امپریالیزم انگلیس و امریکا بود در بیاورد. اما واضح بود که شاه موافقت نکند لذا مصدق استعفا داد. حکومت سه روزه قوام السلطنه به وجود آمد. مردم تهران و بسیاری از شهرهای دیگر مقاومت کردند آنگاه شاه و استعمار پشتیبانش حاضر شدند این وزارت دفاع را به مصدق بدهند اما معذلک شاه و استعمار بخش بزرگی از قوه مجریه را در دست داشتند. هنوز فرمانده کل قوای ارتش شاه بود. افسرهای زیادی را بیرون کرد، دادگاه های نظامی که آلت اجرای فرمان های شاه بود را منحل کرد. آئین دادرسی ارتش را به هم زد و گفت: حتی جرائم عادی که در ارتش رخ می دهد باید در دادگاه های عادی رسیدگی شود تا جریان به اینجا کشید که مصدق خواست فرماندهی کل قوا را از شاه بگیرد، این واقعه از اسفند 1331 مطرح شد. یک هیئت هشت نفری در مجلس مامور شدند این قضیه را رسیدگی بکنند و طرحی درست کردند که فرماندهی کل قوا را از شاه به دکتر مصدق منتقل کنند.
جریان به این طریق انجام شد، بر سر همین که این دولت ملی دکتر مصدق، این دولت انقلابی می خواست دارای قوه قهریه باشد که با این قوه قهریه دشمن های خارجی و داخلی را سرکوب کند و عوامل بیگانه را از اسلحه خلع ید کند و کاری کند که نمایندگان واقعی مردم به مجلس راه پیدا کنند. آن زمان فئودال ها روی کار