و حکومت کنندهها و توده مردم را شرح میدهد میفرماید بر من واجب است که هیچ سرّی از اسرار حکومتی و دولتی را از شما پنهان نسازم. قبل از آن سخن می گوید: مقام حکومت مقامی است والا و باید به شکرانه این والائی مقام، حکام و زمامداران نسبت به مردم عطوف و مهربان باشند و به مردم بسیار نزدیک: فَاِنَّ حَقَّاً علی الوالی اَن لایُغَیِرَّه عَلی رَعیَتِهِ فَضلٌ نالَهُ وَلا طَولٌ خُصَّ بِهِ وَ اَن یَزِیدَهُ ما قَسَم اللهُ لَهُ مِن نِعَمِهِ دُنوّاً مِن عِبادِه وَ عَطفاً عَلی اِخوانِه.
پس از سپاس پروردگار حق است بر زمامدار که وقتی یک فضیلت و برتری و مقام والایی خداوند به او عطا می کند حالش را دگرگون نسازد بلکه آن سمتی که خدا به او داده باید باعث شود که به بندگان خدا بیش از پیش نزدیک شود و به برادران خودش بیشتر از قبل عطوفت و مهربانی کند.
میبینیم که رابطه زمامدار با مردم رابطه برادری است با برادرانش. بعد میفرماید: «اَلا وَ اَنَّ لَکُم عندی اَن لا اَحتجِزَدُ ونکُمُ سِرّا الا فی حَربٍ وَلا اَطوی دونَکُم اَمراً الا فی حُکمٍ، وَلا اؤَخُرَ لَکُم حَقاً عَن محَلّهِ وَلا اَقِفَ بِه دونَ مقطعِهِ، وَ اَن تَکونوا عِندی فِی الحَقِ سِواءً فَاِذا فَعَلتَ ذلِکَ وَجَبَت لِله عَلَیکم النِّعمةَ وَ لیَ عَلَیکُمُ الطاعَةُ...»