**صفحه=28@
که 8- 7 سال طول کشید و سخنرانی ما در سراسر کشور ممنوع بود. حوادث خیلی تندی داشتیم، در سال 54- 53 که از طرف ساواک حدود یک سال دستگیری پی در پی یکی از افراد خانواده ما بود که به صورتهای بسیار زنندهای توقیف و شکنجه میکردند و در هر حال مبارزه ما به صورت فعالیتهای تبلیغی اعلامیهها و روابطی که داشتیم با افراد فعال ادامه داشت تا در اوجگیری مبارزات و در یک سال آخر مبارزه همگام سایر ملت سخنرانی های متعدد و مراسم مختلف و مبارزاتی که به شیوههای مختلف به رهبری امام با بیانیههای ایشان- دستورات ایشان و ر ارتباط با ایشان همراه با روحانیت مبارز تهران و دیگران انجام می شد.
در هر حال باید گفت که از سال 42 به طور یکنواخت و مرتب در جریان مبارزات بودیم البته قبل از آن هم هیچگاه مخالفت و درگیری با رژیم از سر ما بیرون نمی رفت و یادم هست در سالهای شاید 38- 37 بود که اولین توقیف موقت ما در آبادان بود. موقعی که در سخنرانیها ما اعتراض به برقراری روابط ایران با اسرائیل به صورت دو فاکتور بود، به آن صورت شناسائی بصورت دو فاکتور بود که من سخنرانی که در آنجا کردم توقیف شدم و به هر حال همیشه سعی داشتیم که بصورتی بتوان در برابر مظالم و انحرافات رژیم روشنگری کرد.
البته عمدتا در زمینههای فکری و بارور کردن اندیشهها بحدی که در وسع ما بود از طریق کتابهای درسی- تعلیمات دینی و غیره... فکر میکردیم بتوانیم در این جبهه نقشی داشته باشیم در بیداری نسل جوان و آشنا کردن آنها با اسلام راستین و زمینه سازی برای تربیت نسل جوان ما. الان هم دیدیم که بالاخره نسل جوان که در اثر بسیاری از روشنگری ها که شاید گوشه محدودش آنچه بود که با همکاری بسیاری از دوستان انجام دادیم توانست زمینه رشد و پذیرش مردمی انقلاب و حرکت تند سیاسی اجتماعی بر علیه رژیم بیاورد.
(2) همکاری با گروه ایدئولوژی هیئتهای مؤتلفه
س: آیا شما در هیئت موتلفه نقشی داشتهاید و با آنها همکاری داشتهاید؟
ج: ما در گروه ایدئولوژی هیئت موتلفه همکاری داشتیم و در جلسات آموزشی آنها مدتی به عنوان مربی برای کسانی که واحدهای آموزشی و حوزههایشان را اداره میکردند همکاری میکردیم؛ یعنی کلاسهایی که تربیت مربی میکردند در حوزهها مدتی