1- نظام حزبی و وجود جناح های سیاسی مختلف یک خطر نهفته دائمی برای اینگونه رژیمهاست. حکومت های نظامی اغلب مورد قبول نیستند و به بهانه وجود یک سلسله شرائط اضطراری بر سرکار آمده اند. شعارهای ضد حکومت نظامی به راحتی در بین توده ها جا می افتد و حرکت هایی را سبب می شود.
این است که رژیم های نظامی اگر در یک فاصله مشخص که جوّ ناشی از کودتا به آن ها فرصت می دهد نتوانند به تثبیت رژیم، سیاسی کردن آن و ایجاد یک سیستم قابل قبول تر دست یابند با خطر بروز فعال شدن حرکت های سیاسی مخالف با توجه به زمینه ای که در مردم به ویژه مردم شهرها دارد مواجه خواهند بود؛ و هرچه فاصله زمانی از کودتا بیشتر شده و اثرات ناشی از کودتا ضعیف تر می شود این خطر نیز افزون تر می گردد.
2- ارشاد نیز مانند اغلب سران حکومت های نظامی بعد از کودتا در مورد بازگشت دمکراسی وعده هایی داده است که به تاخیر انداختن مکرر این وعده ها زمینه را برای فعال شدن احزاب مخالف وزیر سوال رفتن رژیم بیشتر فراهم می کند.
3- اگر نگاهی به تاریخ کوتاه حیات بنگلادش بیندازیم، می بینیم که ارتش در اغلب تحولات دارای نقش بوده و خود یک طرف دسته بندی های سیاسی بوده است. درست است که ارشاد با تکیه به ارتش به قدرت رسید اما همان طور که کودتا علیه ضیاءالرحمان نظامی ممکن شد کودتا علیه ارشاد نیز ممکن خواهد بود. این احتمال به خصوص به دلیل وجود خطوط مختلف