از کارایی بیاندازند و مجلس را و دولت را در یک مقطع هر چند کوتاه از کارایی بیندازند امام تنها می شود و میدان برای آن ها خالی می شود.
طرح آن ها این بود، برای این مسئله فکر کردند یکی از اهداف مجلس است، یکی از اهداف نخست وزیری است و بهترین هدف را دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی تشخیص دادند که آنجا هر روز یکشنبه ها بعد از ظهر ما یک جلسه داشتیم که مسئولان حزب اللهی آنجا جمع می شدند از نمایندگان مجلس از وزراء از معاونین وزراء از نهادهای انقلاب و شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و افراد متفرقه صاحب نظر. آن ها دقیق حساب کرده بودند اگر آن جمع را به هم بزنند و افراد آن مجمع را از میان ببرند هم مجلس از رسمیت می افتد، هم دولت از رسمیت می افتد، رئیس جمهور هم چون نداشتیم آن موقع و شورای ریاست جمهوری بود شورای ریاست جمهوری هم از بین می رود و از رسمیت می افتد. شورای عالی قضائی هم ناقص می شود و ارگانی نمی ماند و امام دستش را دراز می کند به طرف لیبرال ها و البته فکر می کردند امام هم، آن ها تحلیل شان این بود که خیال می کردند امام مثل آن ها آدم عاجزی است که مقطعی کار می کند و کاری که دیروز قبول نداشته امروز قبول می کند و چیزی که روی آن حساب نمی کردند ملت بود؛ اصلا حساب نمی کردند که اگر همه ما هم نباشیم این ملت عقیم نیست و این جامعه انقلابی خلاق و سازنده است و نیروهای جوان تر و فعال تری جای ماها را می گیرند.
* ماجرای عظیم آن شب پر حادثه
برای آن شب این ها برنامه ریزی خیلی کردند. قبلش رئیس جمهور عزیزمان آقای خامنه ای را در یک حادثه تروری، مجروح کرده بودند که البته احتمالا به این ها مربوط نباشد از گروه دیگری باشد چون نمی خواند با هماهنگی این ها، ممکن هم هست باشد. و برای اینکه در آن جلسه همه باشیم آن شب خیلی تلاش کرده بودند حتی به خانه شهید محمد منتظری تلفن کرده بودند که امشب در جلسه مسائل مهمی

نظر خود را ارسال کنید