**صفحه=16@
ج- قطعا مواضع حزب در جنبههای مختلف به زودی انتشار پیدا میکند.
قبل از اینکه وارد آن بحث شوم میپردازم بنظر خودم. فکر توحیدی و نظم توحیدی ضد هیچ چیز نیست الا اینکه ضد ظلم و ضد کفر و ضد شرک و ضد انحراف است ولی ضد انسان و یا انسانها نیست. بر همین اساس حزب جمهوری اسلامی که محتوای آن از اسلام و مکتب توحیدی قرآن سرچشمه گرفته هیچ ضدیت با این مفاهیم ندارد.
پس اسلام ضدیتش با گروهها بر اساس چیست؟ بر اساس آن است که اینها تا چه اندازه در مسیر انسانها بسوی کمال سد ایجاد می کنند؛ به هر اندازه سد ایجاد کنند اسلام به مبارزه بر می خیزد و ضدیت با آن می کند زیرا که آن با بشریت و کمال بشریت مبارزه کرده. به تعبیر خودمانی اسلام و حزب جمهوری اسلامی که از اسلام نشأت می گیرد با هیچ فکری با هیچ عقیدهای و هیچ صاحب عقیدهای مخالفت ندارد. اما هنگامیکه در عمل مسیر سعادت انسانها سد شد چون با اسلام مخالف است حزبی هم که از اسلام نشأت می گیرد قطعا مخالف آن است.
حالا بعنوان مثال اگر یک حزب اسلامی در درون کشور در ایدئولوژی و در جهان بینی مثل ما میاندیشد ولی در استراتژی با ما فرق دارد در تاکتیک ها با ما اختلاف دارد، ما با آن حزب بر اساس آزادی بیان و آزادی عمل رفتار میکنیم، تا کجا؟! تا آنجا که عمل او آزادی عمل حرکت اسلامی را سد نکند یا منحرف نکند. هر کجا سد کرد و منحرف خواست بسازد همانجا جلویش را می گیریم. از این یک قدم می آیم دورتر؛ مثال دیگر، حزبی، جبههای، سازمانی، وجود دارد که ناسیونالیستی است، بر اساس ملی گرائی، اندیشه و عمل خودش را شکل داده، تا آنجا که نفی حرکت به سوی خدا را عملا سد نکند هیچ کاریش نداریم همانجا که خواست سد بکند آنجا جلویش را میگیریم.
از ناسیونالیست ها آن طرف تر می رویم، کسانی که بخشی از مذهب را گرفتهاند و بخشی از غرب (در گذشته تمام غربزده هامان این جوری بودند بخشی از مذهب و بخشی از غرب یا کسانی که بخشی از مذهب گرفتهاند و بخشی از شرق (منظور از شرق اندیشه شرقی نما است و الا همان اندیشه مارکسیسم و لنینیسم هم از غرب آمده. ما که میگوئیم شرق بخاطر اینکه دو کشور بزرگ و تعدادی کشور هم کوچک در شرق در زیر یوغ چنین اندیشهای دست و پا می زنند به این جهت م یگوئیم شرقی نما) قطعا تا آنجا که عقایدشان بدعت نیاورد و عملشان سد راه حرکت بسوی خدا نباشد هیچ