آن ها سوابق همکاری داشتند اما همکاری سرّی و محرمانه و شرکت در یک جنگ تا این حد پیش نرفته بودند؛ این روزها نشستند و برنامه ریزی کردند، آنچه از این به بعد پیش می آید محصول اجتماع نیروهای متضاد و متناقض و دشمن های خونی است که موقتا برای حل مشکل خودشان و برای جلوگیری از انهدام خودشان و نابودی خودشان دست به دست هم داده بودند و این جریانات را راه انداخته بودند. ما می خواهیم تحلیل بکنیم اینجا و ببینیم که از این همکاری چی نصیب آن ها شد و چه نفعی بردند و چه ضرری بردند و جمهوری اسلامی و خط امام از این همکاری دشمنانش چه منافعی برد و چه ضررهایی، دو مطلب جداگانه داریم و در هر یک از این دو مطلب هم، دو ستون داریم نفع ها و ضررهایی که دو طرف کردند. فقط اصل مسئله را توجه کنید که این شرایط  موقعی به وجود می آید که تهاجم خط امام به آشیانه ضد انقلاب آغاز می شود و محورشان را که بنی صدر است از میدان بیرون می کند، بنی صدر از چشم ها مخفی می شود، می رود، گرچه حرکاتش زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب و ماموران ما تا یک مقطعی بود، تا آن لحظه ما بنا نداشتیم که بنی صدر را توقیف کنیم حتی در خدمت امام یک بار بحث بود، صحبت از این بود که اگر او آرام بنشیند می تواند یک عنصر دانشگاهی باشد و برود در دانشگاه ها درس بگوید، یا یک نویسنده باشد یک کار فرهنگی بکند.
بنی صدر را به عنوان یک عنصر سیاسی جاه طلب و مزاحم تشخیص داده بودیم اما اگر می خواست یک عنصر فرهنگی بماند یا یک عنصر اقتصادی بماند یا قانع باشد به یک زندگی شرافتمندانه ما مانعی نمی دیدیم و حاضر بودیم برخورد این جوری بکنیم اما او هوای دیگری داشت.
نشستند و نیروهایشان را با هم نزدیک کردند و با تحلیل خودشان که بعد به دست ما رسید آن ها تحلیل کرده بودند که قدرت اصلی جامعه در اختیار آن هاست، آن ها پیش خودشان اینجور فکر می کردند، می گفتند که روشن فکرها را و تکنسین ها را بلکه تکنوکرات را به طور کلی، کل نیروهای فنی را

نظر خود را ارسال کنید