همان طور که عرض کردم بخش مهم حزب عبارت از این است که ما مجموعه های منظم برای برنامه ریزی و اجرا داشته باشیم و در حقیقت در همان راستای عمومی، ولایت حزب قرار می گیرد و مسئولیت ها را بر دوش می کشد. در اساس نامه هم ملاحظه فرموده اید که ما در داخل حزب شورای ایدئولوژیک داریم. شورای داوری نیز داریم و این مسائل همه در این راستا عمل می شود منتها همان طور که در کل جامعه معنای ولایت فقیه این نیست که ما دولت یا مجلس شورا نداشته باشیم، تشکل و نظم نداشته باشیم، سازمان های اداری نداشته باشیم در یک تشکیلات سازنده و پردازنده و برنامه ریز هم، همین طور است. یعنی همین طور که در کل جامعه مسئله ولایت فقیه نفی داشتن تشکیلات حکومتی نیست، نفی داشتن تشکیلات حزبی برای ساختن و پرداختن استعدادها و برنامه ریزی و کادر سازی هم نیست. به عکس چون در جامعه اعمال ولایت فقیه نیازمند برنامه و برنامه ریز و کادر است، حزب این نیازها را تامین می‌کند. از روز اول ما همین کار را کردیم. قبل از این که امام به پاریس بروند ما کارهایمان تا جایی رسیده بود که باید حزب را تشکیل می دادیم. مدت ها توقف کردیم برای این که از ایشان اجازه بگیریم، به اعتبار این که ایشان به عنوان رهبر شاید نظرشان این باشد که الان تشکیل حزب صلاح انقلاب نیست. با چه زحمتی یکی از برادرها را که گذرنامه ای داشت به سوریه فرستادیم تا از آن جا به صورت قاچاقی به عراق برود، چون ویزای عراق را نمی دادند. این برادررفت، مدتی معطل شد و به هر حال وقتی به امام رسید که ایشان در آستانه حرکت به پاریس بودند، بعد که خود من در آن جا به خدمتشان رسیدم، پرسیدم، ایشان فرمودند خوب است ولی مبادا واجبات فعلی انقلاب زمین بماند. ما برگشتیم، دیدیم واجبات فعلی انقلاب زمین می ماند و تصمیم گرفتیم همه نیروهایمان را روی واجبات بگذاریم. در آن موقع به خاطر اوج انقلاب

نظر خود را ارسال کنید