قضاوت قرار می‌دهید و درباره شان صحیح و سقیم نظریه می‌دهید که البته نظریه تان هم فقط برای خودتان خوب است و بس؛ و هیچ ارزشی هم ندارد.
 شما ببینید امروز موجی در میان جوانان و نوجوانان به وجود آمده که با نام اسلام و تشیع بعضی از ائمه را هم مورد انتقاد قرار می‌دهند!! این یعنی چه؟ این‌هایی که ائمه را وارد حریم قضائی خودشان کرده‌اند، مسلماً فاقد نه‌تنها تقوای اسلامی بلکه فاقد تقوای انسانی و قضائی هم هستند.
 اصولاً قضاوت برخلاف تصور بسیاری از جوانان کار بسیار دشوار و پیچیده‌ای است. چه در حوزه شخصی، چه در حوزه عمومی، که خیلی‌ها به دلیل تقوا و ترس از معصیتی که احتمالاً از این امر عارضشان می شود، به کلی از قضاوت خودداری می‌کنند و (نمی‌دانم) را فراموش نمی‌کنند حال آن که شاید بیشتر از خیلی‌هایی که می‌گویند می‌دانیم و نمی‌دانند!! بدانند!؟!
 امیرالمومنین (ع) می‌فرماید «من ترک قول (لاادری) اصیبت مقاتله». هرکه گفتن نمی‌دانم را فراموش کند خود را به مهلکه سپارد.
 در مثنوی داستانی هست که کسی را به قضاوت منصوب کردند و او زار زار می‌گریست:
قاضیی بنشاندند او می گریست
گفت نایب، قاضیا گریه ز چیست؟
این نه وقت گریه و فریاد تست
وقت شادی و مبارک باد تست
گفت اه چون حکم راند بی دلی؟

نظر خود را ارسال کنید