هست شما حتما بیایید یعنی این قدر مواظب بودند که افراد را بکشانند آنجا و در حیاط حزب ایستاده بودند بعضی از افرادشان که نفوذی بودند، کسانی را که می خواستند بیرون بروند از حیاط حزب یک جوری تشویق می کردند که این ها بروند در جلسه، می گفتند امشب بحث مهم است. دو سه نفر از ما طبق معمول ما همه مان نمی توانستیم شرکت بکنیم کار زیاد بود، تصادفاً بیرون رفتیم من با دکترهای آقای خامنه ای در بیمارستان قلب قرار گذاشته بودم که برای حال ایشان بروم آنجا مشورت، چون بنا بود مسئله نماز جمعه هفته بعد و حال ایشان روشن بشود و در خانه هم با کس دیگری، حاج احمد آقا ملاقات داشتم.
آقای باهنر این قدر خسته بود که وقتی شهید درخشان دیده بود که در حال چرت دارد وارد جلسه می شود خواهش کرده بود شما به خاطر خستگی فوق العاده بروید استراحت کنید که به کار فردا برسید ایشان را به زور آورده بود تا پای ماشین که سوار بشود و برود، بعضی ها این چنین نیامدند در جلسه، که به طور عادی گاهی می آمدیم گاهی نمی آمدیم آن جلسه، جلسه پری بود و حدود صد نفر آدم موثر در آن جلسه شرکت داشت.
ساعت انفجار درست موقعی انتخاب شده بود که همه حضور داشته باشند و انفجار طوری ترتیب داده شده بود که کسی جان سالم بیرون نبرد، یعنی این قدر ماده منفجره را قوی گرفته بودند که تمام سقف یک پارچه آمده بود پایین، یک سالنی که مثلا 10-12 متر در 20-30 متر طول داشت و سقف یکپارچه اسفالت بتون آرمه یک بارگی دیوارها رفت عقب و سقف یک بار مجموعه سقف و آهن هایش آمد روی افرادی که این زیر موج انفجار آن ها را گرفته بود و خود موج انفجار آن ها را گیج کرده بود و یک عده ای را هم سوزانده بود برنامه با دقت انجام شده بود که چیزی نماند.
ما 27 نماینده شهید دادیم و عده ای هم از نماینده هایمان مجروح بودند، اگر بنا بود لیبرال ها هم نترسیده بودند و همکاری کرده بودند مجلس دیگر تشکیل نمی شد انتخابات میان دوره ای انجام داده بودیم ولی

نظر خود را ارسال کنید