مسئله تشکل صرفاً یک اسن نیست، یک مسمی است تشکل دارای مراحل، مراتب و درجاتی است و هر مرحله و درجه اش لوازمی دارد مردم در پرتو اعتقاد به اصل اسلام و تقدم آن بر هر مکتب دیگر و اعتقاد به رهبری امام متشکل شدند، این تشکل یک واقعیت بود که در سایه آن بخش عظیمی از جامعه ما شکل و سامان گرفت. یک روزی بود که اگر می گفتند به خیابان ها بریزید هزار نفر به خیابان ها می ریختند یعنی هزار نفر به این ارزش ها مومن بودند و فقط این تعداد متشکل بودند و یک روزی بود که بیش از 10،12 میلیون نفر در سراسر ایران با آن ندا بیرون می ریختند یعنی 10،12 میلیون نفر در ایران متشکل بودند و مردم تا این حد در اعتقاد به براندازی رژیم شاه و رهبری امام تشکل داشتند.
در این 10،12 میلیون، چند میلیون براساس اعتقاد به اسلام و این که این یک وظیفه الهی است بیرون می آمدند. انگیزه این عده برای تشکل اسلام بود ولی عده ای بودند که اسلام انگیزه شان نبود اما وقتی نهضت در مسیر خودش به جایی می رسید چون زیربنای تشکل این 12 میلیون در این بعد یکی نبود از هم جدا می شدند، بعد هم که نوبت سازندگی جامعه و جمهوری اسلامی می‌رسید و ارزش ها یکی یکی مطرح می شد عده دیگری جدا می شدند. به عنوان مثال باید ببینیم آیا حفظ ارزش اسلام در این است که بگوییم کاسب ها باید آزاد باشند که نرخ را مطابق میل خودشان قرار بدهند، فقط ما او را به انصاف دعوت کنیم ولی هرجور دلش خواست بفروشد؟ یا ارزش اسلامی در این است که برایش نرخ منصفانه تعیین کنیم و اگر خواست گران تر

نظر خود را ارسال کنید