شدند و مسلمان ها یک درس عظیم گرفتند، کینه بین مسلمین و کفار در حد نهایت خود رسید و نقطه عطفی در حرکات آینده شد و از آن به بعد مسلمان ها با ضد انقلاب و منافقین و دیگران با شدت عمل دیگری برخورد کردند و حساب ها رنگ دیگری گرفت.
در حادثه کربلا هم خوب شماها مخصوصا روحانیون و علماء این را بهتر می دانید که چه نقطه عطفی در تاریخ بود اثر مستقیم آن این بود که یک شاخه از خانواده بنی امیه را خرد کرد بنی سفیان از میدان بیرون رفتند البته بنی مروان جایشان را گرفتند اما این حرکت تاریخی که بعد از حادثه کربلا پیش آمد در سرنوشت دنیای اسلام و دنیای بشریت اثر داشته و امروز هم هنوز ما داریم از میوه های آن درخت مبارک استفاده می کنیم و حتی این انقلاب امروز ما یکی از میوه های آن درخت تنومند است. خوب این ها را من الان بحث مفصل نمی خواهم بکنم چون جای بحث اش امشب نیست. من بیشتر می خواهم بحث را بیاورم روی حادثه هفتم تیر و فاجعه ای که برای ما و انقلاب ما رخ داد و آثاری که از این ناحیه پیش آمد و ثمراتی که تاکنون گرفتیم و ثمراتی که باید در آینده بگیریم، که ضمنا یک تحلیل تاریخی و اجتماعی هم از وضع موجود خودمان است که بحث من امشب این جاست.
* مقدمات انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی
حادثه هفتم تیر در یک مقطع خاص زمانی پیش آمد که شرایط خاص خودش را دارد، که با همان محورهای موجود آن زمان باید تحلیل بشود. می دانید که اواخر ماه خرداد بود که اختلاف خط امام با لیبرالیسم در جامعه ما اوج گرفت و به قول لیبرال ها انقلاب به بن بست رسید و کی باید برود مطرح شد و اختلاف ها و کارشکنی ها به حدی رسیده بود که انقلاب را دچار اشکال کرده بود. دشمنان انقلاب از داخل و دشمنان اصلی انقلاب که ابرقدرت ها و استعمارگران بودند از خارج، کاملا در صدد بودند که از آن درگیری ها و بن بستی که خودشان ایجاد کرده بودند به نفع افکار خودشان و به منظور شکستن جمهوری اسلامی استفاده بکنند.
جنگ در اوج خودش بود، دشمن بعثی پشت دزفول