بودند. اینجا از بنین به احتمال قوی حب قدرت برداشت می شود و لذا به دنبالش حب مال مطرح شده است.
این میل ها به دست توانای آفریدگار در درون انسان تعبیه شده و اصلش جزء نظام آفرینش و برنامه خلقت انسان است. اما اگر این تمایلات مانع پرداختن به وظایف الهی شد آن وقت دچار انحراف شده است. ضعیف بودن ناپسند است و علاقه به قدرت بسیار خوب است. انسان دوست دارد که نیرومند باشد، پسرانی و افرادی داشته باشد که موجب قدرتش بشوند ولی اگر خواست هر کسی را که از او پشتیبانی می کند به عنوان افراد خود قبول کند و از مرز معتدل خود گذشت آن وقت نظیر قدرت طلبی طاغوت می شود. همه طاغوت ها قدرت طلبند اما در راه کسب قدرت، حلال و حرام و خوب و بد نمی شناسند همین است که قرآن میگوید این ها کشش های طبیعی برای انسان هستند ولی انسان باید مواظب باشد و بداند که اولاً: همین چیزها در آخرت پاک تر و خالص ترش برای کسانی که در این دنیا با حساب زندگی کرده باشند وجود دارد و ثانیاً رضوان من الله اکبر. همه این ها در مقایسه با رسیدن به رضای الهی و خشنودی حق قابل فدا کردن است. فرق است بین انسانی که دستش به قدرت نرسد [برسد؟] اما برای رضای خدا از آن دست بردارد این انسانی است که طالب رضوان من الله اکبر است.
با مهار کردن این غرایز است که انسان می تواند به آن فلاح و رستگاری که خداوند برایش مقدر کرده برسد اگر این ها را رعایت نکند به اسفل السافلین می رود و خداوند هم انسان را همین طور خلق کرد در او یک گوهر گرانبها با فرمول بندی و معادله بسیار عالی به وجود آورد بعد هم او را در لجنزار طبیعت رها کرد گفت: حالا شنا کن، دست و پا بزن، می توانی بیرون بیایی. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ، ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ، إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ، فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ، أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ. (سوره تین، آیات 4 تا آخر)
ما انسان را در بهترین اندازه آفریدیم بعد او را به نقطه آغاز بازگردانیم