نظر نباشد باید چیزی دیگر مورد توجه باشد، بله و آن استفاده تبلیغاتی از این واژه است و واژههای دیگری هم هست مثل فاشیست، فالانژ، ستون پنجم که امروز مورد بهرهبرداری تبلیغاتی گروهها واقع شده تا طرف مقابل را رسوا و از میدان در کند که درباره آنها هم در آینده بحث خواهیم کرد.
«الیزابت لی» و «آلفرد لی» دو جامعهشناس مشهور انگلیسی در کتاب (هنر ظریف تبلیغات) تبلیغات را به 7 نوع مهم تقسیم کردهاند که اتفاقاً اولین نوعش همین نامگذاری است و هر کس بخواهد بیشتر متوجه جنبه تبلیغی این واژهها بشود او را به کتاب جامعهشناسی نوشته «ساموئل کینگ» ارجاع می کنم.
با این توضیح شما بیشتر متوجه عرایض بعدی من خواهید شد و چون میخواهم در پایان صحبتهایم نتیجهگیری کنم چند مورد استفاده از این واژه تبلیغاتی را در مباحث گوناگون ذکر میکنم.
در فلسفه، طرفداران مکتب ماتریالیسم، ایدهآلیست ها را مرتجع میدانند و خود را مترقی در مقابل ایدهئآلیستها میگویند ابطال نظریات مکتب ماتریالیسم سالها و قرنهاست که ثابت شده پس ماتریالیستها مرتجع و ما مترقی هستیم و همچنین عقلیون یا راسیونالیستها معتقدند چون خطاهای حس غیر قابل انکار است و قوای حاسه نمیتوانند بهتنهایی غوامض فلسفه را حل کنند پس حسیون یا امپریالیستها که خود را در پیله حس و کاربرد حاسه اسیر کرده اند مرتجع هستند؛ در مقابل حسیون با ذکر دلایل عقلیون را مرتجع و خود را مترقی میدانند! اصحاب مدرسه اسکولاستیست ها اومانیست ها را مرتجع و خود را مترقی میدانستند در مقابل اومانیستها اصحاب مدرسه را به ویژه پس از آن عملکرد