسانی هستند. اگر یادتان باشد پارسال در یک مصاحبه ای گفته بودم بروید ببینید چه کسانی در این مملکت چماق را درست کرده اند. آن روزها واقعا انسان باید می گریست. در ماه های اول پیروزی انقلاب بود عده ای آمدند گفتند در فلان دانشکده به بچه هایی که نماز خانه دارند، شورای دانشکده گفته است که به چه اجازه ای نمازخانه دارید. معلوم است که این شورا چه شورایی است. این ها می گویند حاکمیت آن شوراها را بر دانشکده قبول کنید. بنده صریحا عرض می کنم که تا زنده هستم نخواهم گذاشت که چنین بشود. منتخبین شوراها باید همه مسلمان باشند. در مواضع حزب هم این حرف را اعلام کرده ایم که شورا بله، اما انتخاب شوندگان باید مسلمان متعهد عامل باشند. وقتی خواهرها و برادر ها پیش من آمدند این را که گفتند دود از سر من بلند شد، این چه جمهوری اسلامی است؟ به کدام سو می رویم و آن روزی بود که شعار شوراها همه جا را فرا گرفته بود و ما گفتیم شوراها بله، اما شورا با قید اسلامی. حالا هم همین را می گوییم. همه حرف ها سر این است که حزب در پای بندی به حاکمیت قاطع اسلام سازش ناپذیر است. حالا که سازش پذیر نیست باید ریشه اش را کند. ولی " مکرو او مکرالله و الله خیر الماکرین ". حزب پست گیری های حزبی ندارد، ما هر وقت می خواهیم یک نفر را انتخاب کنیم ایمان، اخلاق، کارآیی و مدیریتش را بررسی می کنیم. فقط سراغ ارزش ها می رویم لااقل بنده که در حزب مسئول هستم، یک نفر از کسانی که با