در این جریان حوادث دیگری هم رخ داد. مصدق آمد و در رأس شهربانی یک آدم خشن و قاطع گذاشت به نام افشار طوس. این افشار طوس افسری بود که نخست به رضاخان خدمت کرده بود و قبلاً این فرد به خاطر اینکه مورد پسند شاه نبود، کنار گذاشته شده بود. آدمی بود قاطع و خشن.
مصدق این افسر را رئیس شهربانی کرد و به جنگ شاه و عمال بیگانه فرستاد. افشار طوس از آن جهت که آدم خشن و قاطعی بود برای استعمار خطری بود. از جمله کارهای آقای افشار طوس این بود که جلوی تظاهرات صدهزار نفری و صد و پنجاه هزار نفری به پشتیبانی از دکتر مصدق و حکومت ملی و علیه شاه و استعمار خودش، به عنوان نماینده پلیس و چند افسر دیگر پیشاپیش تظاهرکنندگان راه می افتاد.
لذا از یک طرف سازمان های جاسوسی انگلیس و امریکا و عواملشان که در ایران فراوان بودند به کار افتادند که این افشار طوس را بکشید و از طرف دیگر هم افراد چپ که آن زمان منحصر به حزب توده بود و به ضدامپریالیزم امریکا و انگلیس بودند تظاهر می کرد. اما در کادرهای بالای حزب عوامل انگلیس و شاید هم عوامل امریکا بودند. این حزب با این مشخصات پرونده های گذشته این افشار طوس را در می آورد و تمام فعالیتش را روی این فرد متمرکز کرده بود که این آدم، آدم کشته، چنین و چنان کرده، جنایتکار است، فاشیست است،

نظر خود را ارسال کنید