و سرباز می نوشتند که به هر خانه ای و به هر مغازه ای برود و تفتیش کند و هر کسی را بتواند دستگیر کند و تفتیش کند بدون آنکه بداند آن شخص کی هست. این ها مدافعین حقوق مردم بودند. آن وقت این قضات تمام کار این پلیس ها را تایید می کردند و همین ها تا دیوان عالی کشور پیش رفته بودند. وقتی آقای وزیر دادگستری خواست با یک عده از قضات پاک دامن و وطن پرست دادگستری را اصلاح بکند، مجبور شد تمام دادگاه های عالی کشور را منحل کند و تمام این ها افراد کثیف خائنی هستند که به آنچه معتقد نیستند عدالت است و حقوق مردم. همچنین قضاتی بودند که اوراق پرونده را می دزدیدند، یک برگ از پرونده را به نفع مجرم و متهم می دزدیدند و 100000 تومان 200000 تومان، 2 میلیون تومان پول می گرفتند.
بعضی از قضات نشسته یعنی قضاتی که اصلاً جز با رضایت خودشان نمی شود از جا تکانشان داد. قضات نشسته وقتی که کارمند وزارت دادگستری یا رئیس یک محکمه و یا دادستان می خواهد یک پرونده ای را به دست این ها بدهد، یکی یکی صفحات این پرونده را می شمرده و شماره گذاری می کرده که ندزدند. بعد این قضاتی که آن قدر امین نبودند که اوراق پرونده را به دستشان بسپرند، می دانید بعضی از آن ها چه وظیفه ای داشتند؟ وظیفه داشتند که اگر شاه، اگر نخست وزیر، اگر رئیس شهربانی، اگر یکی از وزیران برخلاف

نظر خود را ارسال کنید