اول و دوم می باشد یا نه؟ مثلاً در تغییر نطفه به علقه و علقه به مضغه، یک همجنسی و وجه تشابه بین تمام مراحل و دگرگونی هاست اما در «انشأناه خلقا اخر» هیچ نوع وجه مشترک و تشابهی وجود ندارد، به طور کلی جنبه مادی از ملکوتی جداست پس چطور می شود در اینجا خلق معنی دگرگونی و تغییر داد. آیا اصولا می توان از این بن بست با استفاده از کلمه «انشأنا» گریخت؟ آیا ربطی بین انشأنا با تازگی داشتن و جدا بودن مرحله ملکوتی از مادی وجود دارد؟
ج- بله ربطی بین انشأنا وجود دارد و آن اینکه این جنبه ربانی از این جنبه مادی ممتاز برجسته است به همین جهت گفتیم اینجا معنی تازه ای می دهد. جواب قسمت آخر سوال هم مثبت است اما وقتی بجایی می رسد که یک مرحله اصلی جدید پیش می آید آنجا هم تغییر است اما با یک نوآوری همراه است پس هم «خلقا اخر» است و هم «انشأنا» ولی در مراحل قبلی صرفا «خلقنا» بود.
موضوع مورد بحث ما انسان است شما موضوع را روح و جسم گرفته اید لذا برایتان ثقیل می شود. از نطفه تا تبدیلش به استخوان بندی و «گوشت خلق» است اما وقتی نفخه الهی می‌آید انسان تغییر کرده است ولی یا روح الهی در او سر زده یا روح الهی به او پیوسته یا روح الهی در او دمیده شده است که در «دمیدن» هم مفهوم سر زدن است هم مفهوم پیوستن. اینکه گفتم حرف ملاصدرا باید در مرحله عالیش فهمیده شود به همین دلیل بود خلاصه هم انشأنا است و هم خلقا.
سوال 4: این نفخه ربانی و دمیده شدن روح در بدن آیا نتیجه حرکت جوهری ماده جنین است و به عبارتی دیگر آیا می توان گفت که روح ترکیب شده ماده است یا به شکلی دیگر است؟ لطفاً توضیح دهید.
ج- توضیحاتی که عرض کردم کم و بیش بیانگر این معنا بود. در قرآن در مورد سایر جانداران از دمیدن روح خدا صحبتی به میان نیامده است اما این نمی تواند ثابت کند که سایر

نظر خود را ارسال کنید