روی زمین ها و آسفالت ها را خیس کرده بود آدم وقتی که نگاه می کرد به قیافه مردم و می دید چه جوراشک می ریزند و چه جور آه می کشند و چه جور فریاد می کنند و چه جور مشت هایشان را حواله آسمان می کنند، تعجب می کرد که چی در وجود مردم است و چه نیرویی است که مردم را این جور می لرزاند. آن حالت را هر کس می دید بدون شک اعتراف می کرد که ضد انقلاب کار احمقانه ای کرده و خط امام از گردابی که در آن گرفتار بود بیرون آمده.
قضاوت ابتدایی هر بیننده سیاسی و جامعه شناسی این بود، دشمنان ما که دیگر نتوانستند حرف بزنند گفتند حداقل یک میلیون جمعیت بود البته دروغ گفتند، ولی یک میلیون اعتراف شان هم مهم بود البته که داشتید اینجا دیدید اما من تهران بودم سایر شهرستان ها هم می دانید که مردم چه کردند و آن حالی که انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت این جمعیت به ملت ما داد، آن حال با همه حالات تاریخ انقلاب ما تفاوت دارد و هنوز من این حالت را می بینم این جمعیتی که امشب در این میدان عظیم امام در اصفهان جمع شده به خاطر بنده نمی آیند بنده این قدر ارزش ندارم این ها به احترام خون شهدا جمع می شوند.
و این تاریخ و این حرکت نوی تاریخ از همان سالن کوچک سوخته شده و خرد شده دفتر سرچشمه حزب جمهوری اسلامی مایه می گیرد و قطرات خون این شهداست که این چنین دارد می جوشد و هر روز جوشش اش بیشتر می شود و این لحظه ای که بنده با شما حرف می زنم شاید در زیر این آسمان ده ها هزار جلسه عظیم تشکیل شده باشد که گوینده ها دارند حرف می زنند و مردم دارند می شنوند و لعنت می کنند به ضد انقلاب و این چیز کوچکی نیست، این بزرگ ترین سود ما و برد ما از شهادت و این فاجعه بود عرض کردم خسارت ما از دست دادن آن ها بود اما این طرف قضیه را ببینید