**صفحه=18@
محک بگذارند اگر اجازه اشاعه‎اش به آنها داده نشود.
ج- عرض نکردم اجازه اشاعه داده نمیشود یا اجازه تبلیغ داده نمیشود، تا آنجا که اشاعه فکر اینها تحریک اکثریت بر روی خودشان نباشد اجازه دارند، شما اگر یکماه یا چهل روز یا بیست روز پیش روزنامه فروشی ها می رفتید روزنامه‎هائی که خدا را نفی میکردند ده برابر روزنامه‎هائی بودند که خدا و قیامت را اثبات میکردند در صورتی که صاحب عقیده بخدا و قیامت اکثریت قریب به اتفاق هستند و صاحب عقیده ضدیت با خدا از درصد بسیار ناچیزی که شاید بین نیم تا یک درصد، (میشود حساب کرد فوقش با لاابالی‎ها میشوند 2 درصد) اینها بیش از ده برابر روزنامه داشتند و حالا هم از انتشاراتشان از نظر کتابهای مختلف چندین برابر کتابهای اینطرف است.
 آزادند تا آنجا که تحریک نباشد، تا آنجا که اکثریت را بر علیه خودشان نشورانند، هیچگاه حزب جمهوری اسلامی در روزنامه‎اش یا در سخنرانی هائی که به اصطلاح کادرهای شناخته شده‎اش دارند، هیچ کجا حمله نکرده که چرا فلان حزب کمونیست یا سوسیالیست روزنامه دارد؟ چرا کتاب دارد؟ چرا سخنرانی میکند؟ و چرا اینطور عقیده دارد؟ اما آنجائی که در کردستان و در ترکمن صحرا و در آذربایجان و در جاهای دیگر بر خلاف حق و فضیلت بر علیه اکثریت می شورانند یک عده آنان رسما آتش ببر هستند یک عده آنان خبر پخش کن در شهرها بوسیله جرایدشان هستند مسلما اینجا بر ضد اکثریت هستند.
س- لطفا در مورد سئوال اول که چرا حزب تا حالا این کار را نکرده و عکس العمل مشخصی در برابر اینها نداشته توضیح دهید.
ج- در گذشته این مسئله را عنوان کردم که توجه تعدادی زیادی از انسانها به یک مرکز آن مرکز را حزب نمی کند بلکه آن وقتی که مرکز تجمع بصورت حزب در می آید که امکان داشته باشد افرادی را که توجه کردند بپذیرد، به تعبیر خودمانی هضم شوند. هر فعالیت اجتماعی در مرحله اول یک رشد سریعی دارد سپس افت دارد این رشد سریع آن وقتی است که به اصطلاح شعارهایش را و هدفهایش را و خط مشی خود را اعلام می نماید و دعوت میکند.
فرض بفرمائید حزب جمهوری اسلامی در تهران به 500 نفر که می رسید توقف میکرد قبل از اینکه این 500 نفر را درست محک بزند و بشناسد و جابجا کند 500

نظر خود را ارسال کنید