**صفحه=30@
دانشجویان- فرهنگیان- کارگران- اصناف و پیشه وران و روحانیون و غیره و مذاکرات و بررسی‎های زیادی انجام شد و اول قرار این بود که شورای مرکزی حزب از بین 30 الی 40 نفر انتخاب شود برای اینکه ما از هر قشر اجتماعی 4 یا 5 نفر را از بهترین افرادی که در خط انقلاب هستند و مورد اعتماد هستند و اهل تشکیلات و سازمان دهی و همکاری دسته جمعی هستند شناسائی و انتخاب میکنیم و با ایشان مذاکره کنیم که این مدت طول کشید بنابراین کار اعلام حزب به بعد از پیروزی موکول شد.
احساس ضرورت تشکیل حزب بعد از پیروزی
حدود بیست و هفتم بود که در بعضی از ملاقات هائی که با امام صورت گرفته بود ایشان باز خواستند که چرا حزب اعلام نمی شود؟ و معلوم بود که ضرورت تشکیل حزب را بعد از پیروزی ایشان بسیار احساس کرده بودند در حالیکه قبل از پیروزی به این اندازه اعلام حزب ضرورت نداشت، بخاطر اینکه بسیج عمومی مردم در برابر رژیم یک نوع همبستگی و انسجام آورده بود و یک نوع شبکه وسیع ارتباطی و تصمیم گیری‎ها به طور گسترده و وسیع در سراسر کشور به اطلاع می رسید و مردم با آن حالت بسیج عمومی که داشتند و آن حالت پرخاش که نسبت به شاه و جنایاتش داشتند سریع اقدام بکنند و تصمیم بگیرند و در واقع یک نوع شبکه نامرئی حزبی در سراسر کشور بین گردانندگان مبارز وجود داشت و مطمئنا این حالت بعد از پیروزی به آن صورت نمی‎بود و باقی نمی‎بود برای اینکه محیط باز شده بود و دیگر آن حالت بسیج و پرخاش بر یک نقطه خاص از بین رفته بود. بنابراین دوره آزادی بود و قشرهای مختلف اجتماعی افکار خودشان را و بینش‎ها و برداشتها و موضع خودشان را بصورتهای مختلف ابراز میکردند و طبعا محیط گسترده‎ای برای تشکیل گروه‎ها و دستجات و جناحهای مختلف بوجود آمده بود.
و ایجاب میکرد در این شرایط به سرعت یک حزب اسلامی در خط انقلاب اسلامی به رهبری امام اعلام موجودیت بکند که بتواند بیشترین نیروهای مبارز را در بر بگیرد و از پراکندگی و از هم گسیختگی این نیروی بسیج شده جلوگیری کند و یا از اینکه بدام این و آن گروه چپ و راست بیفتد و بر این اساس امام مواخذه می کردند

نظر خود را ارسال کنید