**صفحه=29@
کار تعلیماتیشان را انجام میدادیم.
س: چطور شد که بفکر ایجاد یک حزب اسلامی افتادید؟
ج: ما در سیر کارهای هیئت موتلفه بعد از آنکه از نظر رژیم فاش شد و یک عدهای قبل از آن دستگیر شدند در رابطه با حادثه منصور و بعد هم به صورتهای دیگر دسته دسته از گردانندگان هیئتهای موتلفه دستگیر شدند و فشار و اختناق رژیم بسیار شد. ایجاب میکرد که فعالیت آن برادرانی که در آن زمینه کار میکردند به یک صورت نیمه علنی شروع شود و تلاشی که در زمینه ایجاد رفاه یعنی بنیاد تعاون در رفاه اسلامی که مدرسه رفاه هم یکی از واحدهای آن کار بود در زمینههای مختلف- امدادی- تبلیغی، اجتماعی و خدمات کار میکرد، تشکیل اردوها- قرض الحسنه- کارهای تبلیغاتی آموزشی و فرهنگی که اینها البته مسائل ظاهرا روبنائی کار بود و در زیر پرده هم به وسعت و مستقیما در کارهای مخفی سیاسی در جهت ادامه مبارزات امام خمینی و گسترش آثار ایشان و بیانیهها و رهنمودها و اقدامات ایشان بود.
مسئله تشکیل یک حزب اسلامی با امام مطرح میشود
برادران ما در این واحدها نقش اساسی داشتند. مسئله تشکیل حزب را گذشته از سابق که بصورتهایی با امام مطرح میشد این اواخر که حدود یکسال به پیروزی نهضت مانده بود که ایشان در نجف بودند با ایشان مطرح کردند. و مذاکره مفصلتر در پاریس با ایشان انجام شد. اعلام حزبی اسلامی به دو علت تاخیر افتاد یکی این بود که بدرستی نمیتوانستیم تصمیم بگیریم که آیا حزب رسما علنی باشد و با اینکه مخفی باشد. اگر مخفی بود نمی توانست گسترش و تعمیم داشته باشد در حالی که هدف حزب این بود که نیروهای مبارزی را که در سراسر کشور بودند بتواند به تدریج در بر بگیرد و اما اگر میخواست علنی باشد این خطر وجود داشت که موسسین و کارگردانان اصلی حزب مورد هجوم دستگاه قرار گیرند و حزب متلاشی شود و مسئله دوم حوادث پی در پی که در جریان مبارزه پیش می آمد و بررسیهای مربوط به اعلام و تاسیس حزب را به تاخیر میانداخت و الا در طول هفت و هشت ماه برای انتخاب افرادی برای شورای مرکزی حزب از قشرهای مختلف مثل دانشگاهیان-