در حالی که انسان نباید قالبی باشد بنابراین یک مسئله مهم در تشکل ای است که درعین بودن تشکل و در عین بودن رهبری و مدیریت و در عین این که یک نظام تشکیلاتی باشد، انسان هم قالبی از آب در نیاید و اگر انسان قالبی شد این خطرناک است. پس در تشکل در عین حفظ پیوند و ایجاد نظم آهنین، انسان ها باید بتوانند که آزاد بیندیشند، انتقاد کنند و تصمیم بگیرند، بله، اجرای تصمیم اولی الامر همین طور که در کل جامعه منافاتی با آزادی ندارد، در تشکیلات هم منافاتی با آزادی ندارد، به شرط این که هیچ فرد و گروهی خودشان را به عنوان مدیران و رهبران در داخل تشکیلات تحمیل نکنند. اگر شما در داخل تشکیلاتتان خصلت ضد تحمیلی را حفظ کردید و رشد دادید آن وقت تشکیلات، تشکیلات رحمانی است و الا شیطانی می شود چه فرق می کند، تشکیلات عین جامعه است. همین طور که در جامعه استبداد در هر شکلی که باشد، استبداد است، اما استبداد یعنی چه؟ استبداد یعنی این که فرد یا گروهی خودشان را بر مردم تحمیل کنند اما آیا اطاعت دلخواه متعهدانه از امام استبداد است؟ خیر استبداد نیست این قدر بعضی ها می آیند ظریف قاطی میکنند و التزام مردم را به اطاعت مومنانه از امام و امامت به استبداد تعبیر می کنند، این استبداد نیست این همان مدیریت مطلوب است. مشابه این باید در داخل هر تشکیلاتی باشد. تا قبل از این که خدمت شما بیایم در کلاس قضایی که عصرها تشکیل می شود بودم امروز بعد از این که کلاس تمام شد خواهرها و برادرها از یکدیگر نقد می کردند، آن جا به خوبی به چشم می خورد به محض این که انسان می آید خودش را ولو با درصدی ضعیف بر یک جریان یا یک مجموعه تحمیل کند آن وقت از مسیر خدایی منحرف می شود. در عین ضرورت انضباط در تشکیلات و ضرورت مدیریت و رهبری و ضرورت اطاعت، یا برای انتخاب کردن و تصمیم گرفتن بر اساس خود آگاهی و آگاهی باید میدان همیشه باز بماند.