که نیاز به برنامه ریزی و کادر اجرایی مومن هست آیا آن مقدار تشکل است؟ رهبری می تواند یک یک ارزش ها را به تفصیل بیان کند تا نیروهای معتقد به آن رهبری بر اساس ایمان به آن مجموعه ارزشی بیایند مشغول کار بشوند ولی این هنگامی است که رهبر چنین کاری را کرده باشد یا فرصت داشته باشد که این کار را بکند، و الا باید این را به جمعی واگذار کند و خود به خود آن جمع این کار را می کند اما مسئله کادرها چه می شود؟ به طور مثال شما کسانی را می بینید که تواء او کرها در قبل از سال 57 به فرمان رهبر بیرون می آمدند ولی الان حتی فرمان های مشخص رهبر را آن طور که باید و شاید اجرا نمی کنند پس لااقل باید به این ها رسید. این ها چه کسانی هستند؟ کجا هستند؟ چرا فرمان رهبر را اجرا نمی کنند؟ اگر در باورهایشان نقصی هست و باید برطرف کرد چه کسانی یا چه جایی باید این کار را بکند؟ بنابراین باید مجموعه ای وجود داشته باشد که این افراد را شناسایی کند، با آن ها صحبت کند، روشنگری کند و باورهایشان را تقویت کند یا تغییر بدهد پس تشکل نیروها در این بعد ضرورت پیدا می کند. ما در ضرورت تشکل حق تردید نداریم، اما تشکل حق کدام است؟ تشکل حق، تشکلی است که انحصار طلب نیست. یعنی چه انحصار طلب نیست؟ یعنی این منطق خودپرستانه و ضد خداپرستی را ندارد که هر کس توی این تشکیلات هست آدم خوبی است و هرکس توی این تشکیلات نیست آدم خوبی نیست. این تفکر، شیطانی است و نه رحمانی و نه یزدانی تشکل خوب و سالم تشکلی است که یک نظام ارزشی را روشن و صریح مطرح می کند. می گوید ما پاسدار این نظام ارزشی هستیم هرکس این ارزش ها را ندارد مورد انتقاد ماست، خواه عضو تشکیلات ما باشد خواه نباشد. یکی از این ارزشها تشکل است یعنی افرادی که از جهات دیگر خوبند اما منفردند عادت به کار دست جمعی ندارند، نسبت به افرادی