و تحصیل کرده ها را، قشر مرفه را، بنی صدر و لیبرال ها دارند و قشر جوان را، و جوان های پرشور را هم که در سطح جامعه پراکنده اند مناقین دارند و نیروهای ریشه دار سلطنت طلب، ملی گرا، سرمایه دارها، چهره های اقتصادی، مدیرها و کسانی که مغز اقتصاد و سیاست اند و تجربه اداری دارند این ها را هم لیبرال ها دارند و ملی گراها دارند از طریق جبهه ملی آن ها هم قابل جذبند، این در داخل.
در خارج تحلیل شان این بود که شوروی ها به منافقین و چپی ها اعتماد می کنند و غربی ها به بنی صدر و نهضت آزادی و جبهه ملی و سلطنت طلب ها بنابراین، این ها در تحلیل خودشان می گفتند ما ترکیبی هستیم که اکثریت نیروی فعال خلاق کشور را در دست داریم و خارج از کشور هم همه امکانات شرق و غرب می تواند پشتوانه عمل ما باشد، این تحلیل آن ها بود. سه مشکل عمده کشور را که یکی مسئله کردستان بود، یکی مسئله جنگ بود و یکی هم مسئله محاصره اقتصادی، این ها را هم می گفتند سرپنجه ائتلاف ما می تواند حل کند چون با آمدن ما محاصره اقتصادی می شکند، عراق از طرف شرق و غرب زیر فشار قرار می گیره نیروهایش بیرون می رود و کردستان هم تحت فشار عراق و شرق و غرب آرام می گیرد. تحلیل این ها این بود مشکلات را حل می کنیم، محاصره اقتصادی را می شکنیم دانشگاه ها در اختیار ماست، قشر اداری در اختیار ماست، ارتش و پلیس و ژاندارمری را افکار ما و طرفداران ما اداره می کنند و مدیران و اقتصاددانان و مراکز اقتصاد با ماست، جوان های پرشور هم که دست شان را بلند می کنند و در خیابان ها شعار می دهند آن ها هم با ما هستند بنابراین با شعار مترقیانه آزادی و ضد استبدادی می رویم به میدان و خط امام را از میدان بیرون می کنیم.
* حرکت سی ام خرداد و اولین شکست دشمن
از نظر آن ها در تحلیل اولیه شان حادثه سی خرداد کافی بود تهاجمی که از طرف خط امام قبلا آغاز شده بود معکوس بشود، صحنه ها تبدیل بشود به تهاجم نیروهای ضد انقلاب و نیروهای خط امام دچار هزیمت بشود. برای این مسئله با ضد انقلاب خارج با مراکز قدرت و تبلیغات

نظر خود را ارسال کنید