است، مثل حیوانات. البته در انسان انگیزه های دیگری هم هست که باید مورد شناسایی قرار گیرند. ضمنا میان انسان و حیوانات دیگر تفاوت هایی وجود دارد. در جانداران دیگر این انگیزه ها معمولا نقش شان، نقش متعادلی است مگر اینکه یک جانداری بیمار شود. خوردن، نوشیدن، تمنیات جنسی، لانه و مکان خواستن در همان محدوده معمولی است. زنبورهای عسل که ساختمان پیشرفته تری با اشکال هندسی دقیق می سازند قرن هاست که برای خودشان کندو می سازند ولی هیچ گاه پیش نیامده است که زنبوری یک کندو در گرمسیر، یکی در سردسیر، یک کندو در کنار دریا و یکی در پاریس و... ساخته باشد. احساس نیاز به یک مأوی او را برمی انگیزد که یک کندو بسازد. نقش محرک بودنش در همان محدوده نیاز طبیعی است.
انسان هم با همین احساس به تامین مسکن برانگیخته می شود ولی در درون او این محدودیت به طور طبیعی و خودکار نیست، در او غریزه تنوع طلبی و افزون طلبی، خلاقیت و ابتکار هم هست وقتی این غرائز دست به دست هم می دهند آن وقت می بینیم که یک نفر با دو یا چهار بچه هفتاد نوع خانه دارد. این سلاطین و سران استکبار انواع و اقسام قصرها و کاخ ها را دارند. در اصفهان زمانی [که] بانک سپه را می ساختند، محلی هم در آن ساختند تا هر وقت محمدرضا از آنجا عبور می کرد یک ساعتی را در آنجا بماند، گاهی سالی یک بار هم به آنجا نمی رفت. این افزون طلبی ها در حالیکه بسیاری از مردم برای داشتن یک اتاق برای شش نفر عضو یک خانواده جان می کندند نشانه عدم تعادل در زندگی انسان است.
بنابراین این غرایز و کشش ها و نیازهای طبیعی که انگیزه ای بر کار و زندگی انسان است می تواند نقش نامتعادل ایفا کند، ولی در زندگی حیوانات نقش متعادل دارد بدین ترتیب غرائز به عنوان انگیزه و محرک، بسیار مثبت و مفید هستند ولی یک شرط دارد شرطش آنست که در کنترل باشد و مهار شود، این شرط عامل است که انگیزه ها را در جهت سعادت و خیر و کمال فرد و جامعه به کار می گیرد و اگر کنترل نشود و سرکش شود آن وقت منشأ فساد و تباهی خواهد بود. انگیزه ها در کنار تقوی و خودمهاری و تسلط

نظر خود را ارسال کنید