خوب بن بستی که دشمنان ما می خواستند به نفع ضد انقلاب بشکنند اینجا شکسته شد اما به نفع خط امام و با یک تکان دادن و هول دادن لیبرالیسم به طرف بیرون از صحنه ولی اینجا چه شد؟ مقدمات انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی را می خواهم عرض بکنم. در همان روز دو جور صحنه در کشور به وجود آمد یک صحنه، صحنه ای بود که مردم خلق کردند و دائما اطراف مجلس انبوه جمعیت جمع شده بود و مشت های گره کرده را بلند کرده بودند و از مجلس می خواستند که هرچه زودتر بنی صدر را از میدان بیرون ببرد که یادتان هست. در کنارش روز 30 خرداد منافقین آن شورش کور را راه انداختند. آن شورش کور، یک مقدمه ای داشت که آن مقدمه از نظر شماها شاید هنوز هم مخفی باشد و آن چیزهایی است که ما اطلاع داریم. وقتی که مطلب روشن شد، مقام رهبری و مجلس شورای اسلامی و شورای عالی قضایی و شورای نگهبان و دولت شهید رجایی و نهادهای انقلابی مثل سپاه، جهاد، کمیته ها و سایر نهادها و دادگاه های انقلاب و روحانیت در سراسر کشور همراه اکثریت مردم مسلمان در یک صف متحد راه خاصی را در پیش گرفتند.
* نزدیکی طیف ضد خط امام در هدف براندازی نظام
آن هایی که با اسم طیف عظیم اسلامی نمی ساختند آن ها یک برنامه ریزی دیگری کردند. طیف ضد خط امام علی رغم اختلافاتی که داشت به هم نزدیک شد و برنامه ریزی کرد. آن ها اختلافات شان خیلی زیاد بود سلطنت طلب، تا پیکاری و توده ای و لیبرال تا منافقین فاصله زیادی داشتند در ادعا و شعار. اما یک چیز این ها را به هم نزدیک می کرد و آن این بود که همگی می دیدند که جمهوری اسلامی و خط امام وجود آن ها را نفی می کند، یعنی همه آن ها خودشان را در خطر انهدام می دیدند و در این مطلب همه با هم شریک بودند و لذا دور هم جمع شدند و برنامه ریزی کردند.
اجتماع منافقین و لیبرالیسم در همکاری های حاشیه ای سابقه داشت حتی در انتخابات بنی صدر گفته بود تنها کسی که رای واقعی دارد مسعود رجوی است و مسعود رجوی هم گفته بود که بنی صدر نفوذ مردمی دارد و نهضت آزادی هم با هر دو این ها و سایر جریان ها هم همچنین