روی مسئله مدیریت و سازمان دهی کار کرده ایم، علاوه بر کارهایی که از پیش داشته ایم. می دانید که اولین تجربه نسبتا نیرومند متشکل سیاسی اسلامی خالص ما در هیئت های موتلفه بود. هیئت های موتلفه به حق یک حزب بود و از نظر تشکل، مرکزیت، سازمان دهی، مدیریت و سرعت در تصمیم گیری و عمل در حد یک حزب، خیلی خوب بود، منتها اسمش هیئت های موتلفه بود چون از این هسته ها به وجود آمد.
در آن موقع هیئت های موتلفه چهار نفر را به امام پیشنهاد کردند و امام ما چهار را به عنوان شورای فقاهتی و سیاسی این هیئت ها تعیین کردند. اواخر سال 42 یا اوایل سال 43 ما بسیاری از مسائل مربوط به سازمان دهی، مدیریت و تشکل را در این سازمان مخفی سیاسی نظامی تجربه میکردیم. جلوتر هم ما کارهای تشکیلاتی داشتیم اما در این سطح نبود و خصوصیات جالب و سازنده این هیئت ها را نداشت. بعد از ان هم در اتحادیه انجمن های اسلامی گروه فارسی زبانان و همچنین در تشکل های بعدی تجربه های خود را ادامه دادیم. حتی در جامعه روحانیت مبارز یک مقدار روی تشکل کار کردیم. تا وقتی که مسئله حزب جمهوری اسلامی پیش امد. در این دو سال، ما دائماً روی شیوه صحیح تشکل به جمع بندی نشستیم و از تجربه ها استفاده کردیم. به طوری که این چیزی که به عنوان تشکیلات حزب در حال کامل شدن است نتیجه این تجارت است. در تمام این مدت روی این تکیه داشتیم که چه کنیم انسان ها قالبی نشوند و اصل در این جا میدان دادن به استعدادها است. گاهی برادرهایی که ما با آن ها کار مدیریتی داریم اعتراض می کنند که دیگران لاهول آن طرف افتاده، برای این که به افراد میدان داده می شود که در خطوطی چه بسا متضاد حرکت کنند. البته به آن ها عرض کرده ایم که تجربه به ما نشان داده است اگر یک مقدار خطوط جلو بروند، خودشان بروند خودشان بیایند، باعث می شود در ضمن رشد اندیشه ها و خلاقیت