استعمار بدین وسیله بعضی از مردگانمان را نیز مانند زندگان عذاب میکرد.
دیگر این کتاب عتیقه و کتاب ورد و تنها جنبه تقدس و تبرک یافته و از سرحد زندگی و حیات عمومی برکنار شده و در سرحد عالم اموات و تشریفات آمرزش قرار گرفت و آهنگ آن اعلام مرگ شد و همانگونه که خود در سوره فرقان میفرماید قرآن نزد ملل مسلمان مهجور گردید.
رژیم پهلوی همزمان با این عمل نسبت به قرآن با روحانیت نیز چنان کرد که مردم سادهاندیش تصور کردند روحانیت فقط میتواند در زمان مرگ و عقد و ازدواج شرکت کند که قسمت اخیر را هم یک سال قبل از شروع انقلاب دیدیم به وسیله گروهک خاصی در شمیرانات چگونه تشکیلاتی دادند که خواستند روش ازدواج اسلامی را نیز بر انداخته در کاهش دادن جمعیت ایرانیان مسلمان رژیم را کمک نمایند.
رژیم وسایل جلوگیری از آبستنی را تبلیغ کرد قانونی شدن سقط جنین را به مجلس برد و به هر پزشکی آمار میداد اگر توانست بیشتر از سایر پزشکان از آبستنی جلوگیری نماید به او بورس داد، وقیحانهتر از همه آنکه لایحه قانونی شدن سقط جنین به وسیله هویدای بهاصطلاح نخستوزیر به مجلس آمد و چون به عللی مجبور به پس گرفتن آن شد طی بخشنامهای محرمانه به هر پزشک متخصص زنان، اجازه کورتاژ حتی در مطبشان داده شد و همه را به بهانه زیاد بودن جمعیت اعمال کردند، اما فقط جمعیت مسلمانهای ایران زیاد بود زیرا پزشک از هند و فیلیپین و راننده از کره و حتی کلفت از فیلیپین میآوردند و جمعیت زیاد نمیشد و فقط ایرانی مسلمان زیاد بود.
آخرین اقدام رژیم این دهنکجی بزرگ به اسلام بود. بزرگ از این جهت که با یک عمل هم به اسلام ضربه وارد کرد و هم از صهیونیسم بینالملل دلجویی به عمل آورد. ضربه به اسلام ازین جهت که نام و یاد مؤسس اسلام نبی خاتم از متن تاریخ برداشته شود و دلجویی از صهیونیسم بینالملل که بنابر گزارشهایی و ازجمله مجله هوخت شماره 2 صفحه 15 که گوید: «مبدأ تاریخ شاهنشاهی را که به جای هجری گذاشتهاند روزی بود که در تورات بنام کوروش ثبت شده و آن روز گشودن دژ بابل و نجات یهودیان بود. آنقدر تغییر تاریخ حائز اهمیت بود که رژیم هم میدانست و همین که خود را در محاصره انقلابیون دید قبل از هرچیز تاریخ را مجدد به هجری برگرداند.
رژیم در این اواخر به فکر ارتباط دادن اهلالبیت ثقل اصغر به دنبال ثقل اکبر، قرآن را به گورستان فرستاد. طی بخشنامهای به همه ارگانهای دولتی دستور داد نام هیچیک از افراد خاندان پهلوی بر عمارات و مؤسسات کوچک و آنچه درخور شأن درباریان نیست گذاشته نشود و زهی بیشرمی که همزمان با این اقدام نامگذاری گورستانها شروع گردید اما چگونه نامگذاری که دانشگاهها به نام فرح و شهناز باشند و گورستانها به نام زهرا و معصومه و نتیجه را که از خواستههای ضداسلامی رژیم بود میتوانم برای طالبان خصوصی به عرض برسانم. به دستور اربابان در سایر کشورهای اسلامی نیز مشابه اعمال مذکور دیده شد حتی سخن تعویض تاریخ هجری در کشور سرسپرده مصر به تاریخ قبطی در روزنامهها اعلام گردید که با انقلاب اسلامی ایران ناکام ماند.
علت شدت یافتن اعمال ضداسلامی در کشورهای اسلامی به وسیله سران سرسپرده آنها به استکبار جهانی بود که در این اواخر به دنبال سخنرانی معروف گلادستون نخست وزیر انگلستان بود. گلادستون نخستوزیر انگلستان یک صد سال قبل درحالیکه کلوچه نان لندنی در یک دست و قرآن در دست دیگر داشت به پارلمان وارد شد و پشت تریبون قرار گرفت و نان را به نمایندگان نشان داد گفت آقایان ما ده نفریم و این نان را داریم و حال آنکه فقط دو نفر میتوانند با خوردنش سیر شوند، اگر بدهیم دو نفر، هشت نفر بقیه خواهند مرد و اگر بر سر آن دعوا کنیم هر ده نفر از بین خواهیم رفت؛ لذا میفهمیم که تنها راه نجات بزرگ کردن نان است و بزرگ کردن نان مواد اولیه میخواهد که آن هم فقط در مشرقزمین وجود دارد اما تا زمانی که آن خانه (منظورش کعبه بود) و این کتاب در میان مسلمانان است این عمل غیرممکن می باشد. درحالیکه قرآن را بلند کرده بود گفت آری تا زمانی که این کتاب میان مسلمانان است سیادت نفوذی بریتانیای کبیر بر کشورهای اسلامی ناپایدار خواهد ماند و این است برنامهی استعماری اقتصادی جهانخواران شرق و غرب که مردم را نمیخواهند، ثمره زندگیشان و دست رنجشان را میخواهند و مردم را نمیخواهند نان و نفتشان را میخواهند.
ویلیام ادوارد گلادستون آن روز قرآن را به مجلس آورد و من امروز به مجلس آوردم و این قرآن (قرآن بر دست بلند میشود) و این قرآن که در این پارلمان شریف جمهوری اسلامی ایران بلند میشود به نمایندگی تمام پارلمانهای کشورهای اسلامی بلند می شود. او قرآن را علیرغم قرآن به پارلمان آورد و من قرآن را علیرغم دشمنان قرآن به مجلس آوردم. او با اتکاء قدرت نظامی و سیاسی آورد و من به عنایت الهی که قدرت انقلابی به ملت رزمنده ایران داد آوردم. او شکست قرآن را خواست تا نان مردم بریتانیا را درست کند و من شکست مستکبران را میخواهم تا وضع مستضعفان جهان درست شود. او قرآن را در دست گرفت تا به دست درازی بر کشورهای قرآنی بیفزاید و منابع مادی و معنویشان را به غارت ببرد و مسلمین به دامن مطامع جوامع پیشرفته صنعتی بیفتد و من آن را بر دست بلند کردم که انشاءالله قرآن با ارزشهای والای انسانی که دارد تا قلب کشورهای جهانخوار نفوذ یابد و با صدور اسلام بر همه ابرقدرتها پیروز شویم. او قرآن را آورد که نانمان را و نفتمان را ببرد و من آوردم که بگویم این کتاب در انتظار سیادت مستضعفان بر جهان است و نان و نفتشان باید برای خودشان باشد.
او قرآن را آورد که با روحانیت آنچنان شود که رژیم پهلوی نشان داد و من قرآن را آوردم که جهانیان بدانند احترام روحانیت با جان و خون مردم به هم آمیخته و پیوندشان ناگسستنی است. او قرآن را آورد تا از میان مردم و متن زندگی یکسره برکنار و به گورستانها برده شود و آهنگش اعلام مرگ باشد و کشورهای اسلامی دنباله رو ابرقدرتها باشند و من آوردم تا به میان مردم و متن زندگی بازگردد و مسلمانها تحت لوای قرآن باشند و گلادستون مآبها را به قبرستان بفرستند و بگویند با رهبری این کتاب هدایت بود که دنیای اسلام روزی پیشرو و رهبر بود و باز باید بر همه شئون نفسانی و اخلاقی و قضاوت و حکومت حاکم و دنیای اسلام پیشرو و رهبر باشد.
او قرآن را آورد که سرسپردگانی چون تقیزاده ها بگویند تا مسلمانان کما و کیفا غربی نشوند چیزی نخواهند شد و شریف امامی ها عملاً دست به این کار بزنند و من قرآن را آوردم که جهانیان بدانند تا تسلیم احکام این کتاب نشوند روی صلح و آرامش نخواهند دید. او قرآن را آورد که هر سرباز انگلیسی در هر نقطه جهان بجنگد برای به اسارت کشاندن مردم و استثمارشان باشد و من آوردم که دنیا را متوجه جنگجویان جان برکف کشورمان نمایم که ببینند چگونه در راه پاسداری از قرآن و جمهوری اسلامی ایران دلاورانه در مرزها میرزمند تا مستضعفان جهان را از قید اسارت نجات دهند.
ائمه جمعه تمام کشورهای اسلامی و خطبای آنها و نویسندگانشان که در این مدت آرزو میکردند کاش روزی بیاید در یکی از پارلمانهای کشورهای اسلامی به گلادستون پاسخ داده شود ایکاش زنده بودند و میدیدند اینک پاسخ و امروز به آرزوی خود رسیدند که او قرآن را آورد که با کوچک کردن کتاب مسلمانان نان مردم بریتانیا را بزرگ کند و بزرگ شدن نان یعنی دسترنج و ذخایرشان از کشورهای اسلامی صادر شدن و من قرآن را به پارلمان آوردم تا به یک میلیارد مسلمان جهان از این پارلمان شریف به نمایندگی جمهوری اسلامی ایران نهضت بازگشت به قرآن را به عموم مسلمین جهان تبریک بگویم و اضافه نمایم با بودن این قرآن در متن زندگی مردم مسلمان در هیچیک از کشورهای اسلامی نباید برنامه صادراتی و وارداتیش به دلخواه استعمار تنظیم شود و آنچه باید سعی در صدورش داشت اسلام است و بس ولوکره المشرکین و لو کره الکافرون و ایکاش ائمه جمعه کشورهای اسلامی و روحانیان آنها و روشنفکران و نویسندگان و دانشجویان انجمنهای اسلامیشان آنها که زندهاند ساعتی در این باره فکر میکردند که «تفکر ساعه خیر من عباده سنین سنه». ایکاش ساعتی بیندیشند آیا اسلامی که در کشورشان است اسلام خدا خواسته است یا اسلام وابسته. ساعتی فکر کنند که هم اینک مسئولیتی بزرگ دارند تا بفهمند اگر اسلامشان از طرف کفر و الحاد حمایت می شود چه اسلامی است و آن را رد کنند. ایکاش فکر کنند تا بدانند در کجای عروةالوثقی الهی هستند رؤسای آنها از اسلام چه اندازه سهمشان میدهند و اگر میخواهند بفهمند در کجای اسلامند قلمی و قرآنی بردارند و آنچه از آیات محکمات به آن عمل می شود جدا و به آنچه عمل نمیشود جداگانه بنویسند و خوب به آن دو برگ نظر و دقت کنند تازه خواهند دانست قرآنی که در کشورشان است قرآن گلادستون خواسته است یا قرآن جبرئیل آورده که گلادستون قرآنی نمیخواهد که منادی بخش آزادی انسانهاست بلکه قرآنی میخواهد که صدای مسلمانها در گلویشان خفه شود و من قرآن را آوردم که بشریت بفهمد انتخاب جملات تشریفاتی از طرف ابرقدرتها چون دفاع از حقوق بشر یا رهایی خلقها و حق ملل در تعیین سرنوشت خود و همه و همه برای فریب دادن مردم جهان است و مسلمانها باید هرچه فریاد دارند بر سر استکبار جهانی که رأس آنها آمریکاست بکشند.
آری تا تسلیم احکام خدا نشویم نانمان صادر میشود نه انقلابمان و این را نیز میدانیم هرچه نان ما کوچکتر شود گرانتر هم میشود و تورم اقتصادی یعنی همین. من از مسلمانان جهان میخواهم اگر حق برداشت از ذخایر خود و حق استفاده از دست رنج خویش را دارند و متعهد نیستند که کرامت قرآن و شرف کعبه را معاوضه کنند با نانی که ابرقدرتها میخواهند بخورند به چیزی جز اسلام و صدور اسلام فکر ننمایند و انقلاب ایران را که جز برای اسلامی کردن مردم و صدور اسلام صورت نگرفت از اسلام جدا ندانند که خوشبختانه این دست امام خمینی (حضار سه مرتبه صلوات فرستادند) رهبر مسلمانان جهان بود که طلیعهدار صدور اسلام به جهان گردید و با رهبری معظمله انقلاب اسلامی ایران سرآغاز انقلابهای اسلامی دیگر کشورها شد و درنتیجه نمیتوان به انقلاب ایران جز به اسلامی بودنش فکر کرد و ستون بزرگ نگهدارنده این دست بتشکن و این دستی که سبب شد در پاسخ گلادستون قرآن به کرامت و کعبه به شرف مجدد یاد گردد روحانیت است و شهدای عزیز و ملت رزمنده ایران که خود گسترش جنبه اسلامی بودن آن است و همه به ویژه ما نمایندگان که از میان مردم و مثل مردم همانند موکلین خود هستیم، ای امام عزیز مطیع ولایت فقیهیم، ای رهبر محترم سرباز شماییم، ای فقیه عالیقدر مقلد شماییم، ابراهیم بتشکن زمان اسماعیل شماییم. «یا ابت افعل ما تؤمر ستجدنی ان شاء الله من الصابرین» ای امام کسی در برابر دست در راه اسلام بلند شده تان نیست که بخواهد آن را پائین آورد جز سه گروهک: آن ها که نام روحانی بر خود گذاشته و در سخنرانی ها و از قلم هایشان معلوم می شود می خواهند اسلام را به شما یاد دهند، دوم آن ها که قرآن معرفیشان کرده است «یلوون السنتهم بالکتاب لتحسبوه من الکتاب». گاه گاه آیات قرآن و جملات نهج البلاغه را لقلقه زبان می کنند که هر چه می گویند مردم آن را به حساب قرآن بگذارند و سوم گلادستون مآب ها و آن ها که باور کردند صدا و سیماهای جهانی که تحت نظر صهیونیسم بین المللند و مرتب می گویند فرار چندین ده هزار نفر روشنفکر از ایران از زیان های انقلاب ایران است و حال آنکه جهانیان بدانند اکثریت به اتفاق آن ها که از ایران فرار کرده اند اگر فرار نکرده بودند امروز دولت جمهوری اسلامی ایران باید برای اخراجشان از ایران یا از دنیا هزینه سنگینی را متحمل گردد و گروه دیگر آن ها...
که چون ایمان عمیق به وقوع انقلاب ندارند نمی توانند برادروار خدمتگزار انقلاب باشند.
سه گروه مذکور که در حقیقت مددکاران شرقند یا غرب چه بفهمند چه نفهمند چه بپذیرند چه نپذیرند البته همان شرق و غربی که امام امت درباره شان فرمودند مخالفان ما از اسلام می ترسند و چرا نترسند که در زمان طاغوت سلسله مراتب قریب به اتفاق موارد آن گونه بود که هر درجه بالاتر اندکی نسبت به اسلام ضدیت بیشتری از قبلی خود داشت تا به راس می رسید که آن چنان بر ضد اسلام تورم یافته که نتوانست وارد دروازه های تمدن بزرگ شود و هم اکنون نزدیک قریب به اتفاق، سلسله مراتب این گونه است که هر درجه بالاتر اندکی به اسلام بیشتر فکر می کند و تقوای بیشتری دارد تا به راس می رسد که سال هاست وارد دروازه انا مدینة العلم و علی بابها شده است و چرا از اسلام نترسند که در جنگ ویتنام باید شب های سایگون را چون روز روشن کنند که سربازان آمریکائی بتوانند به خوبی به هرزگی بپردازند و حال آنکه جنگجویان ما منتظرند تا همه جبهه را تاریکی فراگیرد تا در آن بیابان در کنار تانکشان به نافله قیام نمایند و با خدای خود راز و نیاز کنند.
عکس هایی در مجلات منتشر شد که همه دیدیم سربازان آمریکایی هنگام پایان جنگ همین که برای سوار شدن به قایق و رفتن به طرف کشتی به دیواره قایق آویز می شدند سرباز دیگر ته تفنگ را آن چنان به پشت دست آویز شده میکوبید که بیفتد تا به جایش آویز شود و برای اعزامشان از آمریکا به جبهه نیز چه مطالبی که نخواندیم و در یزد ما از این سپاهیان جان برکف را اعلام کردند 25 نفر بیایند تا به مینیبوس سوار و به جبهه بروند اما آن قدر داوطلب آمد که ناچار قرعه کشیدند ولی سرانجام نتوانستند دو نفر را که قرعه به نامشان هم اصابت نکرده بود پیاده کنند و بالاخره 27 نفر را سوار کرده و بردند.
نمایندگان استان مازندران مرقوم فرمودهاند بدینوسیله پیرو تلگراف قبلی به اطلاع مقامات وزارت کشاورزی و ستاد بسیج اقتصادی کشور میرساند چنانچه در فاصله نزدیک نیاز سوخت و سود کشاورزان استان مازندران در حد امکان مرتفع نگردد باید منتظر ضایعات فراوان غیر قابل جبرانی باشیم.
البته روزی است منصوب حضرت آیتالله کاشانی، درود بر ایشان خواهم فرستاد (احسنت احسنت).
شهید علیرضا چراغ زاده دزفولی نماینده رامهرمز
سخنان شهید علیرضا چراغ زاده دزفولی در چهلمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 6 شهریور 1359 پیرامون:
- مرجعیت در اسلام
- مسائل سیاسی منطقه
چراغ زاده دزفولی- بسمالله و بالله و فیسبیلالله و علی مله رسول الله. مسئلهای را که خدمت برادران و خواهران عرض میکنم سعی میکنم خیلی مختصر و کوتاه باشد. تاریخ پرافتخار مبارزات امت ما حاوی تجربیاتی است که همواره ما از این تجربیات استفاده کرده ایم، ورق زدن اوراق پرافتخار این تاریخ، این مسئله را به عینه برای ما روشن میکند که دشمن و قدرتهای استعمارگر و استثمارگر در طول تاریخ مبارزات ما سعی و کوشش و همتشان بر آن بوده است که سنگرهای مبارزه را یکی پس از دیگری ابتدا نفوذپذیر کرده و بعد ویران کنند و بهظاهر تا آنجا که خودشان حساب کردهاند موفق هم بودهاند و کمی تامل و دقت بیشتر ما را به یک سنگری میرساند که تاکنون نفوذی در آن پیدا نشده است و خللی درش وارد نشده و رمز پیروزی ما و پیروزی انقلاب ما نفوذناپذیری این سنگر بوده است و آن سنگر مرجعیت در طول تاریخ ما بوده است که باعث افتخار همه ما بوده و هست و هر زمان میبینیم از قلب این سنگر انسانی بلند میشود و قیام میکند و با فرامین و هدایت های خودش مردم را رهبری میکند و گاه اتفاق افتاده است که یک فتوا از قلب این مرجعیت کمر دولتهای استعمارگر و استثمارگر را شکسته و خرد کرده است و دشمن به این مسئله واقف شده است که این سنگر نفوذناپذیر اول باید نفوذپذیر بشود تا بعد به تخریبش بپردازد و تلاش دشمن در حال حاضر برای نفوذ پذیر کردن این سنگر بیش از گذشته است.
بنا به شواهد و دلایل موجود تمامی همتشان بر این است که تا بتوانند این سنگر را که هماکنون امام در قلب این سنگر است نفوذ پذیرش بکنند از هر راهی هم که شده وارد می شوند. من عنایت میکنم و مراسم باشکوه و عظیم حج در سال گذشته که برادران و خواهران عزیزی که از ایران مشرف شده بودند به دنبال این فکری باید انقلابشان را به مردم جهان بشناسانند و آنجا مکانی است که همه مسلمین از ملل مختلف آنجا جمع میشوند و پروانهی وجودشان را به دور کعبه به گردش درمیآورند تا در این گردش همه یکسان و همدوش به اثبات برسانند که ما برای جان دادن به راه حق آمادهایم. مسلمینی که برای اثبات این مدعا به مکه میروند لازم است در جریان انقلاب اسلامی ملت ایران قرار بگیرند و این وظیفه تک تک انسانهایی است که از متن این انقلاب و متن این توده به آنجا می روند.
سال گذشته مقدمهای بود برای انجام این کار با آنکه مشکلاتی سر راه بود اما خدا لطف کرد و برادران و خواهران توانستند تا آن حدودی که لازم است این کار را و این رسالت را به انجام برسانند. اما امسال مقدمه نیست متن است و مسلماً امسال که متن این برنامه هست دشمن بیکار نخواهد نشست و ننشسته است و برابر اطلاعات صحیح و رسیده فقط از دولت مزدور عراق به سرکردگی صدام حسین نیرویی در حدود پنج هزار نفر برای این کار تجهیز شدهاند تا بتوانند چهره امام و انقلاب ما را آنجا وارونه جلوه بدهند و قسمتی از این پنج هزار نفر باز اطلاع است که در لباس نیروهای پلیسی دولت سعودی کار خواهند کرد و جزواتشان به زبانهای مختلف هست نشریاتشان آماده است. این کار آنجا امسال انجام خواهد شد اما برادران و خواهران عزیزی که مشرف می شوند انشاءالله در برنامه خود دارند که بتوانند هم نیروی آنها را خنثی بکنند و هم چهره واقعی انقلاب و امام عزیزمان را در آنجا به تمام مسلمین جهان معرفی بکنند و من متأسفم از اینکه این مسئله را عرض میکنم.
عزیزانی که در این فکر بودند و خواستند نیرویی تبلیغی اینجا ترتیب بدهند تا بتوانند آن کار را خنثی بکنند و رسالت خودشان را هم به انجام برسانند متأسفانه وزارت ارشاد ملی با این امر مخالفت کرده است. این گفتگو بین آنها بوده است و برادران به 150 نفر راضی شدند و از این 150 نفر سرانجام با 30 نفر موافقت شده که بروند و این کار را انجام بدهند و برنامهاش هم ترتیب داده شده است. من این سؤال را دارم چرا حداقل نیرویی که برادران تقاضا کرده بودند یعنی با 150 نفر موافقت نشده است و با زور بالاخره به 30 نفر رسیده است آیا این پاسخ به ندای امام است که باید انقلاب ما به خارج صادر بشود؟
اجازه بفرمایید صحبت من تمام بشود من این را با اطلاع دقیق میگویم من کاری به آن ندارم و شما صحیح میفرمایید ولی مخصوص این کار با 30 نفر فقط موافقت شده است آن هم به هزار دردسر و همانطورکه برادران می فرمایند هر کدام از برادران و خواهرانی که مشرف می شوند یک مبلغند این را قبول دارم من این توضیح را عرض میکنم که در ذهن بعضیها این تصور به وجود نیاید که متأسفانه در بیرون به وجود آمده است که تریبون مجلس نیامی است که هر شمشیری از آن برمیآید و بر سر ارگانها کوبیده میشود. خیر این تریبون سپری است برای ارگانها تا زمانی که در خط کار می کنند و قدم برمیدارند انشاءالله.
مسئله دیگری که بهعنوان تذکر، یک برادر کوچکتر از همه شما اینجا عنوان میکنم بحث نطقهای قبل از دستور است؛ به اهمیت این نطقها توجه بشود و مسائل کوچک مناطق را اینجا عنوان نکنید. اینجوری که الآن برادر عزیزمان فرمودند گرچه دلشان پر درد است برای مردم کار میکنند دلشان میسوزد برای مردم ولی اینجوری که من شنیدهام و آن شهرت هم نیست انشاءالله برادران و خواهران توجه میکنند و مسائلی که در سطح جهانی برای ما مطرح است. یکی از عزیزانی که همراه با نهضتهای آزادیبخش اینجا تشریف آورده بودند این مطلب را نقل میکردند که در عربستان مردی وقتی سر کارش می رود به خانوادهاش میسپارد که برنامههای عربی رادیو ایران را برای من ضبط بکنید که وقتی برگشتم گوش بدهم، این است بازتاب انقلاب ما در جهان و آنها منتظرند ببینند از این مجلس چه برمیخیزد و چه مطالبی عنوان می شود.
مطلب دیگر من تقاضا و استدعائی است یا سؤالی است از ریاست محترم مجلس که ویژهنامه خبری خبرگزاری پارس چرا در اختیار برادران و خواهران نماینده قرار نمیگیرد؛ اگر علت خاصی است استدعا میکنم روشن بفرمایید و اگر علت خاصی ندارد و خداینکرده توجهی به آن نشده است و یا به فکرش نبودهایم این بررسی بشود و اگر صلاح است که فکر می کنم صلاح باشد این ویژهنامه خبری در اختیار برادران و خواهران نماینده قرار بگیرد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
سخنان شهید علیرضا چراغ زاده دزفولی در یکصد و پنجاه و چهارمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 10 خرداد 1360 پیرامون:
- توطئههای استعمارگران غرب و شرق علیه انقلاب اسلامی
- جنگ تحمیلی ازسوی ابرقدرتها و مزدورشان رژیم کافر عراق بر جمهوری اسلامی ایران
چراغ زاده دزفولی- بسماللهالرحمنالرحیم. دژخیمان استعمار و استثمار و سردمداران امپریالیسم برای مقابله با قیامها؛ بساط مکر و فریب خود را پهن کرده و انواع برنامهها را برای نابودی نیروهای مردمی به کار میگیرند که این برنامه ها گاه به صورت فشارهای اقتصادی و گاه به صورت فشارهای سیاسی و زمانی بهصورت فشارهای نظامی و هنگامی هم در قالب برنامهای گسترده شامل ترکیبی از همه اینها اعمال میشود و ملت ما در معرض تهاجم تمامی این برنامهها قرار گرفت اما در هر مرحله قدرت ایمان زیان حاصل از این برنامهها و نقشهها را به خود آنها برگرداند.
آخرین تدبیر دشمن است زمانی که احساس کند یارای مقابله با سیل خروشان ملت را ندارد دست به ایجاد کانالهای انحرافی میزند تا انقلاب را با کمک عوامل داخلیش به انحراف بکشاند و شیوهای اتخاذ کند تا انحراف را ترقی جلوه دهد و در تمامی این حرکتها اصل بر این است تا رهبر را از انقلاب و انقلاب را از رهبری بگیرد و اگر نتواند حداقل محتوای کلام امام و رهنمودهای امام را بیاعتبار سازد، امام در پیام نوروزی سال گذشته فرمودند امسال سال امنیت است و اما ما هم دیدیم که انفجارها و بمبگذاریها این امنیتی را که امام اعلام کرده بود به خطر انداخت و در همین زمان هم دشمن جنگ شومی را بر ما تحمیل کرد ولی امام باز با تشریح اوضاع و بیان کردن وضعیت جنگ نیروهای پرتوان این ملت را به حرکت درآورد و درسی دیگر به نام جنگ به آنها داد و عنقریب است که ما باید پیروزی نهایی خودمان را به جهانیان اعلام بکنیم و باید بگوییم که اصول این پیروزی ضامن صدور عملی انقلاب ما خواهد بود، اما شرط این است که ژستهای سیاسی را نگیریم.
در مقابل این روند پیروزی که به پیش می رود سنگ نیندازیم، خواسته یا ناخواسته. من نمیفهمم عنوان یک جمله در برابر جنگزدگان که اگر بگذارند جنگ را تمام بکنیم تا شما زودتر به خانههایتان برگردید چه مفهومی دارد؟ آیا این شیوه که یک دشمن کاذب را در ذهن مردم به وجود می آورد جز برتریطلبی و خود را محور امت قرار دادن مفهوم دیگری میتواند داشته باشد؟ امام فرمودند باید دانشگاه اسلامی بشود تا ما از سلطه فرهنگهای بیگانه خارج بشویم، ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شد و آن دانشگاه کذائی که امید امپریالیزم برای برگشت دوباره بود تعطیل شد. اما ما دیدیم علاوه بر تبلیغات خارجی عناصری در داخل و گاه از مسئولین زبان به نطق گشودند که دانشگاه را نمیشود تا ابد بست، دانشگاه مرکز علم است، ما هم به این معتقدیم، چه کسی گفته است که دانشگاه تا ابد تعطیل خواهد ماند؟ و اگر بهتر بگویم شما دید انقلابی ندارید و اگر دید انقلابی می داشتید میفهمیدید که دانشگاه در این مملکت تعطیل نشده و نخواهد شد.
دانشجوی پرشور و پرتلاش انقلابی همان جوانی است که قلم سلاح به دست گرفته و با استفاده از جوهر خون خودش در شنهای داغ جبههها بزرگترین افتخارات را در تاریخ مبارزات این ملت ثبت میکند. دانشجوی پرشور و انقلابی آن کسی است که در کنار برادران روستایی به سازندگی مشغول است. اینها با این کارشان اعلام میکنند که دانشگاه در وجب وجب خاک این مملکت وجود دارد و هست و تنها منحصر به آن محیط مخصوص نیست. دانشجویان این ملت نه آنها هستند که در گوشه و کنار خیابانها غائله به پا میکنند و باز امام در پیام نوروزی امسال فرمودند، امسال، سال قانون است. اما همگی شاهد بودیم باز برای مقابله با این کلام امام تلاشها شد تا جاییکه به قوه قانونگذاری این جمهوری شدیدترین حملهها را کردند که شاید به خیال خود بتوانند آن را از صحنه بیرون کنند.
اما قاطعیت این مجلس و سیل همیشه خروشان این دریا یعنی امام با سخنان اخیرش آنها را از میدان به کنار زد و بسیاری مسائل دیگر که امام مطرح کرده بود و ما دیدیم به عنوانی و به شکلی در جامعه با آن مبارزه میشود و فاجعه آنجا است که برای بیاعتبار کردن سخن امام به خود امام تکیه شود. و این انتخاب رذیلانه ترین روش نفاق در دنیا است و من از اینجا اعلام میکنم اگر راست میگویید و در خط امام و انقلاب حرکت میکنید چرا مردم را خارج از صحنه تصور میکنید؟ و مرتب آنها را دعوت میکنید به اینکه در صحنه حاضر باشند. هدف از عنوان این جمله چیست؟ که نباید گمان کرد که نسل امروز هم تماشاچی بیچارهای است که کنار نشسته و یا اینکه جمله چه معنا دارد که ایران گورستان نیست و یا این جمله چه منظوری را میرساند که مگر اینجا سرزمین گوسفندان است؟ آیا آنهایی که با امپریالیسم مبارزه کردند مردگان گورستان بودند؟ آنهایی که آمریکا را در این کشور به زانو درآوردند تماشاچی و بیچارهای هستند که کنار افتادهاند؟ و آیا اینها که اکنون در مقابل تجاوز دشمن مردانه میجنگند و خون میدهند اینها گوسفندند؟ و باید گفت مردم باید بهوش باشند (من این جمله را می گویم) مردم بهوش باشند تا روانشناسی در خدمت فریب نیاید. مردم و این ملت همیشه در صحنه بودهاند و فقط یک تفاوت بین آنچه که شما به صحنه دعوت میکنید و آنچه که حضور مردم در صحنه هست وجود دارد و آن محور ولایت است. مردم در صحنه حاضرند اما حول محور ولایت و استقامتشان فقط برای ولایت است و درنهایت برای خداوند نه برای هیچ شخص دیگری.
و باز این جمله را من از زبان مردم میگویم که مردم حضور خود را در صحنه حول هر محوری غیر از محور ولایت، دعوت رسمی از آمریکا برای سلطه و چپاول دوباره میبینند (احسنت –احسنت) شما که در دفاع از آزادی قلم میزنید، تحلیل مینویسید و در سوگ آزادی خود را عزادار جلوه میدهید چرا با توجه به تمامی حملات و تهدیداتی که انقلاب میشود یکبار هم نشده یک قطره اشک برای استقلال این کشور از چشم مبارکتان بریزد؟ و فقط هر جا که به کلمه استقلال رسیدید به گفتن لفظ یا نوشتن کلمه اکتفا کردید اما به آزادی که رسیدید قلم زدید و زبان به نطق گشودید.
و در خصوص آزادی من این قضاوت را به تاریخ میسپارم تا در آینده بگویند و بدانند که یک عده ای با تیغ زبان و نیش قلمها به قوه قضائیه این جمهوری حمله کردند، به قوه قانونگذاری این جمهوری حمله کردند، به دولت این جمهوری حمله کردند، شخصیتهای بزرگ را با تمام سوابق درخشان مبارزاتی شان زیر سؤال قرار دادند و هزاران کار دیگر کردند و باز فریاد برآوردند که آزادی نیست (احسنت).
چون وقت تنگ است من لازم میدانم در اینجا از برادران و خواهران عزیز حوزه انتخابیه خودم تشکر کنم که با پذیرش 150 هزار از برادران و خواهران آواره جنگی وظیفه خود را نسبت به این برادران و خواهران دارند انجام میدهند و عذرخواهی بکنند از آن برادران و خواهران جنگزده که آنطور که شایسته و بایسته هست از آنها پذیرایی نشدهاست و در این کوتاهمدت باز من هشداری اول به خودم و بعد به همه مسئولین می دهم که دقت کنید در مقابل این سؤال آیندگان قرار نگیریم که زمانی بگویند اگر شما بیشتر از این ازخودگذشتگی نشان میدادید به سر انقلاب چنین و چنان نمیآمد. اگر آیندگان ما، ما را یا ارواح ما را در مقابل این سؤالها قرار بدهند فقط آنها قادر به جواب خواهند بود که سرهایشان از بدن جدا شده و دستها و پاهایشان در جبههها از بدن قطع شده و خانههایشان بر سرشان خراب شده است. اما من و تو چه جواب داریم بگوییم؟ بیاییم و بفهمیم و درک کنیم و همگام باشیم با ملتی که تصمیم گرفت است فریاد در گلوی همه انسانهای محروم را همچون وعد و نفسهای در سینه تمامی انسانهای محروم در تاریخ را چون یک طوفان و آه دل تمامی محرومان را چون یک شعله به جان آمریکا بیندازد و بفهمیم این معنا را که ما باید در خدمت مردم و خدمتگزار مردم باشیم، همچنان که اماممان فرمود من خدمتگزار مردم هستم. ما نیز به خود نباید جرات بدهیم که ذرهای از این پای فراتر نهیم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
شهید دکتر مصطفی چمران نماینده تهران
سخنان شهید دکتر مصطفی چمران در هفدهمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 23 تیرماه 1359 پیرامون:
مسائل داخلی ارتش جمهوری اسلامی ایران
دکتر چمران- بسماللهالرحمنالرحیم. مثل دوست و برادرم آقای خلخالی میخواهم در آستانه ماه مبارک رمضان طلب همتی بکنم و از رحمت و برکت و مغفرت این ماه بزرگ نصیبی هم به ما برسد. ما بههرحال نمایندگان این ملتیم، ملتی که انقلاب به پا کرده و انقلاب مقدس اسلامی و نمایندگان چنین ملتی باید مظهر و نمونه تقوا و ایمان و پاکی و گذشت و ایثار و عرفان باشند تا بتوانند این رسالت مقدسی را که بهعهده ما گذاشته شده به پایان برسانند. امیدواریم که خدای بزرگ لطفی کند و همه ما را مشمول مغفرت و رحمت خودش در این ماه مبارک بفرماید.
سؤالات متعددی درباره ارتش مطرح شد که بنا به وظیفه شرعی خودم و به حسب روشنگری بعضی از سؤالهای متعددی که دوستان مطرح کردند مختصری ذکر میکنم. دو روزنامه را، روزنامه جمهوری اسلامی را از دیروز و پریروز همراه خودم آوردهام و سخنی که دوستان خودمان در اینجا مطرح کردند نیز دنباله یا هماهنگ همین مطالب روزنامهها بود که به شدت به ارتش حمله شده است. خوشوقتم که روزنامه جمهوری اسلامی دیروز لحنی جدا از پریروز داشت. فقط یک جمله این را از پریروز میخوانم که ارتش بعد از انقلاب نشان دادهاست که هماهنگ انقلاب نیست و نشان دادهاست که خلاصه بر خلاف مؤمنین و غیره رفتار میکند. خوشبختانه دیروز که در همان روزنامه جمهوری اسلامی تصحیح شده است میگوید کسی نمیتواند فداکاریها و رشادتهای پرسنل ارتش را در سرکوبی ضد انقلاب و آزادسازی غرب کشور نادیده بگیرد، کسی نمیتواند شجاعت و شهامت نیروهای مسلح را در نابودی عوامل عراق و اشرار حزب بعث انکار نماید، کسی قادر نیست نقش عناصر ارتشی را در پاکسازی منطقه قطور مورد اغماض قرار بدهد، هیچکس نمیتواند هوشیاری انقلابی انجمنهای اسلامی را و خصوصاً انجمن اسلامی نیروی هوایی را در کشف این توطئه ندیده بگیرد. به هرحال خوشحالم که روزنامه جمهوری اسلامی با این بیان واضح و صریح خودش روشن کرد ولی متأسفانه بعضی از دوستان نماینده ما همچنان با همان شور و هیجان به ارتش حمله میکنند و مطلبی را که میخواهم خدمت دوستان عرضه بدارم این است که همان کسانی که این توطئه را کشف کردهاند در داخل ارتش بودهاند، همان انجمنهای اسلامی و مسئولین دیگری که دو ماه پیش این موضوع را تحت مراقبت قرار دادند آنها هم جزو پرسنل ارتش بودند خارج از ارتش که نبودند.
کمیتهها و پاسداران خیلی کمک کردند و بخصوص در دستگیری توطئهگران در روزهای آخر فداکاری زیادی از خود نشان دادند ولی از دو ماه قبل از این توطئه تحت بررسی و مراقبت بوده است و همین دوستان مؤمن ما در داخل ارتش به شدت از آنها مراقبت میکردند. بنابراین کوبیدن ارتش بهطورکلی عمل صحیحی نیست عملی است که استعمار میخواهد. این قضیه ای است که میخواهم روی آن تکیه بکنم ما یا باید بپذیریم که آیا به ارتش نیازی هست یا نیست؟ اگر نیازی نیست خوب مرخصش کنیم ولی اگر نیاز هست در نابودیش نکوشیم. مطلبی را که ما به آن ایمان داریم و مطمئن هستیم دشمن ما با تمام قدرت خویش میکوشد که ارتش را تضعیف کند حتی نابود و منحل کند شعار انحلال ارتش از شعارهایی است که ضدانقلاب از روز های اول مطرح کرده و هنوز هم به دنبال آن است.
معادی خواه-آقای رییس تذکر آییننامهای دارم.
رییس- تذکر آییننامهای موردی ندارد هنوز صحبت قبل از دستور است.
معادی خواه- اگر صحبت نمایندهای تحریف بشود آن نماینده حق دارد از خود دفاع کند. آقای چمران صحبتها را دارند تحریف می کنند. حملهای به ارتش نبوده حتی پیشنهاد تشویق از عناصر مؤمن و فداکار داخل ارتش هم بوده است.
دکتر چمران- متشکرم جناب آقای معادی خواه، من میخواستم برای همگان روشن بشود شاید در ذهن شما اینطور نبود ولی در ذهن عده زیاد دیگری اینطور منعکس شده است این بود که میخواستم برای همگان روشن بشود که هر نهاد انقلابی در این کشور مورد هجوم هست شما میدانید که به جامعه روحانیت کشور حمله میکنند که لجن مالش بکنند میدانید که به سپاه پاسداران و کمیتهها هم حمله میکنند که آنها را به لجن بکشند. بنابراین هر نهادی هر ارگانی که منشأ اثر باشد مورد هجوم دشمن هست و دشمن سعی میکند که آنها را بکوبد بنابراین ما نباید وسیلهای قرار بدهیم تا این طرح دشمن پیاده شود در رابطه با ارتش.
رئیس- چند ثانیه توقف بفرمایید، به اطلاع آقایان میرسانم که در این ساعت (ده و چهل و پنج دقیقه صبح) اکثریت حاصل شده است و مجلس رسمی است آقای دکتر چمران ادامه بدهید.
دکتر چمران- سؤالاتی که سروران مطرح کردند یکی در مورد پاکسازی است شاید شما بدانید که در ارتش بیش از دوازده هزار نفر تابحال پاکسازی شده است و پاکسازی ارتش زودتر و سریعتر از هر وزارتخانه دیگری انجام شدهاست و شاید بدانید که بزرگترین حملهها و هجوم ها به شخص من از طرف نیروهای مرتجع، ضدانقلاب وابسته به طاغوت از داخل و خارج کشور بابت همین پاکسازیها جریان دارد و مسئله پاکسازی که همچنان ادامه دارد مسئله خطرناکی است، دوست عزیز ما آقای دکتر روحانی مسئلهای را مطرح کردند که تیپ «نوحد» را منحل کنید. یکی از مشکلات بزرگ همینجاست که تیپی را که بهترین رزمندگان ما هستند منحل کنیم آنها را بیرون بریزیم آن وقت این دوازده هزار نفری را که بیرون ریختیم اینها چه خواهند کرد؟ کجا خواهند رفت آیا به دشمن می پیوندند؟ نمیپیوندند؟ با آنها باید چگونه معامله کرد آیا صحیح است که بهترین رزمندگان را دور بریزیم؟ برای اینکه احتمالاً یک دهم آنها به دشمن بپیوندند، یا بهتر است آنها را تحت کنترل خود داشته باشیم.
به هرحال دوازده هزار نفر از ارتش پاکسازی شدهاند و میخواستم به آقای خلخالی این نکته را عرض کنم که در رابطه با پاکسازی ادارات و وزارتخانههای دیگر که صد نفر سی نفر، چهل نفر پاکسازی میکنند در ارتش دوازده هزار نفر پاکسازی شده، این یک امر سادهای نیست و این عمل به شدت ادامه دارد. کمیته های متعددی است در نقاط مختلف که مسئول این کارها هستند و مسئله مهمی که از نظر نظامی به عرض دوستان برسانم این است که دشمن همیشه و همه جا قادر است که کودتایی به راه بیندازد، خریدن پنج افسر یا بیست افسر برای دشمن با قدرت پول کار سادهای است (کیاوش- افسران مؤمن هرگز خریداری نمیشوند) شما اگر ارتش صدر اسلام را هم در نظر بگیرید دوست عزیز من جز عده انگشت شماری افراد دیگری بودند آنچنانکه باید و شاید رسالت مقدس نبی اکرم را درک نکرده بودند (کیاوش- مؤمنین همان ها بودند) آنها هم تعدادشان از انگشتان دست تجاوز نمیکرد، بنابراین مسئله مهم استراتژیک که برای ما مطرح است که زمینه برای کودتا وجود نداشته باشد و مسئلهای را که از نظر نظامی درحال حاضر میخواهم عرض کنم این است که زمینه برای کودتا نیز بهفرض اینکه بیست نفر از تیپ نوحد بخواهند کودتا کنند 120 نفر در مقابل آنها میایستند، اگر فرماندهی بخواهد هواپیما را همان طور که امام امت فرمودند به هوا ببرد پس از مدتی بنزینش تمام می شود باید بنشیند.
هنگامی که زمینه برای کودتا نیست درجهداران و افسران و غیره با 20 نفر افسر همکاری نکنند کودتایی در نمیگیرد، مسئله مهم زمینهای است که در آن زمینه ما داریم زندگی میکنیم مسئلهای که میخواهم به شما بگویم در تمام دنیا حتی در خود آمریکا حتی در روسیه شوروی، آمریکا در آنجا جاسوس دارد در خود پنتاگون روسیه شوروی هم جاسوس دارد، امری است واضح که یک عدهای از افراد کشور را دشمن میتواند بخرد این یک امر کلی است ولی مسئله زمینه است. درحال حاضر در ارتش ما زمینه برای کودتا وجود ندارد، این ارتشیان ما اطاعت نخواهند کرد زیر بار نخواهند رفت، نه فقط ملت ما علیه آنها خواهد جنگید بلکه ارتشیان هم خواهند جنگید.
مسألهای را که میخواهم به عرض شما برسانم اینست که این ارتش با تمام وجود هجوم و حملهای که به آن می شود ارتشی نبود که با ملت ما بجنگد، پیروزی انقلاب ما در سایه این حقیقت بود که ارتش به ملت ما پیوست و نجنگید. یک ارتش پانصد هزار نفری اگر میخواست با ملت بجنگند میلیونها کشته میداد نه شصت هزار نفر، نه هفتاد هزار نفر، ارتش به ملت پیوست و طاغوت احساس کرد که این ارتش وفادار به منفعت طاغوت نیست، بنابراین گریخت. بنابراین ارتشی است که اکثریت مطلق، به نفع ملت، و به نفع انقلاب ما است بنابراین عدهای که میخواهند کودتا به راه بیندازند اعداد معدودی هستند و این عملی است که در همه جای دنیا و برای همیشه برای دشمنان وجود دارد، ولی مسئلهای را که میخواهم اینجا مطرح کنیم این است که با یک بازی سیاسی و با یک کودتای ساختگی که نظیرش را در چند روز پیش دیدیم، سبب نشود که رابطه ملت با ارتش قطع شود، سبب نشود که آن پرستیژ و شخصیتی را که ارتش ایجاد کرده است و خود شما فرمودید که ملت خودش را فدای ارتش قلمداد میکرد، از بین برود.
این وحدت و یکپارچگی بین ارتش و مردم بزرگترین منبع قدرت برای کشور ما در مقابل بیگانگان است و این موضوع را شما به تجربه دیده اید. مسئله خوزستان را شما بهتر از من آگاه هستید بنابراین شما احتیاج به ارتش دارید. با نیروی پاسداران یا نیروهای کمیته نمیتوانید در مقابل قدرتهای نظامی بزرگ و سازماندهی دشمن مقاومت بکنید. احتیاج به ارتش هست و به همین علت است که دشمن سعی میکند ارتش را با قدرت بکوبد، از نظر مردم بیندازد، پرستیژ ارتش را از بین ببرد و ما نباید تسلیم این امر بشویم.
از این کودتاها و نظیر این توطئهها چهبسا که زیاد اتفاق بیفتد ولی همانطورکه گفتم زمینهای برای کودتا در داخل ارتش و در خارج از ارتش وجود ندارد. اما درباره فرماندهان میخواهم بگویم، به خدای بزرگ سوگند میخورم، افسرانی در این ارتش هستند که من با کمال جرأت و جسارت در پشت آنها نماز خواندهام و نماز میخوانم. بد نیست از یکی از افسران پاک در اینجا اسم ببرم به نام سرگرد صیاد شیرازی که هماکنون به فرماندهی عملیات غرب منصوب شده است و یک سرگرد است و رئیسجمهور هم دستور فرمودند که به او دو درجه بدهند که سرهنگ بشود. این افسری است که در روزگار گذشته، سال گذشته در سردشت همراه من بود و پاکی و تقوا و ایمان و شجاعت هرچه بخواهید در این افسر بینظیر است. افسری است که در تفسیر قرآن شاید بتوانم بگویم از اکثریت کسانی که در اینجا نشسته اند تبحر زیادتری داشته باشد. چنین کسانی به فرماندهی گماشته شدهاند.
ظهیرنژاد که الآن فرمانده نیروی زمینی است کسی است که قابلقبول همگان در این کشور است. چنین افسران پاکی که مورد قبول همگان هستند به مسئولیت گماشته شدند. حتی باقری دیروز دوستی از ما به باقری حمله کرد. تیمسار باقری کسی بود که قبل از هر کس (جناب آقای خلخالی هم اطلاع دارند) دو ماه قبل، این توطئه را به رییس جمهور خبر داد و اگر میخواست بگریزد می توانست بگریزد. او اگر میخواست با آنها همکاری کند خیلی امکانات داشت ولی کسی بود که به طور مرتب اخبار توطئهگران را به رییس جمهور میداد و دولت و رییس جمهور از کانالهای مختلف افکار مختلفی دریافت میکردند که یکی از طرف او بود. بنابراین به صرف شعارهای تند و احساسات کور افرادی را کوبیدهاند درحالیکه گفتم چنین فرماندهی فکور، سرهنگ فکوری که فرمانده نیروی هوایی شما است، کسی است که بیشتر مؤمنین شما در پشت او نماز میخوانند در پاکی (شاهچراغی- آقای چمران بگویید که چند روز قبل در منزل آقای باقری چه چیزهایی به دست آمد، نیروهای مسلمان هوایی وقتیکه به آنجا رفتهاند عکس شاه و شیشه مشروب به دست آوردهاند. اینها را هم بفرمایید دلیل ندارد که آقای باقری قبلاً بیاید و تذکر بدهد.)
دکتر چمران- تشکر می کنم عزیزم ببینید من نمیخواهم. (رئیس- آقای دکتر چمران اسامی را که بفرمایید اینطور ادامه پیدا خواهد کرد) حقایقی هست که اگر گفته نشود در مقابل وجدان خودم و خدای خودم احساس گناه میکنم. بدیهایش را گفتید ولی هنرش را هم بگویید (اشاره به شاهچراغی) منظور من این است این مطالب را که میفرمایید همه را من آگاهی دارم ولی میخواستم مطالب دیگری را هم بدانید که یک بعدی و یک جنبه قضاوت نکنید والا دفاعی از او مطرح نیست. من هنوز به آنجا نرسیده بودم، دوست عزیز (رئیس- تسریع بفرمایید) چشم، معذرت میخواهم.
دوستان از پاکسازی شروع کردند و من هم از پاکسازی مطلبم را شروع کردم ولی اگر با مقالات و سخنرانیهای من در نقاط مختلف از ماهها قبل برخورد کرده باشید از ماهها قبل توجه کردید که من بارها گفتهام که نظام ارتش باید عوض شود. نظام ارتش نظامی است وابسته به نظام طاغوت و ماهها است که دستاندرکار اساسنامهها و تغییرات بنیادی در داخل ارتش هستیم و این تغییرات انشاءالله در اسرع وقت به انجام خواهد شد و خود من هم بههیچوجه من الوجوه همانطوری که دوست عزیزمان فرمودند به پاکسازی قناعت نمیکنم یعنی هنگامیکه نظام شما فاسد است حتی اگر افراد خوبی را هم در داخل نظام فاسدی بگذارید فاسد خواهد شد پس نظام باید عوض بشود. البته دشمن تابهحال اجازه چنین فرصتی را برای تغییر بنیادی نداده است یا کمتر فرصت داده است بهرحال این از اعتقادات اصیل من هست شاید بگویم که برنامههای متعددی در اینباره وجود دارد و تا تغییر نظام در ارتش به وجود نیاید شخص خود من قانع نخواهم شد.
بنابراین اول پاکسازی است و دوم همین طوری که فرمودید تغییر نظام بنیادی ارتش هست و شاید همین هفتههای آینده شاهد تغییراتی باشید و مسئله سوم انسانسازی در ارتش است. ارتش ما ارتشی است که در خلأ به سر برده و یا شستشوی مغزی زیادی در طول سالیان دراز افکار آنها را به خودشان جذب کرده است. بنابراین باید انسان بسازیم، ارتش را به دانشگاه انسانسازی مبدل کنیم و این یکی از کارهایی است که جناب آقای خامنهای و برادران دیگری که دستاندرکار سازمان سیاسی ایدئولوژیک ارتش بودهاند از روزهای اول بهشدت به دنبال این برنامه بودند که بتوانیم ایدئولوژی اسلامی خود را در ارتش پیاده کنیم.
ولی نکتهای را که میخواهم ذکر بکنم، متأسفم که وقت نیست و مطالب زیاد، سؤالات دیگری رسیده است که اگر جناب آقای رئیس اجازه دهند، جواب خواهم داد و آن اینکه ما باید ایجاد قدرت کنیم و برای ایجاد قدرت احتیاج به سازماندهی داریم. هیچگاه نمیتوان قدرتی به وجود آورد جز در سایه سازماندهی، و سازماندهی نمیتوان کرد جز در سایه قانون و نظم و دیسیپلین، با هرج و مرج نمیتوان سازماندهی کرد. با هرج و مرج قادر نیستیم که قدرتی ایجاد کنیم تا در مقابل دشمن بایستیم. احساس میکنم که چیزهای زیادی در حال حاضر در کشور ما میگذرد که میتوان اسم آن را هرج و مرج و بیقانونی گذاشت. نکات و مشکلات زیادی که هماکنون با آن دستوپنجه نرم میکنیم نهادهای انقلابی نیست، عدم التزام نهادهای انقلابی به قوانین و مقررات یا به نظم و دیسیپلینی است که لازمه یک نبرد انقلابی در مقابل دشمن هست.
به هرحال به طور خلاصه و مختصر هرج و مرج چیزی نیست که ما را –عزیزم، من اصراری ندارم که حرف بزنم من را مجبور کردند و خواستند که سؤالات را جواب بدهم و شما بدانید که این تخصص من هست و حالا من در اینجا حضور داشتم و از من خواسته شده که جواب بدهم اگر نمیخواهید، اصراری ندارم (همهمه نمایندگان).
شهید حجتالاسلام سید محمدتقی حسینی طباطبایی نماینده زابل
سخنان شهید حجتالاسلام سید محمدتقی حسینی طباطبایی در یکصدمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ اول بهمن 1359 پیرامون:
- شکر وجود رهبری معظم انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی
- مسائل و مشکلات حوزه انتخابیه ایشان
حسینی طباطبایی- السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. اعوذبالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم.
الحمد لولیه و الصلوه علی نبیه وآله المیامین و اللعن علی اعدائهم اجمعین.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ. (آیه 36 سوره یونس)
قبلاً باید عرض کنم به علت اینکه آمدن ما به پشت تریبون طول کشیده است شاید هم حرف زدن از یادمان رفته باشد.
و هم اینکه مؤمنین و مؤمنات از همه جانب به ما هجوم آوردند که تو رفتی و پشت سر آقایان پنهان شدی؛ پشت آقایان که باید باشیم چون آقایان باید مستظهر به یاران و اعوانشان در طریق حق و انقلاب باشند بنابراین با وقت محدود آن هم به اصطلاح اینکه روحانیون عادت دارند که ده دقیقه خطبه شان طول بکشد و یکی دو ساعت هم سخنرانیشان در منگنه شدید انسان در انجام وظایف انقلابی و اجتماعی قرار میگیرد.
در اینجا لازم میدانم بر حسب وظیفه در مرحله اول پس از سپاس و ستایش ذات لایزال برحسب وظیفه که من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق اگرچه همه آقایان و خانمهای محترم و محترمه توجهشان معطوف است ولی «وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْري تَنْفَعُ الْمُؤْمِنينَ » مقام رهبری که خداوند متعال در این برهه از زمان بهعنوان یک نعمت و بهعنوان معجزهای در تاریخ که تشخیص و سلیقه و عقیدهام در مواردی که سخن گفتهام به خواهران و برادران عرض کردهام که وجود این رهبر عظیمالشأن معجزه تاریخ است زیرا وقتی که انسان جهات عدیدهای که در این وجود مقدس است میسنجد و مقایسه می کند جز این جمله بهعنوان معجزه تاریخ نمیتوان برای او وضعی که جوابگو باشد پیدا کرد زیرا که وجود مقدس این رهبر را اگر بخواهیم با حسابهای ریاضی و علمی تطبیق کنیم باید بگوییم که این همان عددی است که به صفرهای اجتماع ارزش و شخصیت بخشیده است زیرا آحاد و یکانها مانند صفرها وجود داشتند ولو نامحدود ولو نامحصور اما تا آن رقمی که به این صفرها ارزش بخشد پشتوانه و در کار آنها قرار نگرفت تلاشها و فعالیتها خاصیت بخش نبود و لذا باید اهمیت این وجود مقدس را در اجتماع به این حساب آورد و از خداوند متعال باید خواست که ضمن سپاسگزاری خداوند بر این نعمت بزرگ که به ما توفیق بهرهمندی و استفاده و تبعیت از رهنمودها و دستورات رفاه بخش و شفابخش او عنایت بفرماید و ما را آن توفیق دهد که بهعنوان پیرو این وجود مقدس به شمار آییم.
بعد از این موضوع باید از ملت عزیز ایران که به حقیقت و واقعیت باید گفت که ملتهای جهان را و قیامها و نهضتهای آنها را بعد از صدر اول اسلام تاکنون راه حرکتهای عاقلانه و بصیرانه و حسابشده شان دنبال سر رهبر عظیمالشان از یاد بردند و تمام نهضت ها را در پرده نسیان تاریخ سپردند و ورقی درخشان و تابلویی نمایان بالاتر از نئون در تارک تاریخ از خود به یادگار گذاشتند اگر این ملت هم نبود چنانکه قیام آقا اباعبدالله الحسین علیهالسلام به واسطه نداشتن یار معینی که نقشههایش را آنطور که میخواست پیاده کند باز هم نقشه پیاده نمیشد و باز همان مسئلهای که اول گفتم اینجا جا دارد که از طرف ملت بگویم:
من آن صفرم که هیچ ارزش ندارم ولی سرخیل صدها و هزارم
الف از قدرت من الف گردد فزایند اعتبارش ز اعتبارم
ولی با اینهمه قدرت که بینی همان صفرم که هیچ ارزش ندارم
پس آنچه لازم میدانم بهویژه از برادران و نور چشم های عزیزمان به حقیقت و تعارف دانشجویان با شهامت مسلمان پیرو خط امام که در این برهه از زمان نشان دادند که فکر عالی و سنجیده و حسابشده که به فکر سیاستمداران کهنهکار هم نمیرسید از خود نشان دادند که گفتند ما اگرچه جوانیم ولی فکری در پرتوی انعکاس انوار و تابش انوار فکری و مغزی رهبر عظیمالشأن آنچنان حرکت و جنبش و سپری کرده است که راهی را که شصت هفتاد ساله سیاستمداران پیمودهاند ما به زوایای آن راه یافتیم و سیاستمداران و دغلبازان را آنچنان غافلگیرانه به دام میاندازیم و مفتضح و رسوا میکنیم که به قول فردوسی گفت
کنمشان چنان روسیاه از نخست که نتواند آن را به هیچ آب شست
سپس وظیفه خود میدانم برحسب مسئولیتی که بهعنوان یک فرد مسلمان و ایرانی و به ویژه این مسئولیت سنگینی که خدا شاهد است و اهل محل هم که صدایم را میشنوند شاهد هستند و گواهی میدهند که من به آنها گفتم من را انتخاب نکنید نه اینکه تبلیغ کنم که انتخاب شوم چون گفتم بار سنگین است و انتظار زیاد است و حوصلهها در دوران طاغوت و بارهای سنگین به سر آمده است و لذا ممکن است که نتوانم و دولت نوپای ما هم نتواند خرابیهای 2500 ساله یا حداقل 50 ساله را آنچنان که شما میخواهید جبران کند و درنتیجه من ملوم و شرمسار باشم و آنهایی که با آن محل و اینجانب ارتباطی دارند این مطلب را میدانند ولی این وظیفه بر دوش آمده است و این مسئولیت برعهده قرار گرفته است. بنابراین با عرض معذرت از حاضران محترم ناچار هستم که عرض کنم ما در شرایط سنگین و ناگواری قرار گرفتهایم که احتیاج به یادآوری نیست اگر کسی تأملی داشته باشد باید با بیم و احتیاط در حرکات سیاسیاش قدم بردارد آنقدر باید احتیاط کند درست مانند کسی که با پای برهنه در خارزار راه می رود بنابراین از عموم عزیزان و محترمانه حاضر بهعنوان نصح که حتی وظیفه هر کوچکی نسبت به بزرگ است یکی از حقوق ائمه المسلمین تازه النصح لائمه المسلمین است تا چه رسد به حاضران محترم؛ در حرکات سیاسی و جبههگیری ها نهایت احتیاط را پیشه کنند از رفتارهایی که موجب تفرقه و تشتت میشود و موجب رویافتن و قدرت یافتن ضدانقلاب در داخل و جرات و جسارت برای دشمنان خارجی امپریالیسم شرق و غرب میشود (رئیس- شما دو دقیقه وقت دارید) کاملاً خودداری فرمایند.
در پایان مطالب چون دو دقیقه بیشتر وقت ندارم ناچارم که جغرافیای طبیعی سیاسی، اجتماعی منطقه خودم را که به تصدیق همه خانمها و آقایان حاضر در مجلس یکی از محرومترین مناطق است که من گاهی که برادران و خانمها به نوبت صحبت فرمودند و از حوزههای انتخابیه خود شکایت و گلایه و انتظاری را عرضه می داشتند پیش خود و در برابر دوستان عرض میکردم که کاش به زابل تشریف میآوردند و آن منطقه محروم را میدیدند تا وجداناً از گفتن محرومیتهای جاهای دیگر خودداری میشد.
ولی منطقه سیستان که بزرگ و کوچک روی هم بالغ بر هشتصد پارچه آبادی است از شرایط اولیه زندگی محروم هستند. همه شما میدانید جاده آسفالته که نداشته و ندارد و طاغوت آنجا را در فقر و بیچارگی نگه داشته بود هم از نظر فرهنگ و هم از نظر مادیات درحالیکه سیستان در تاریخ ایران با ایران اگر 2500 سال یا کم و بیش بوده است هم دوش بودهاست و منشاء استقلال ایران بوده است و مردم این مرزوبوم ازنظر اعتقاد و بستگی به مقام ولاء و ولای اهلبیت عصمت و طهارت حتی سنیهای آنها، تاریخ شهادت میدهد که این خاصیت آن منطقه و محل است در تاریخ اسلام جزو مفاخر این منطقه است که وقتی معاویه منشور عمومی کرد که علی را لعنت کنند وگرنه باید مثل غیرمسلمان ها جزیه و مالیات بدهند آنها سب و لعن علی نکردند با اینکه همه آنها شیعه نبودند و سنی و شیعه داشتند و حاضر شدند که مالیات و جزیه بدهند ولیکن این عمل زشت را انجام ندهند. به مامور معاویه گفتند که حق نداری بر منبر مسجد جامع این جملات را بگویی، و هماکنون هم پشتوانه و سنگر مدافع اسلام و کشور اسلامی ما در آن ناحیه سیستانیها و زابلیها هستند (رئیس- وقتتان تمام است) بنابراین توجه به این افراد و این پشتوانهها در رده اول و صدر وظایف قرار دارند و از نظر فرهنگی و مادی و اقتصادی و عمران و آبادی باید کاملاً به آنها توجه شود تا فارغالبال بتوانند در سنگر و جبهه مبارزه کنند. السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
شهید دکتر سید محمدباقر حسینی لواسانی ماینده تهران
سخنان شهید دکتر سید محمدباقر حسینی لواسانی در سی و چهارمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 25 مرداد 1359 پیرامون:
- بعد تبلیغات یا جهاد فکری و فرهنگی اسلام در جمهوری اسلامی ایران
- مسائل اقتصادی
محمدباقر حسینی لواسانی- بسماللهالرحمنالرحیم. سلام علی عبادالله الذین اصطفی: میدانیم هرچیز و هر پدیدهای در این عالم دارای عمری است و عمر اشیاء و پدیدهها متناسب است با آن اهدافی که آن شیئ و یا آن پدیده به خاطر آن تعین و تشخیص پیدا کرده است برحسب همین معنا بسیاری از انقلابات عالم بنا به اعتبار داشتن اهداف خاصی عمری هم متناسب با هدف خودشان داشته اند. مثلاً انقلاب کبیر فرانسه و امثال اینها به اعتبار آن هدفی که تعقیب میکرده اند در صحنه جهان هم عمری متناسب با آن هدف داشتند و با تمام شدن و یا تحقق یافتن هدف، عمر انقلابها هم به پایان رسید. در نهضتهای الهی، نهضت انبیا به اعتبار اینکه هدف خدا است و پیاده شدن سنتها و شرایع الهی بر این اساس متناسب با این هدف عمری دراز در صحنه جهان داشته باشند و به همین جهت است که میبینید با گذشت قرنها همه مکتبهایی که داعیان آنها فقط خدا را در نظر داشتهاند در جهان زندهاند. آخرین مکتب، مکتب پیغمبر صلوات الله علیه بایستی تا کرانههای قیامت امتداد پیدا کند حالا علیرغم لاطائلاتی که چند مفتی کوردل و یاوه هایی که به هم بافتهاند حقیقت مکتب ما و مذهب ما این است و این اعتقاد ما است اما مسئلهای که مورد بحث است این است که ما با داشتن چنین هدفی در انقلاب خودمان متناسب با آن چه باید بکنیم؟
من کوتاه می کنم در بعد تبلیغات که همان مفهوم جهاد اسلامی است جهاد فکری و فرهنگی اسلام که متأسفانه ما تابه حال کاملاً کوتاه آمدهایم پیشنهاد من این است که بنیادی هرچند که می بایستی وزارت ارشاد ملی عهدهدار این معنا بوده باشد ولی متأسفانه تابهحال کاری نکرده است یک بنیادی، بنیاد جهاد فکری، فرهنگی اسلامی تاسیس بشود که با تهاجم بر علیه این دژهای کفر و شرک بتواند رسالتی را که بر دوش این امت گذاشته شده و رسالت اساسی این امت همین است انجام بدهد. متفکرین، نویسندگان و دانشمندانی که مشتاق این مسئله هستند در چنین بنیادی گرد هم آیند و نگذارند همچنانکه ما محاصره نظامی و اقتصادی شدیم ما را محاصره تبلیغاتی کنند و ما را منزوی کنند.
اخباری که از کشورهای برادر عربمان میرسد بسیار ناراحتکننده است؛ تبلیغات سوئی علیه این انقلاب میشود و وزارت ارشاد ملی ما ظاهراً حالا یا به عمد یا به سهم متوجه این مسائل نشده خیل خبرنگاران خارجی که در ایران هستند و اخبار دروغی که دائماً به سراسر عالم مخابره میکنند مشکلی برای ما ایجاد کرده است اما آیا ما اینهمه خبرنگار را در این مملکت لازم داریم؟ کشورهای مشابه، کشورهای حتی ابرقدرتها تعداد خبرنگارانی که دارند متناسب است با آن نیازهای خبری که خودشان احساس میکنند، اما متأسفانه این مسئله را هنوز کنترل چندانی نکردهایم، در همین معنا باید اضافه کنم که علاوه بر تهاجم در بعد تبلیغاتی که شاید اساسیترین قسمت این مسئله باشد لازم است که ما در مقابل این بسیجهایی که ابرقدرتها از شرق و غرب علیه ما انجام میدهند و مزدور آنها عراق پایگاه این بسیج شده کاری بکنیم و در مردم خودمان روحیه رزمی را آنچنانکه در صدر اول بود حفظ کنیم و گسترش بدهیم و آماده کنیم برای مقابله و رویارویی با هر تهدید و خطری. هرچند در ابعاد وسیع این مسئله به مسائل دیگری وابستگی دارد، ما هنوز اقتصاد اسلامی سالمی نداریم اقتصاد ما دنباله همان اقتصاد کپی شده غربی زمان طاغوت است، ما یک سادگی و بیپیرایگی را باید در جامعهمان تشویق کنیم، این را بهعنوان یک توصیه عرض نمیکنم ما باید یک اقتصاد کشاورزی داشته باشیم که تولید کشاورزی ما واحد تعیین ارزشها باشد، هنوز فاصله مابین قیمتی که برای محصولات کشاورزی گذاشتهایم و قیمتی که برای محصولات صناعی هست بسیار زیاد است و به همین جهت هم درحال حاضر با اینکه با یک تلاش عظیم مملکت را زیر پوشش گندم بردیم ولی کارگر به حد کافی نیست که اینها را درو کند. فاصله خیلی زیاد است کارگری که میتواند در تهران روزی 200-300 تومان در بیاورد این هرگز برنمیگردد به سطح ده و با آن چندرغازی که از راه تولیدات کشاورزی به دست میآورد قانع باشد.
باید یک فکر اساسی بشود درحال حاضر اقتصاد ما یک اقتصاد بیماری است، پیشنهادی در همین قسمت داشتم که شاید قبلاً هم مطرح شده بود ولی جدی گرفته نشده است همین کاری را که در بسیاری از کشورها کردهاند و ما متأسفانه به اعتبار آن حالت خجولانهای که در مقابل بسیاری از خواستهها داشتهایم مقابل بسیاری از گروهها داشتهایم و هنوز نتوانستهایم کاری انجام بدهیم و آن اینست که ترتیبی اتخاذ بشود که کارمندان ما همه افراد در همه مشاغل از بالاترین تا پائینترین سطح در هر سالی یک ماه، پانزده روز برای همین منظور به دهات گسیل بشوند و این چیزی است که در بسیاری از کشورهای انقلابی کردهاند حالا ما نمیتوانیم به اعتبار اینکه فلان کشور این کار را انجام داد عناد خاصی به خرج بدهیم و با این ترتیب بتوانیم یک مقداری مشکلات کمبود کارگر را حل بکنیم.
من چون وقتم تنگ است یکی دو نکته دیگر را عرض بکنم؛ مسئلهای که بایستی بهعنوان یک سؤال مطرح بشود این است که هرچند تناسبی هم با این بحث اول ندارد ولی چارهای نیست از گفتنش و آن این است که از بانک مرکزی خواسته بشود که اعلام بکند چرا بانکهای کشور تاکنون بیلان سود و زیان خودشان را ارائه نکردهاند و تاخیر برای چیست تنها از بین مجموعه بانکها یکی دو تا بانک تابه حال این را اعلام کرده است والسلام.
سخنان شهید دکتر سید محمدباقر حسینی لواسانی در یکصد و چهلمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 13 اردیبهشت1360 پیرامون:
- ارزشهای اسلامی در انقلاب اسلامی ایران
- عمل به حق
دکتر لواسانی- اعوذ بالله السمیع من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، سلام علی عبادالله الذین اصطفی. از خصایص نهضتهای الهی این است که بسیاری از ارزشهایی را که در جوامع انسانی رو به مرگ میرود و برحسب مقتضیات مادیتی که حاکم است، اضمحلال مییابد، دوباره احیا میکند، زنده میکند و با احیای این ارزشها است که جوامع انسانی حیات دوباره خودش را پیدا می کند. نهضت اسلامی ما توانست بسیاری از قیم و مثل اخلاقی و انسانی و اسلامی را که در جهان ما به فراموشی سپرده شده بود، بار دیگر مطرح بکند و با عمل به این ارزشها به انسانها هشدار بدهد که برای نجات از این مشکلات و معضلاتی که بشر امروز با آن دست به گریبان است باید در مقابل این ارزشها خضوع کند.
یکی از برترین این ارزشها مسئله حق است. بسیار شنیدهایم و سخن از حق بسیار رفته است ولی گمان ما این است که حق در روابط انسانی و شاید بیشتر در مسائل مربوط به حقوق بشری است لکن با امعان نظر در حقایق اسلام درمییابیم که حق میزانی است که بر تمامی شئون وجود و بر ذره، ذره عالم حاکم استو حکومت حق است که در دل مردم نا امید و محروم و مردمی که دربند هستند، امید رهایی را هر چند دور از دست پدید می آورد. مسأله حق به عنوان یک معیار و حاکمیت آن بر تمامی شئون وجود به عنوان یک مسأله انتزاعی و صرف در کتاب ها نیست، مسأله ایست ملموس که اگر به آن عمل نشود، نتیجه آن را به رای العین خواهیم دید.
همه چیز در این جهان ما بر معیار حق است، بر معیار صدق است، معیار حق و صدق به ما این نکته را یاد می دهد که باید در کوچک ترین اعمال و اقوال و حتی افکار خودمان این ارزش نهایی و این ارزش بزرگ را ملحوظ داشته باشیم. ارزش حق همانند سایر ارزش های عالم، عالم و عارف و عامی نمی شناسد. یک سنت ابدی است، متاسفانه در بحبوحه سیاست این مسأله به فراموشی سپرده می شود، و به جای عرفان این معنا و عمل به این حقیقت که مگر نیرنگ، فریب در جهان ما جائی ندارد و حرکت عمومی عالم به سوی ظهور و تجلی حق است، هر چند که طول بکشد ولی در سیاست به اعتبار آن سکر و سحری که بر اذهان و بر ارواح انسان ها مستولی می شود، این حقایق فراموش می شود. افق ها تنگ می شود بینش ها نارسا می شود و افراد به گمان اینکه می توانند با ایجاد جوها و محیط های تصنعی حق را تبدیل به باطل کنند، دست به این کار می زنند.
ما از کسانی که الحاد و ارتداد، وصف خیانت آن ها است، سخنی نداریم. سخن ما با برادران مسلمانی است که با این حقایق و معارف اسلامی مأنوس هستند و می دانند که حداقل در مجموعه معارف ما جایی برای باطل وجود ندارد و آنچه که مسلم و ظهور است و آنچه که بدون تردید در جهان ما حقیقت خود را ثابت می کند، حق است، همان حقی که وجدان انسانی به آن عرفان دارد. تاسف ما از این است که برادران مسلمانیم، در قول، در فعل، در نوشته، ناگهان گرفتار این سحر و سکر می شوند و مسائل را به آن گونه که حق ایجاب می کند، صرف حق، مطلق حق، بیرون از منیت ها و انانیت ها، بیرون از همه این مسائل مراعات نمی کنند. مکتب را به استهزاء می گیرند. مکتبی که بزرگ ترین انسان ها در تاریخ فدای مکتب شدند است. پیامبران بزرگ خدا فدای مکتب شدند، انسان های برجسته عالم فدای مکتب شدند اگر مکتب وجود نداشته باشد، چه چیز برای انسان وجود دارد؟ و اساساً انسان بدون مکتب چیست؟ یک موجود پوک، پوچ ملعبه دست سیاست بازان حرف ای.
عجب این است که این حقیقت بزرگ را به استهزاء می گیرند، در طنزها مکتبی و غیرمکتبی، جای تاسف است، جای تاسف است که شنئان قومی، آن ها را وادار می کند که بسیاری از مسائل و حقایق را فراموش کنند. این گفته من ناظر به یک گروه نیست، به همه کسانی است که دست به قلم دارند، بدانید وقتی اسلام پیغمبر با این عظمت و با این سابقه را از او یک کلام نا به جا نمی پذیرد ولو تقول علینا بعض الاقاویل، چگونه ممکن است که از من و شما هر چند سابقه طولانی، هر چند سابقه ارادت و زهد، باطل را بپذیرد؟
مگر شوخی است، نظر من به همه است. ما مسئولیم در مقابل این مکتب، این مکتبی که به ما حیثیت بخشید، این مکتبی که به ما حیات داد، حیات اسلامی داد، ما چه بودیم در این جهان؟ ما را کسری ها و قیصرها منکوب کرده بودند. شرق و غرب، آمریکا و شوروی با ما معامله بربرها می کردند و حالا ما در سایه عنایات خدا و در زمینه مکتب، اسلام، اسلام عزیز، اسلام عظیم، حیات مجدد پیدا کردیم و حالا با اختلافی که با گروهی با کسی داریم، بیائیم این زمینه ها را برای ذهن های فارغ و مردمی که نبوده اند در این زمینه ها، این چنین مشوه و مشوب کنیم؟
موضعی که در آن قرار گرفته ایم حساس ترین مواضع تاریخ این امت است. تاریخ امت ما ظرافتی را این چنین سراغ ندارد که با کلامی، با لغزشی خسران های عظیم پدید خواهد آمد. به تعبیر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که می فرمود، إِنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْ کَانَ الْعَمَلُ بِالْحَقِّ أَحَبَّ إِلَیْهِ وَ إِنْ نَقَصَهُ وَ کَرَثَهُ مِنَ الْبَاطِلِ وَ إِنْ جَرَّ إِلَیْهِ فَائِدَهً وَ زَادَهُ.
امام می فرماید که بهترین بندگان نزد خدا کسی است که عمل به حق هرچند که برای او یک نارسایی و نقصان، غم و اندوه پدید آورد محبوبتر است تا اینکه عمل به باطلی که برای او فایدهای آنی ایجاد کند. این اصل مسلم اسلامی است و عمل به این اصل است که میتواند ضمان برای جامعه ما و زمان کافی برای تداوم انقلاب و نهضت ما پدید بیاورد. ما گمان نکنیم که به خاطر انتهاز فرصتها آنگونه گمان میکنیم و آن گونه که استنباط میکنیم باید عمل کنیم چیزی که خدای بزرگ از ما مطالبه می کند صریح حق است بدون اینکه در مقابل عکسالعملها و واکنشهای این و آن قرار بگیریم. ما ملزم به انجام اعمال احکام خدایی هستیم ما نمیتوانیم در صحنه سیاست همچون سیاستبازان حرفهای اخلاص را، ایمان را، تقوا را فدا کنیم. در مقام صدق بعضی استثناها وجود دارد که میشود براساس آن استثناها، آن قاعده عمومی تخلف کرد ولی در مقام حق استثنایی وجود ندارد. میفرمود در جنگ «الحرب خدعه» در آنجا مجالی هست اما در حق استثنایی وجود ندارد.
آقای دکتر خلیلی نوشتهاند که سیل در شهرستان بافت کرمان که منطقه عشایری و عقب مانده است، خسارات زیادی به کشاورزان و عشایر و روستاییان وارد کرده، توجه مقامات مسئول را جلب می نمایم مطالب دیگری من داشتم که متأسفانه وقت نیست. والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته.
شهید دکتر سید شمسالدین حسینی نائینی نماینده نائین
سخنان شهید دکتر سید شمسالدین حسینی نائینی در نود و دومین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 10 دیماه 1359 در مورد:
- مسائل سیاسی کشور
شمسالدین حسینی- بسماللهالرحمنالرحیم. السلام علیکم و علی الشهداء و الامام و علی الامه و رحمه الله و برکاته. من قبل از شروع سخن که وقتی هم ندارم از افراد حوزه انتخابیهام که کمکهای وسیعی را به جنگزدگان و شهدا و به جبهههای جنگ کردهاند تشکر میکنم و در این چند لحظه چند مطلب را به حضور نمایندگان محترم و ملت ایران تقدیم میکنم.
مطلب اول این است که در اسلام کشاورزی یک عبادت است و فرهنگ اسلامی ما فرهنگی است که کشاورزی را تقدیس و تشویق میکند. و این فرهنگ را باید در جامعه رواج داد. پیغمبر اکرم (ص) میفرماید «الزارع کنوزالله فی ارضه» کشاورزان گنجینههای خدا در روی زمین هستند. «ما فی الاعمال شیئ احبّ الی الله و رسوله من الزراعه» هیچ چیز از اعمال در نزد خدا و پیغمبر محبوبتر از شغل کشاورزی نیست. «ما بعث الله نبیاً الا زارعا» خداوند پیامبران را از طبقه کشاورزان مبعوث کرد. «الکیمیاء الاکبر الزراعه» بزرگترین کیمیا کشاورزی است. و همچنین آباد کردن زمین از نظر قرآن یک ماموریت است؛ قرآن کریم میفرماید «هوالذی اخرجکم من الارض و استعمرکم فیها» خداوند شما را از زمین بیرون آورد و به شما ماموریت داد تا زمین را آباد کنید، بنابراین کارگران و کشاورزان مسلمان ما باید به این ماموریتی که قرآن به آنها محول کرده است توجه داشته باشند.
مطلب دوم اینکه آیات و احادیثی درباره قناعت داریم ولی این قناعت، قناعت در مصرف است و آیات متعدد و احادیث زیادی درباره کار کردن و فعالیت کردن داریم پس در این برهه از زمان، ملت ما باید در مصرف قناعت کند و در کار و کوشش فعالیت کند.
مطلب سوم اینکه بعضی از گروهها بدون اینکه آشنایی با قرآن داشته باشند و با فرهنگ قرآنی آشنا باشند به یک آیاتی تمسک میجویند که حالت انحرافی دارد مثلاً به این آیه زیاد توجه شده است و وسیله تبلیغات دیگران قرار گرفته است که (فبشّر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه) و میگویند هر کسی را با هر ایدهای و هر فکری باید نشست و حرفش را گوش کرد بعد ببینیم بهترین حرفها کدام است، که این مطلب توجه ندارد که «عبادی» یعنی بندگان این را خداوند در قرآن کریم در جایی دیگر توضیح داده است که بندگان خدا زیر سلطه شیطان قرار نمیگیرند، «انّ عبادی لیس لک علیهم سلطان». خداوند میفرماید که شیطان تو بر بندگان ما تسلط نداری.
سخن دیگر من با گروههای سیاسی است که مدعی هستند ما اسلام را قبول داریم و آنها را به این آیه قرآن متوجه میکنم که خداوند میفرماید «اتقوا فتنه لاتصیبن الذین ظلموا منکم خاصه». بترسید از آن فتنهای که اگر ایجاد شد همه را با هم از بین خواهد برد.
و مسئله دیگری را که در اینجا میخواهم به استحضار برسانم پیشنهادی است که چند روز قبل مطرح شد درباره آمادگی مقابله با شیطان بزرگ. به نظر من باید از هماکنون همه پیشبینیها انجام بشود و وضع حمله عراق و بعضی از حملات دیگر تکرار نشود. باید جزایر خلیج را که احتمال دارد (زرهانی -خلیجفارس) خلیجفارس را که احتمال دارد شیطان بزرگ در آنجا مداخله نظامی بکند از هماکنون موقعیتش را محکم کنیم و با سازمانهای آزادیبخشی که میتوانند به ما کمک بدهند و فکر ما را در جهان نشان بدهند و حتی میتوانند فریاد ما را به گوش جهانیان برسانند با آنها کنفرانسی داشته باشیم. از دوستانمان کمک بگیریم و هیئتهایی با بعضی از کشورهایی که همفکر ما هستند در این جریان تماس بگیرند و نگذاریم که در برابر عمل انجامشده قرار بگیریم.
مطلب دیگری که من دارم درخواست بسیار برادرانه و دوستانهای است که از برادرمان جناب آقای بنیصدر که من نه بهعنوان نماینده مردم بلکه بهعنوان کسی که به ایشان رای دادم از ایشان برادرانه درخواست میکنم که با یک اقدام انقلابی و با یک متن وسایل نزدیکی همه جبههها دهان شایعه پراکنان و دشمنان ملک و ملت مشت محکمی بزنند و دشمنان را مایوس کنند و دوستان انقلاب را خوشحال کنند (نمایندگان- احسنت) مطلب دیگری را که من...
( رئیس- وقت شما تمام است آقای حسینی) با اجازه شما دو دقیقه دیگر مطلب دارم که میخواهم بیان کنم (رئیس- شما وقتتان را به دیگران دادید) مسئله دیگری که من دارم خطاب به آمریکا است؛ آمریکا بهعنوان یک ابرقدرت حافظ منافع خودش و سایر ابرقدرتها است بنابراین باید منطق ما را بفهمد و بداند که ما زیر نظر ولایت فقیه چکار میکنیم این یک مسئله زودگذر نیست این یک منطقی است چهارده قرن وظیفه اسلامی ما را به وجود آورده است و امروز میلیونها نفر از مردم در ایران، در پاکستان، در کشورهای عربی و در سراسر جهان اسلام، اطاعت کردن از رهبر را و اطاعت کردن از مرجع تقلید را یک وظیفه دینی و اسلامی میدانند و حرکت ما یک حرکت سیاسی، نظامی، اقتصادی نیست؛ در اعماق فرهنگ یک ملت این حرکت چهارده قرن پرورش یافته است و بداند که اگر در ایران مرتکب اقدامی بشود سراسر جهان اسلام به خروش خواهد آمد و در سراسر جهان با عکس العمل شدیدی در برابر آمریکا موضعگیری خواهد شد (رئیس- وقت شما تمام است) والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
شهید حجتالاسلام غلامحسین حقانی نماینده بندرعباس
سخنان شهید حجتالاسلام غلامحسین حقانی
در شانزدهمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 22 تیرماه 1359 پیرامون:
- مسائل سیاسی کشور
حقانی- بسماللهالرحمنالرحیم. و مکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین. مجلس به طور مسلم باید تابع خط و خط مشی امام باشد و رهنمودهای امام به طور مرتب الهامبخش ما باشد. بعضی از پیامها و سخنرانیهای امام در یکی، دو هفته قبل برای ما مقداری محسوس بود که میخواستند جریان انحرافی درست کنند و شاید هم بیارتباط با توطئه اخیر نبود. امام در آن سخنرانیها لبه تیز فرمایشات و حمله خودشان را یکی به منافقین ضد خلق و دیگر به مسئله تصفیه و وزارتخانهها و ادارات که بهطورکلی ارتش را هم میگیرند و اگر آن موقع ما خوب مراقب بودیم شاید به اینجا نمیرسید. درگذشته خود من کراراً به مقامات مسئول درباره ارتش پیام دادهام و صحبت کردهام، مدارک زیادی به آقایان ارائه دادهام و با کمال تأسف کمتر توجه شد و گیر همین مسائلی مثل تخصص و اینها بودند و من معتقدم هنوز با اینکه در ارتش ما افراد ارزشمندی هستند و نوع ارتشیان ما سربازان ما درجهداران ما نوعاً و عدهای از افسران ما مسلمان، مبارز غیور و در انقلاب سهم بسیار به سزایی دارند اما عدهای ضدانقلاب هم هنوز وجود دارند و متأسفانه گاهگاهی مهره عوض میکنند جابهجا میکنند و این برای ما بسیار اهمیت دارد.
در مسئله وزارتخانهها مسئله وزارت خارجه کراراً مطرح بود ولی متأسفانه تا به حال عملی که به ملت نشان بدهد انجام نشده است. در اینجا مثلاً مسئله امیر علایی مطرح شد که در جریان شهادت مرحوم نواب صفوی دست داشته است ولی درعین حال هیچ ترتیب اثر و عکسالعمل و واکنشی وزارت خارجه نشان نداد و شاید بسیاری از سفرا و کارمندان وزارت خارجه همان طور باشند، شاید سبک آنها همینطور باشد که به مردم و ملت ایران ارائه ندادهاند. بهعنوان مثال دیگر میتوان وزارت ارشاد ملی را نام برد من شخصاً می توانم اعلام جرم علیه وزارت ارشاد ملی کنم که میلیونها اموال ملت را در جزیره کیش تلف کردهاند و عملاً نهتنها بعد از پیام امام ترتیب اثری به وزارتخانهها ندادهاند بلکه در همین روزها باز بر خلاف خواسته امام از نظر ما افراد ناصالحی را در همان زمینه استخدام کرده و گماشته است و بههرحال مسئله کودتا برای ما ازاینجهت اهمیت دارد که باید پیشگیری کنیم گرچه به هیچ نحوی در ایران موفق نخواهند شد.
ملت ایران آنقدر بیدار و هوشیار هستند که امکان کودتا در اینجا نیست اما برای شناخت افراد ضدانقلابی در این جریان مسئولین موظفند. در این روزها من شنیدهام البته قطعی نمیدانم اما احتمال صحتش زیاد است که بعضی از نمایندگانی که اینجا پروندههایشان در کمیسیون تحقیق است و هنوز بررسی نشده و احضار نشدهاند فرار کردهاند و رفتهاند خارج. این فردی که خارج رفته است آیا وزیر امور خارجه که میدانست پروندهاش در اینجا مورد بررسی است چگونه اداره گذرنامه به او گذرنامه داده است و چطور اجازه خروج از کشور را به او دادهاند. اینها همه مسائلی است برای مجلس و برای همه ملت ایران و در مسئله مجاهدین باز مطالب زیادی دارم همه اینها موضع خودشان را معین نکردند هنوز با اینکه امام فرمود مجلس گفت و دیگران گفتند تعجب است از اینکه (این نظر شخصی خودم است) وزارت کشور و معادن، وزارت کشور هم به اینها اجازه بحث آزاد میدهد. بحث آزاد در موقعی است که جای بحث باشد اما گروهی که بعد از پیام امام باید به حکم اینکه امام صریحاً مسئله مجاهدین را مطرح کردند اگر میخواستند خود را مسلمان بدانند و روی اسلامشان صحه بگذارند باید حتماً در برابر فرمایشات امام تسلیم بشوند ولی میبینیم که درست بعد از پیام امام عکس العمل شدیدی و حرکات مذبوحانهای انجام دادند و با کمال تأسف بعضی که شاید در مجلس هم حضور داشته باشند که تعدادشان شاید بیش از یک نفر هم نباشد مطالبی به نفع آنها نوشتند و باید رفع اتهام از خودش بکند و یا اینکه خود منافقین به یکی از مقاماتی که شناخته شده است که نمیخواهم اسم ببرم نامهای مینویسند و خودشان را میخواهند به واسطه این نامه منتسب به او بکنند، آن شخصیت باید حتماً موضع خودش را بعد از قیام امام مشخص بکند.
یک مطلب کوچک دیگر خارج از برنامه دارم و آن راجع به کمیسیون تحقیق است. بهعنوان اینکه عضوی از کمیسیون تحقیق هستم یک روز برادرمان جناب آقای خامنهای اشارهای کردند من مجملا می گویم که پرونده زیادی نداریم و همه این پروندهها تحت پیگیری است منتها کیفیتش را همه آقایان میدانند پروندهای که شخصی اعتراض میکند باید خودش بیاید و مخالفتش را بگوید، آن هم دفاع بکند و اگر احتیاج باشد به مرکز اسناد ملی یا به لانه جاسوسی و به جاهای دیگر حتی به شهرستانها اعزام بشوند و یک مقدار تأخیر آن به خاطر تحقیق کامل نسبت به پروندهها است و درعینحال در مجموع چیزی نیست که بخواهیم وقت را زیاد بگیریم منتها در پیرو پیشنهاد آقای خامنهای من پیشنهادی دارم که چون وقتمان کم است اگر آقای رئیس و آقایان موافقت بفرمایند ما برای فرستادن به این طرف و آن طرف که وقت کمیسیون تحقیق را نگیریم از دیگران هم استفاده کنیم چون آقای دکتر سحابی اجازه نمیدادند دیگران بروند، از دیگر آقایان هم استفاده کنیم که به شهرستان ها بروند و مطلب دوم هم این است که بعد از تصویب اعتبارنامهها شکایات زیادی برای نمایندگان مصوب رسیده من پیشنهاد میکنم که یک کمیسیون دیگری از یک عده دیگری برای رسیدگی به شکایات تشکیل بشود.
سخنان شهید حجتالاسلام غلامحسین حقانی در سی و دومین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 19 مردادماه 1359 پیرامون:
- مسایل سیاسی مذهبی کشور
حقانی- بسماللهالرحمنالرحیم. و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا. درابتدا از ملت نجیب و رزمنده ایران و همه برادران و مسلمانان سایر کشورهای اسلامی که به ندای مقدس رهبر کبیر انقلابمان بهمناسبت روز قدس پاسخ مثبت دادند و در آن راهپیمایی پرشکوه شرکت کردند و کنگرههایی تشکیل دادند تشکر کرده و همچنین از برادران عزیزمان دانشجویان ایرانی مسلمان در آمریکا، کانادا، فیلیپین، ایتالیا و انگلستان که به دست پلیس اکثر این کشورها گرفتار شدهاند و توانستهاند انقلاب ایران را که یک انقلابی است صددرصد اسلامی به جهانیان عرضه بدارند تجلیل میشود و امید است با مقاومت آنان بتوانند سایر مسلمانان جهان و همه برادران مسلم ما را که در خفقان شدید دولتهای به حسب ظاهر اسلامی به سر میبرند تحرکی در آنان ایجاد کرده و به زودی زود به رهبری امام امت پرچم پرافتخار اسلام را در سراسر کشورهای اسلامی بهعنوان حکومت اسلامی خالص و بعد در سراسر جهان به اهتزاز درآوریم.
مطلب دوم اعتقاد ما نسبت به امام و رهبر کبیر انقلابمان است. همان طور که در آن نامهای که به محضر امام از طرف مجلس شورای اسلامی نوشته شد ما امام را یک رهبر سیاسی و دینی میدانیم، رهبر سیاسی میدانیم چون حکومت ایران رهبریش به دست آن قائد عظیمالشأن است و او در مقام رهبری تفوق دارد بر تمام قوای سهگانه مقننه و قضاییه و اجراییه و رهبری اش انشاءالله گسترش پیدا میکند به سراسر جهان.
دوم رهبر دینی میدانیم چون نایب ولی عصر است و اطاعت از رهبر عالیقدرمان بهعنوان اطاعت از اولیالامر و اطاعت از پیغمبر و خدا واجب و لازم است و به همین جهت ابتدا نمایندگان مجلس شورای اسلامی و بعد بقیه مسئولین امر در این جهت باید بکوشند تا ملت هم به تبعیت از آنان که تا به حال همچنین بودهاند بهعنوان یک امر الهی و وظیفه شرعی و تکلیف الهی نسبت به فرامین رهبر بزرگمان و بنیانگذار جمهوری اسلامیمان خاضع و عامل باشند و به همین جهت من فقط اشارهای میکنم.
امام در پیام اخیرشان تأکید زیاد بر وحدت کردند، بر عدم تضعیف همدیگر و در این جهت باید جداً کوشا باشیم که با کمال تاسف مشاهده میکنیم هنوز بعضی از نهادها سعی دارند در ضدیت یا به عنوان تقصیر و مغرضانه و یا فوقش بگوییم قاصران به فرامین امام بیاعتنائی کردند و برای ما جای اسف است بهعنوان مثال روزنامههایی را که امام تأکید داشتند کاری نکنید که ملت بریزند و آنها را از بین ببرند هنوز هم در صدد تضعیف همه نهادهای اسلامی و انقلابی برمیآیند. بهعنوان مثال روزنامه صبح آزادگان دیروز مطلبی را نسبت به انتخاب نخستوزیر نوشته بود از طرف حزب جمهوری اسلامی که مسئولین حزب تکذیب کردند. روزنامه انقلاب اسلامی دیروز در صفحه اول صفحه دوم آنچه را که بنا بود نوشته نشود نوشت و هیئتی انتخاب شده بود برای تصمیمگیری درباره معرفی نخستوزیر و مسائلی که این هیات با آقای رئیس جمهور و دیگران در مجلس صحبت کردند بنا این بود که این مسائل منتشر نشود و ما هم خود را مقید کرده بودیم که پخش نشود ولی با کمال تاسف آن مسائل در این روزنامه انقلابی دیروز پخش شده؛ بهرحال هرچه هست این مسائل درواقع هم تضعیف مجلس است و هم تضعیف رئیس جمهور. نظر رئیس جمهور درباره معرفی مثلاً فلان کاندیدا و درباره آقای رجایی که به مجلس معرفی کردند بهرحال این مسائل بنا نبود که پخش بشود و اگر مجلس انعطاف داشته به خاطر همان حفظ وحدت تا بحال خودداری کرده است و من شخصاً حتی به دوستان نزدیک خودم مسائل مجلس را مطرح نکردهام و اگر بنای چنین باشد باز میخواهیم که ریاست محترم مجلس حداقل آن دو نامه را پخش کنند تا در برابر آن مطالبی که پخش شده است ملت ایران باخبر شود و یکطرفه نباشد.
همینطور دیشب تلویزیون برنامه گذاشته بود درباره ارتباط مردم با مجلس و مونتاژ هایی که از وضع مردم و بعضی از نمایندگان مجلس کرده بود که بعضی از آنها بسیار بد و دروغ محض بود. امیدواریم که هرچه زودتر آنچه در قانون اساسی است جامعه عمل بپوشد و رادیو و تلویزیون تحت نظر قوای سهگانه اداره بشوند و تمام این مسئله حل بشود. اما هماکنون میگوییم که این طرز روشی که پیش گرفتهاند مسلماً بر خلاف است و موجب تضعیف است و برخلاف خط مشی امام و فرامین صریح رهبر انقلاب است و من در جزئیاتش وارد نمیشوم.
و اما مطلبی که برای دومین بار است در اینجا صحبت میکنم و خیلی از منطقه انتخاباتی خودم بندرعباس و استان هرمزگان خواستهاند که مطرح کنم با وقت کوتاه که نمیشود اما به طور اختصار عرض میکنم توجه شما نمایندگان را جلب می کنم و برادران عزیز ما در آن استان بدانند که درباره آنها صحبت می شود.
سخنان شهید حجتالاسلام غلامحسین حقانی در نود و یکمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 19 دی ماه1359 در حمایت از:
اولین دولت مکتبی و متعهد معلم شهید محمدعلی رجایی
غلامحسین حقانی- بسماللهالرحمنالرحیم. با تشکر از برادرمان آقای صلواتی یک طوماری است از حوزه علمیه قم به طول تقریباً 15 متر و امضای در حدود پنج هزار نفر برای من فرستاده اند که به محضر نمایندگان و به سمع ملت ایران برسانم، متن این طومار را فقط سریع میخوانم.
بسماللهالرحمنالرحیم. تاریخ گذشته ایران و انقلاب مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت نشان میدهد هر بار که روحانیت متعهد در این کشور دست تجاوزگران شرقی و غربی را کوتاه کرده است عوامل دست پرورده آنان کوشیدهاند به بهانههای گوناگون روحانیت متعهد را از صحنه سیاسی کنار بزنند و زمینه را برای بازگشت جیرهخواران و سرسپردگان بیگانه آماده نمایند. در انقلاب کنونی ایران هم که بیشک بزرگترین انقلاب اسلامی و انسانی قرون اخیر است و روحانیت متعهد به رهبری امام مهمترین نقش را ایفا نموده است و بزرگترین سنگرهای بیگانهپرستی را درهم شکسته است اینک داستان مشروطیت و 28 مرداد درحال تجدید است و به کمک منافقین و همه عوامل چپی و راستی توهین و تضعیف روحانیین فداکار آغاز شده است، حوزه علمیه قم ملت مسلمان و سلحشور ایران را نسبت به این توطئه خائنانه آگاه نموده و حمایت کامل خود را از همه روحانیان متعهد و از آن گذشته که سالها در راه این انقلاب رنج برده و اینک هر یک از مسئولیتهای سنگینی را بهعهده گرفتهاند...
رئیس- وقت شما تمام شد.
حقانی- و هدف اتهامات ناجوانمردانه منافقین و بیگانه پرستان واقع شدهاند اعلام مینماید و در این رابطه به طور قاطع از تلاشهای شبانهروزی حججالاسلام آقایان بهشتی، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، خامنهای، مهدوی کنی و دکتر باهنر قدردانی نموده و تقویت دولت مکتبی آقای رجایی را وظیفه شرعی میشمارد.
سخنان شهید حجتالاسلام غلامحسین حقانی در یکصد و بیست و هشتمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 17 فروردینماه 1360 پیرامون:
- توطئه گروهک های ضدانقلاب علیه جمهوری اسلامی ایران
- مسائل سیاسی منطقه
غلامحسین حقانی- بسماللهالرحمنالرحیم. الحمدلله و الصلوه علی رسوله و علی آله آل الله.
«و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا»
با فرصت کم عرایض خود را امروز در سه بخش بطور فشرده و اختصار عرض میدارم. بیشک رهبریهای خردمندانه امام موجب پدید آمدن این انقلاب عظیم ملت ایران به اتکاء اسلام و وحدت یکپارچه مسلمانان این کشور بود. و در تداوم این انقلاب نیز رهبری ها و رهنمودهای امام کاملاً مشهود است. پیامهای اخیر امام به طور مکرر، توطئههای فراوان دشمنان ما را خنثی کرد: دشمنان خارج به کمک گروهکها و دشمنان داخل توطئههای عجیبی را در سر میپروراندند و می خواستند در مرحله اول جنگ تحمیلی عراق یعنی جنگ کفر علیه اسلام را از راه سیاسی به نفع صدام پایان دهند. و با ایجاد اختلاف و تشنج در ایران و تضعیف روحیه برادران جانباز ما در جبههها و تبلیغات فراوانی که ضدانقلاب در جبههها مینمود اوضاع کمکم میرفت تا ما دیرتر به پیروزی نایل شویم. ولی پیام امام چنان مشت محکمی به دهان تمام یاوه گویان زد و همه نقشههای آنان را خنثی نمود.
آنچه مهم است توجه به تمام مواد پیامهای مکرر امام است برای همه نهادها و ارگانها و منجمله نمایندگان مجلس. من با تشکر از شورای عالی قضایی و سپاه که توجه به بعضی مواد نمودهاند و به امام تلگراف زدند از مجلس هم میخواهم و پیشنهاد میکنم که یک هیئتی (حالا از هیئت رئیسه یا غیره) برای بررسی وضع خود نمایندگان و احیاناً اگر کوتاهی یا غفلت یا مخالفت و شکستن این مواد پیام امام در نطقها و نوشتههایشان در تهران و یا شهرستانها نمودند اینان نیز بررسی کنند.
مارکسیسم بهعنوان یک ایدئولوژی در ایران برای ما خطر ندارد برای اینکه ملت ایران اکثریت قریب به اتفاقشان مسلمانند و من با صراحت بگویم که مارکسیستها اکثراً یعنی حکومتهای مارکسیستی الآن از اسلام احساس خطر کردهاند بنابراین ایدئولوژی مارکسیسم با عملی که مسلمانان بهعنوان یک ایدئولوژی انقلابی که در خارج هم اینطور شناختهشده است که اسلام میتواند یک سوژه باشد کما اینکه در ایران شد، میتواند یک انقلاب باشد و زمان پیامبر هم همینطور بود. آنچه میتواند مضر باشد گروهکهای آمریکایی و روسی هستند، ایادی داخلی ابرقدرتها هستند و شیطان کبیر از این راه میتواند به مقاصد خودش اگر بخواهد برسد و امام به نکات عجیبی توجه فرموده اند و چون فرصت نیست به یکی دو نکته اشاره میکنم.
یکی از مسائل مهم حاکمیت قانون است؛ ما باید قانون را دقیقاً مو به مو امسال انشاءالله اجرا بکنیم و قانون اساسی برای ما مشخص کرده و مجلس هم میتواند بسیاری از موارد مبهم یا آنجایی که لازم است توضیح دهد و تشریح کند، قانون وضع کند. شورای عالی قضایی مشخص است، تمام نهادها و ارگانها وضعشان از نظر قانونی کاملاً مشخص است، گروهکها که الآن ما هنوز هم احساس خطر میکنیم به این جهت که میتوانند ایادی دشمنان باشند برای ایجاد توطئهها و عملی کردن و به ثمر رساندن توطئههای آنان. در گذشته زمان طاغوت اگر گروهها میتوانستند حرکتی بکنند به خاطر این بود که پایگاه مردمی داشتند اما الآن گروهکها هیچ پایگاهی ندارند، ملت یکپارچه در راهپیماییهایشان شعارهایشان مشخص است و اظهار حمایتشان از ارگانهای موجود کشور و تأیید امام و ولایت فقیه کاملاً این معنا را میرساند که کوچکترین محبوبیتی، ذرهای محبوبیت این گروهکها در دل مردم ایران ندارند. بنابراین چطور میشود که با این وضع ببینیم مثلاً در قم، بمبگذاری میشود و عدهای مجروح میشوند یا مثلاً جناب آقای ربانی را میخواستند به آن شکل ترور کنند؟ عللی دارد و آنچه امروز من میخواهم و استدعا میکنم اینکه ملت خواهانند، شورای عالی قضایی همانطورکه امام دستور دادند و دادستان کل وظیفه دارد و مردم هم موظفند که حمایت کنند شورای عالی قضایی که هم از حمایت مردم برخوردار است، هم امام تأیید کردهاند و هم طبق قانون اساسی وظایفش را میتواند اجرا کند باید آنچه قانون معین کرده است در برابر توطئهها به هر شکلی به هر نحوی و هر کسی میخواهد باشد با قاطعیت تمام عمل کند و این تنها راهی است که میتواند جلوی اینها را بگیرد.
ما باید متحد بشویم البته وحدت براساس ضوابط اسلامی با صراحت قرآن دارد. «لاتتخذوا بطانه من دونکم و اعتصموا بحبل الله» نه به حبل الشیطان و «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» ما بر این میزان با تمام نیروها متحد شویم و در حاکمیت قانون انشاءالله در امسال قدم برداریم و بخصوص امروز از آقای بنیصدر من میخواهم که هرچه زودتر نماینده خودشان در هیئت سه نفری را انتخاب کنند تا بتوانند آن سه نفر به امر امام آن وظیفهای که امام تعیین کرده است انجام دهد.
مسئله دوم و بخش دوم عرایضم درباره سفرهای هیئتهای اعزامی است که مایل بودم یک روزی اگر حتی جلسه خصوصی باشد مفصل درباره تمام هیئتها صحبت کنم، اما به طور اجمال پس از بازگشت این هیئتها همانطورکه امام در آن ملاقاتشان فرمودند «ایکاش این هیئتها از دول انقلاب میرفتند» برای ما ملموس شد. این هیئتها اعزام شدند به دو جهت یکی اینکه ببینند در خارج برداشت مردم از انقلاب ما چه بوده است و دوم اینکه تبلیغات دشمنان را که بیشتر رسانههای گروهی دست صهیونیزم و امپریالیزم است خنثی بکنند. دشمنان ما تبلیغات عجیبی علیه اسلام و علیه انقلاب ما نمودهاند بخصوص در کشورهای اسلامی نقاط مبهمی داشتند ما در ابتدا حدود 21 ماده بحث نوشتیم و به تمام هیئتها دادیم که در این زمینهها آقایان بحث بکنند و سفرها هم به منظور تبلیغات اسلامی بود و به مناسبت دومین سالگرد انقلاب ما و اثرات عجیبی داشت مثلاً در مکه با بعضی از علما من تماس داشتم آنها حتی نمیدانستند که مصادر تشریع ما چیست.
رسماً از من سؤال کرد که مصادر تشریع شما چیست؟ گفتم کتاب و سنت و اجماع و عقل، گفت «ما تابحال فکر میکردیم که صرفاً قرآن مصدر تشریع شماست تبلیغ کرده بودند و این را ما باورمان آمده بود» و یکی از علمایی که اسم نمیبرم شدیداً ما را میکوبید به همین جهت راجع به کنفرانس طائف، راجع به جنگ تحمیلی عراق، مسائل مبهم زیاد در میان آنها بود و خود مفهوم انقلاب دستاوردهای انقلاب و مسائل دیگر که توانستند این هیئتها رسالت خودشان را ابلاغ کنند.
فقط من اشارهای به سفر خودم بکنم که در مدت 15 روز از 5 کشور دیدن کردم؛ یکی یمن جنوبی بود که متأسفانه هنوز آنجا ما سفیر نداریم و من از دولت به خصوص برادرمان آقای رجایی مصرانه میخواهم که آنجا سفارتخانه افتتاح کنند چون کشوری است اسلامی با اینکه حکومت اشتراکی دارد و متمایل به شوروی است اما مردم آنجا هم مسلمانند و عجیب این است که بدانید که در قانون اساسیاش رسماً نوشته «الاسلام هو دین الدوله»، دین رسمی اینها و قانون اساسیشان اسلام است و ما توانستیم در مدت کوتاه آنجا خیلی کار بکنیم با مصاحبه و با سخنرانی در مسجدها و با قدردانی و استقبال عجیبی که مردم آنجا میکردند.
بعد در یمن شمالی متأسفانه تعبیری که میتوانم بکنم به آقای عرفات هم گفتم، یمن شمالی حکومتش مستعمره عربستان سعودی است و ابتدا مانع بودند که حتی ما مسجد برویم و نماز بخوانیم با یکی دو روز مقاومت و یک مقدار کار یعنی با تلفن و تلکس و اینها شدیداً به دستوپا افتادند و رسماً آمدند و عذرخواهی کردند و دو سه روزی که ما بودیم آن جواز فعالیت زیادی بحمدالله شد، سخنرانیهای زیادی شد که من در مجموع 9 ملاقات سیاسی در تمام این کشورها داشتم...
شش مصاحبه مطبوعاتی و یک مصاحبه تلویزیونی، 10 سخنرانی و 12 ملاقات علمی.
فقط من درباره عربستان یک جمله بگویم که متأسفانه ما وقتی که رفتیم عربستان از همان اول گفتیم برنامه ما این است میخواهید میمانیم نمیخواهید میرویم و آنها گفتند به هر حال بمانید و بعد هم اکثر برنامه ها را نپذیرفتند و من اصلاً نه ریاض رفتم و نه با مسئولین آنجا ملاقات کردم بیشتر ملاقاتهایمان با علما و سخنرانیها و مصاحبه مطبوعاتی و تلویزیونی و بسیار هم مؤثر بود، بازتاب عجیبی داشت ولی متأسفانه اینجا دیدیم بعضی از روزنامهها مثل امت با کمال وقاحت نوشته بود که ما نمیدانیم با کی ملاقات کردند و یک تحلیل هم روی آن کرده بود که بیایند از خود من سؤال بکنند و من دو سه مصاحبه هم کردم که متأسفانه به عللی پخش نشد که من نه ریاض رفتم و نه با کسی از مسئولین ملاقات کردهام فقط به آقای منصوری معاون وزیر خارجه آن هم در جده و ملاقات های دیگرمان همهاش علمی بود یا اینکه با علما بود و سخنرانی و مصاحبه بود.
اگر اجازه بفرمایید و یک دقیقه هم به من فرصت بیشتری بدهید راجع به بندرعباس هم مطالبی بگویم چون زیاد از من خواستهاند. یک استان ساحلی که طولانیترین مرز آبی را دارد و از جهاتی اهمیت ویژه ای الآن به خصوص دارد، نیروی هوایی، نیروی دریایی و کمکهای فراوانی که آنها کردهاند که در همین دو هفته اخیر 20 میلیون ریال کمک به جنگزدهها کردند، نیازهای فراوانی دارند؛ من فقط از مسئولین امر میخواهم همانطورکه مشهود بود، برادرمان آقای رجایی که خدمتشان رفتیم آنجا اثر خوبی داشت به عنوان تأثیر دولت و حمایت از دولت و تقویت آنان بروند بدون اینکه بخواهند از آنان ببینند اوضاع این استانهای دور را از نزدیک بسیار مؤثر است و مطالب خودشان را همان طور که آقای نبوی روز جمعه گفتند و بسیار مؤثر بود بگویند.
کار برای استان زیاد شده اما آنجا متأسفانه وضع رادیو تلویزیونش اهمیت دارد چون نداریم آنجا و اکثر منطقه آنجا زیر پوشش رادیوهای بیگانه و کشورهای خلیجفارس است که خیلی خطرناک است. راه های ناجوری هست که به آقای وزیر راه هم زیاد گفتیم که حتماً به راهآهن توجه کنند، اسکله آنجا که گفتم به شما تقریباً تنها اسکلهای است آنجا و رگ حیات اقتصاد کشور ماست و از سی هزار تن به 60 هزار تن رسیده منتها اسکله ای نبوده حالا یک حرکاتی انجام دادهاند و یک مقداری تلاش میکنند و مشکلات دیگری هست که امیدواریم با رفتن برادرانمان به خصوص وزیر کشاورزی چون منطقهای است از نظر کشاورزی میتواند خیلی مهم باشد چون در زمستان آنجا همیشه قابل بهرهبرداری است زراعتش، در سال یک میلیارد بشکه آب شیرین آنجا به دریا ریخته می شود اگر تلاش بیشتری بشود و همینطور مسئله صیادی و شیلات که میتواند پروتئین ایران را تامین کند بلکه به خارج هم صادر بشود و جلوی قاچاق هم از راه تقویت گارد ساحلی ژاندارمری و سپاه که هنوز هم نواقصی دارند انشاءالله این جهت هم برطرف شود و امیدواریم که با کمک مسئولین استان یکی از استانهایی باشد که بتواند با تولید زیاد هم از نظر کشاورزی و هم از نظر صید ماهی نمونه باشد. والسلامعلیکم و رحمهالله.
سخنان شهید حجتالاسلام غلامحسین حقانی در یکصد و شصت و نهمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ اول تیرماه 1360 پیرامون:
- شهادت سردار رشید اسلام شهید دکتر مصطفی چمران
حقانی- بسماللهالرحمنالرحیم. اطلاعیه را بهعنوان کمیسیون دفاع مجلس نسبت به شهادت برادر عزیزمان دکتر چمران؛ انا لله و انا علیه راجعون. من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا.
در آوردگاه سرنوشت انقلاب اسلامیمان مردی عارف و پاکباز در خون غلطید و خون پاکش نهال به بار نشسته انقلابمان را بارورتر و تنومندتر ساخت. شهید دکتر مصطفی چمران نماینده امام در شورای عالی دفاع و عضو کمیسیون دفاع مجلس شورای اسلامی، این مرد همواره در سنگر که سالیان متمادی از عمر گرانبهای خود را در جبهههای نبرد با کفار گذرانده بود عاقبت به آرزوی دیرینه خود که شهادت در راه الله بود دست یافت و با خون خویش خط سرخ شهادت را امتداد داد و به لقاءالله پیوست.
کمیسیون امور دفاعی مجلس شورای اسلامی سوگوار در غم یار ازدسترفته خود این مصیبت بزرگ را به امام امت و رزمندگان دلیر اسلام تبریک و تسلیت گفته و ضمن تجلیل از حماسهها و دلاوریهای این شهید که از ابتدای جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران در جبهههای جنگ به سر میبرد یادش را گرامی داشت و از عموم اقشار و طبقات مردم خاصه نمایندگان محترم درخواست میکند که در بزرگداشت مراسم تشییع و مجالس ترحیم آن زندهیاد فعالانه شرکت کنند و من بهعنوان فرد خودم از ریاست محترم مجلس استدعا می کنم فردا که احتمالاً تشییع جنازه ایشان باشد یا در همان فاصله یا بهطورکلی مجلس را تعطیل کنند. والسلام علیکم.
شهید عباس حیدری نماینده بوشهر
سخنان شهید عباس حیدری در پنجاه و سومین جلسه جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 6 مهرماه 1359 پیرامون:
- جنگ تحمیلی از سوی ابرقدرتها و مزدورانشان و مزدورشان رژیم کافر عراق بر جمهوری اسلامی ایران
- مسائل سیاسی جهان
عباس حیدری- بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین، انّه خیر ناصر و معین، الحمدلله و الصلوه علی رسول الله.
ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزّل علیهم الملائکه ان لاتخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون.
درود به رزمندگان دلیر اسلام سربازان امام زمان، نیروهای مسلح نیروی هوایی، دریایی و زمینی و سپاهیان عزیز پاسدار و پیشمرگان کرد مسلمان و جمیع پیشمرگان و قوای انتظامی و ژاندارمری و جمیع رزمندگانی که امروز در جبهه بهعنوان سرباز اسلام و سرباز امام زمان علیهالسلام با کفر جهانی در ستیز هستند و مرگ بر صدام تکریتی به اصطلاح تازهمسلمان که حرمت ماه حرام را خوب به جا آورد (قره باغ- چه موقع مسلمان شده است؟) بهاصطلاح امام تازه می خواست مسلمان بشود.
امروز از هر گوشهای از جهان که خبری به دست میرسد صحبت از جنگ است. در تمام نقاط دنیا بحث جنگ است ولی فقط در یک نقطه از دنیا این جنگ بهصورت دیگری است؛ در سرزمین ایران مقدس در مرزهای ایران و عراق جنگ میان جنود الله و جنود شیطان است. جنگ میان اسلام و کفر است. سربازان دلیر امام زمان (عج)- فیسبیلالله- الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت. یک طرف جبهه رزمندگان دلیر امام زمان و اسلام و در طرف جبهه دیگر کفر جهانی. پس ای دلیران و ای رزمندگان و سربازان عزیز اسلام قاتلوا اولیاء الشیطان انّ کید الشیطان کان ضعیفا.
در جنگ امروز میان اسلام و کفر بهخوبی تحقق آیات جنگی قرآن را داریم میبینیم، آیات قرآنی که در جنگهای صدر اسلام برای تقویت روحیه رزمندگان اسلام نازل میشد و به سربازان اسلام میفرمود ما پنج هزار، پنج هزار از ملائکه، از نیروهای غیبی به کمک شما میفرستیم. و امروز باز در همین صحنههای جنگ میبینیم که چقدر زود آنهایی که شبانهروز پشت کامپیوترها نشسته اند و فقط و فقط از طریق حسابهای کامپیوتری میخواهند ایران را شکست بدهند هنوز هم و باز هم و الیالابد از این نیروهای خدایی و غیبی غافلند.
خوب بود آمریکا اقلاً این تجربهای را که از شکست طاغوت منطقه و یکی از شیطانک های خودش در منطقه به دست آورد درس بزرگی گرفته بود و میدید که آن حساب احتمالات و حساب کامپیوترهای همه به غلط در آمد و دست خداست که با این انقلاب است و باز وقتی برای چندمین بار در سرزمین طبس تجاوز نظامی کرد، باز هم آن نیروهای غیبی و الهی را هر چقدر گشتند در کامپیوترها ندیدند و الآن تمام مغزهای خودشان را جمع کردهاند حتی مغزهایی که از ارتش ایران باخبر بود در عراق جمع شده مثل پالیزبان ها که نقشههای دقیق را از ایران میدانست و طبق حسابی که داشتند باز هم از طریق کامپیوتر میخواستند با یک حمله غافلگیرانه اجازه پرواز به هواپیماها و عقابهای رزمنده اسلام دیگر ندهند.
یکمرتبه باز دیدند که همان «جنودا لم تروها»، نیروهای غیبی الهی باز به کمک اسلام و سرزمین مقدس اسلام شتابان شد و این نقشهها را نقش بر آب کرد و الآن هست که دست به دامن تمام دنیا شدهاند و اینجا است که هدف مشخص میشود و راه مشخص میشود و راهی را که ملت رزمنده مسلمان ایران پیدا کرده است انشاءالله به خواست خدا به پیش می رود؛ تا روزی که رزمندگان مسلمانان دربند عراق آزاد بشوند و این شیطانک کوکی آمریکا سرنگون بشود و این دو ملت برادر، دو نظام جمهوری اسلامی عدل علی علیه السلام را در منطقه انشاءالله پیاده کنند.
ولی اینجاست که میبینیم وقتی خدا میفرماید «مارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی» که درست وقتی که عقاب های آزادیبخش از آسمان ایران به سوی آسمان عراق می رود درست با نشانهگیری دقیق، جای حساس را میزند و یک مسلمان و یک فرد بی گناه کشته نمیشود.
در این مرحله، مرحله حساس سرنوشتساز که ملت مبارز ایران از روز اول خط الله را تشخیص دادند و در این خط الله حرکت میکنند و بنا را بر این دارند که به خواست خدا تا استقرار حکومت جهانی واحد به رهبری حضرت مهدی علیهالسلام دست از این مبارزات جهانی برندارند و در مسیر الله و تکاملی انقلاب به پیش بروند. انشاءالله ملت رزمنده ای که تجربهها از این شهدا دارند، از 15خردادها، از 17 شهریورها، از13 آبان ها و از اول محرم ها برای رسیدن به نظام عدل اسلام اینهمه شهید داد، آماده است تا انشاءالله برای برقراری حکومت جهانی واحد به رهبری امام مهدی علیهالسلام از اینها بیشتر شهید بدهد و در این لحظات حساس از پیشگاه خداوند متعال مسئلت داریم که آنقدر طول عمر به امام عزیز ما عنایت کند تا این انقلاب را به سلامت تحویل حضرت مهدی (عج) بدهند انشاءالله.
از تجربهای که آمریکای جنایتکار در زمان شکست و عقبنشینی اش در ایران به دست آورد، ملت رزمنده عراق الآن باید بهوش باشند، آمریکا طی یک نقشه دقیق وقتی دید دارد شکست میخورد برای اینکه ملت را به جان هم بیندازد و اسلحههای ایران هم تمام بشود و از بین برود دستور داد درِ پادگانها باز بشود و الآن هم که باز میبیند (این را نتیجهگیری کرده و به آن رسیده است انشاءالله) در عراق هم دارد شکست میخورد و رژیم کفر صدامی دارد سرنگون می شود، ملت رزمنده عراق هرچه زودتر آگاه شوید و بدانید باز نقشه آمریکا است که از طریق جنگ تحمیلی اسلحههای شما را که فردا باید به دست شما بیفتد و فردا باید شما و برادران مسلمان ایرانی تان هم دوش در جبهه نبرد با صهیونیزم بجنگید میخواهند این اسلحه را تمام و نابود کنند.
و باز یک نقشه دقیقتر دیگر چون باز میداند رژیم کفر صدامی در حال سرنگونی است مقداری از این هواپیماها و جنگندههای دسته اول را برده است اردن که فردا (ما از این نمیترسیم از آنجا مجهز بشوند و بیایند جواب همه آنها آماده است انشاءالله) ولی به این بهانه است به این خاطر از ملت رزمنده عراق باز بهوش باشید به این دلیل است که فردا که رژیم صدام سرنگون شد آن هواپیماها را برای خودشان بر دارند.
همین نقشه را در ایران هم میخواستند پیاده کنند اما در پایان عرایضم در این لحظات حساس جنگ چیزی را که مناطق جنوب بهشدت نیازمند آن هستند بگویم. البته در اینجا لازم است از رزمندگان دلیر نیروی دریایی و هوایی در بوشهر و سپاهیان پاسدار تشکر و قدردانی بشود که به شدت آبهای خلیج را گورستان میگهای عراقی کردهاند.
در این لحظات حساس لازم است در مناطق مرزی و جنوبی سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به فکر تقویت شبکه در این شهرستانها و استانها باشد تا پیام انقلاب هرچه بیشتر انشاءالله به گوش اهل مناطق مرزی برسد و از آن طریق هم به خارج کشور صادر بشود تا اینکه تبلیغات شوم کشورهای همجوار روی آنها تأثیرپذیر نباشد. والسلام علیکم.
سخنان شهید عباس حیدری در یکصد و پنجاه و چهارمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 10 خرداد 1360پیرامون:
- تذکراتی به مسئولین کشور
عباس حیدری- بسماللهالرحمنالرحیم. در این وقت کم قرضالحسنه من فقط چند تذکر دارم.
1- همان طور که انقلاب اسلامی ما ایران را در دنیا شناساند باید واقعاً بگویم که سمینار هیأت دولت و استانداران باعث شد که بوشهر در اذهان ایران مطرح بشود و بدانند که بوشهر محروم هم جزئی از جغرافیای ایران است. و من از هیئت دولت و آقایان استانداران که برای اولین بار در تاریخ ایران و بعد از دو سال و چهار ماه بعد از پیروزی انقلاب به سراغ این استان فراموششده رفتند تشکر میکنم و از صدا و سیما گلایه می کنم، گلایه من که باعث رنجش این دوستانم شده این است که چه دلیلی دارد که این مسافرت هایی که بازتاب وسیعی در میان مردم دارد همیشه به صورت مظلومانه و غریبانه جلوه کرده است؟ حداقل جا داشت که صدا و سیما در آن دل شب جمعه که هیئت دولت و استانداران بعد از فراغت از کار مردم دست به دعای کمیل گذاشتند و به درگاه خدا ناله کردند و از خدا استغاثه میکردند که خدایا آیا ما شایسته این کار هستیم؟ ما را خدمتگزار قرار بده و این خدمتگزارانشان را اقلاً باید مردم بدانند که همیشه «حبل الله و حبل من الناس» به فکر خدمت این مردم هستند و چرا اقلاً این خبر به اطلاع کابینه 36 میلیونی آقای رجایی نرسد، مثل خبرهایی جزئی دیگر اقلاً جا داشت یک اشاره بشود.
2- تذکر دوم در مورد بودجه است. البته خوب، بودجه چهار دوازدهم الحمدلله دارد به خیر میگذرد و در حال تصویب است ولی نمایندگان عزیز شهرستانی هرکدام از شما کوهی از مشکلات بر دوشتان هست و وقتی هم که به سراغ موکلین خودتان می روید وعدهها میدهید. طبق تماسی که با مجریان گرفتید، الآن در اینجا خدا سرنوشت بودجه 60 را به خیر بگذراند.
در اینجا بودجه شده بازیچه دست سیاست به جای اینکه ما بحث بودجه را پیش بکشیم بحث کابینه پیش کشیده میشود، به جای اینکه در مورد بودجه صحبت بشود تصفیه حسابها در این جا انجام میشود و بازیهای سیاسی انجام میگیرد. این بحثهای سیاسی، این تصفیه حسابها، این مخالفتها با دولت یک زمانی در معرفی دولت مخالف و موافق دولت صحبت میکرد. الآن آن مخالفتها که راه و آب و برق و بیمارستان برای استانهای محروم و برای مردم محروم نمیشود.
تذکر دیگر اینکه الآن وضعیت بوشهر طوری است که جمعیت 400 هزار نفری و صد هزار هم جنگزده آنجا هستند از این جمعیت بیش از 300 هزار نفر روستائی و شهری به وسیله تانکر آبرسانی آب آشامیدنی شان تأمین می شود.
میخواهم توجه مسئولین محترم را به این موضوع جلب کنم که الآن درحالیکه امسال در آنجا بارندگی کم بوده آب انبارهای آنجا اصلاً آب ندارد و فقط به وسیله تانکر است که میتوانند آبرسانی را انجام بدهند. خواهش من این است که تعدادی تانکر به آنجا بفرستند که اقلاً این روستائیان که تا 5 سال دیگر 6 سال دیگر بخواهد آبرسانی انجام بگیرد و به یک آبی برسند که منشأ حیاتی آنجا هست و اساسیترین مشکلات آنجا هست، اقلاً بتوانند از آب آشامیدنی به وسیله تانکر استفاده کنند. از جناب آقای چراغ زاده تشکر می کنم.
شهید حجتالاسلام محمدعلی حیدری نماینده نهاوند
سخنان شهید حجتالاسلام محمدعلی حیدری در چهل و نهمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 25 شهریور 1359پیرامون:
- مراحل بنیادی انقلاب اسلامی ایران
محمدعلی حیدری- بسماللهالرحمنالرحیم. ربّ اشرح لی صدری و یسّرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.
انقلاب شکوهمند ملت مبارز و بپاخاسته ایران تحت رهبری قاطعانه امام امت توانسته است انقلابی را به دنیا عرضه کند که به جز در نهضتهای انبیا نمونه و نظیر ندارد. ملتی با دست خالی و بدون داشتن اسلحه، به جز سلاح ایمان و بدون وابستگی به هیچ ابرقدرتی توانست رژیمی را که مورد حمایت امپریالیسم خونخوار آمریکا، شیطان بزرگ بود و همچنین مورد حمایت سایر ابرقدرتها و سایر شیطانهای کوچک و کشورهای اقمار بود توانست به این پیروزی درخشان نایل شود. البته هر انقلاب و هر نهضتی سه مرحله دارد.
1- مرحله تخریب 2- مرحله تنظیم برنامه 3- مرحله سازندگی.
همان طور که اگر یک ساختمان را انسان بخواهد بسازد و ساختمان مخروبهای باشد ابتدا باید آن ساختمان مخروبه را خراب کرد و سپس نقشه کشید و طرح داد و سوم پیاده کرد. تاکنون ما در دو مرحله اول بودهایم یعنی تخریب بوده است و با تصویب قانون اساسی ما نقش را طرح کردهایم. ما ادعا نداریم که به پیروزی نهایی رسیدهایم اما معتقد هستیم که پیروزیهای چشمگیری را هم به دست آوردهایم.
بنابراین نمیشود گفت که وضع ما بدتر از گذشته شده است و نباید گفت که مستکبرین مستکبرتر و مستضعفین مستضعف تر شدهاند که از این جملات فقط دشمنان میتوانند استفاده کنند. البته باید به وضع مستضعفین رسید. همانطوری که امام امت بارها فرمودهاند باید رسیدگی به وضع مستضعفین در درجه اول اهمیت قرار گیرد و در رابطه با اصل چهل و هفتم و اصل چهل و نهم قانون اساسی باید در مورد اموال نامشروعی که از جیب این ملت به جیب مستکبرین سرازیر شده است باید در این زمینه اقدام سریع به عمل آید.
اصل چهل و هفتم قانون اساسی میگوید مالکیت شخصی که از راه های مشروع باشد محترم است. مفهومش این است که اگر از راه نامشروع باشد محترم نیست. در اصل چهل و نهم دولت موظف است ثروتهای ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوءاستفاده از موقوفات، سوءاستفاده از مقاطعه کاریها و معاملات دولتی، فروش زمینهای موات و مباحات اصلی، دایر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیرمشروع را گرفته و به صاحب حق رد کند، و در صورت معلوم نبودن او به بیت المال بدهد.
من پیشنهاد میکنم که کمیسیونی در این زمینه تشکیل شود و اموالی که از راههای نامشروع مورد استفاده قرار گرفته است رسیدگی شود و همچنین به خاطر حقوقی که امروز از جیب دولت و از بیت المال مسلمین به بازنشستگانی که در خارج زندگی میکنند پرداخت میشود، هیئتی برای رسیدگی به وضع آنها تشکیل شود. عدهای از آنها هستند که همکاری با رژیم سابق داشتهاند. این افراد از استانداران گذشته، از وزرای سابق، از وکلای سابق هستند و امروز دارند از بودجه این مملکت استفاده میکنند.
اگر در گذشته سوءاستفادههایی شده است و باید آنها را بگیریم به طریق اولی امروز باید جلوی هرگونه تجاوز و تعدی به حقوق این ملت را بگیریم. هیئتی برای رسیدگی به این موضوع تشکیل شود که ببینیم در خارج چه کسانی هستند و چه مقدار حقوق می گیرند، و وضع آنها چطور است.
بنابراین رسیدگی به وضع مستضعفین باید در درجه اول اهمیت قرار گیرد و این بهانه را ما از دست دشمنان بگیریم. اینهمه پیشرفت در مملکت شده است، اینهمه به وضع مستضعفین رسیدگی شده است ما نمیگوییم بطور کامل، اما بسیار رسیدگی شده است. اینهمه مسکن برای مستضعفین ساختهشده است. اینهمه جهاد سازندگی در روستاها فعالیت کرده است از آنها صحبتی نیست اما اگر چنانچه نقطه ضعفی باشد این را برای تضعیف این دولت بزرگ میکنند و بهصورت چماق درمیآورند.
آیا مجلس ما مجلس مستکبرین است؟ آیا وزرای ما مستکبرند؟ وزرایی که 7 هزار تومان در ماه حقوق میگیرند، نمایندگان مجلسی که منزل ندارند و جاهایی به آنها پیشنهاد شد، رفتند دیدند، گفتند ما در اینجا سکونت نمیکنیم چون وضع آن نسبتاً خوب و عالی است، ما حاضر نیستیم در اینجا سکونت کنیم و قبول نکردند.
بنابراین ما باید روحیه بدهیم، ما باید مردم ایران را مأیوس نکنیم و بدانیم آنچه را که اینجا صحبت میکنیم فقط در یک مجلس و در سطح ایران نیست، این صحبتها در جهان منعکس می شود. امروز کشور ایران و رهبر انقلاب ما امید مستضعفان جهان است و آنها چشم به ما دوخته اند ببینند وضع ما چطور است و ما به کجا میرسیم. وقتیکه بشوند در ایران مستکبرین از زمان طاغوت مستکبرتر شدهاند و مستضعفین، مستضعفتر شدهاند آن وقت برداشتشان نسبت به انقلاب ما چگونه خواهد بود؟
مسئله دیگر که میخواستم مطرح کنم در مورد حوزه انتخابیه خودم «نهاوند» است. لازم میدانم در اینجا یادی از شهدای گروه ابوذر بکنم که به حق جوانانی بودند که در خفقان ترین دوران تاریخ ایران بپا خاستند و بدون وابستگی به هیچ گروهی تا مرز شهادت پیش رفتند و شش شهید و عدهای زندانی بجا نهادند.
و اینها به هیچ وجه وابستگی به هیچ سازمانی نداشتند گرچه اخیراً سازمان مجاهدین سعی میکنند اینها را وابسته به خودشان نشان بدهند. و جالب اینکه اخیراً رفته اند سنگ قبر اینها را عوض کردهاند یعنی سنگ قبر اینها به نام گروه ابوذر بوده رفتهاند آنجا و سنگ را عوض کردهاند و یک سنگی با آرم خودشان آنجا نصب کردهاند. و البته از اینها تعجب نیست که سنگ را دزدیدهاند برای کسانی که اسم اسلام را دزدیده باشند. کسانی که قرآن و نهجالبلاغه را دزدیده باشند. دزدیدن سنگ برای اینها مطرح نیست، اینها میخواهند از هر راهی به هدف خودشان برسند...
اما سؤالی که هست این است که مقامات بهشت زهرا چرا باید اجازه بدهند که اینها چنین کاری را بکنند؟ در رابطه با مسائل حوزه انتخابیه البته باید توجه داشته باشیم که خواستههایی که ما داریم با توجه به بودجه مملکت و اولویتها باشد و از آن گذشته همیشه هم از نقاط ضعف منطقه خود صحبت نکنیم. از پیشرفتها از عمران و آبادی که شدهاست، از مدارسی که ساخته شدهاست و از کارهایی که انجام گرفته است از آنها هم صحبت بشود.
من پیشنهاد میکنم که نمایندگان محترمی که از نقاط ضعف از کمبودهای آنجا صحبت میکنند از پیشرفتهایی هم که شده است صحبت کنند. و اتفاقاً نظر امام هم در یکی از مصاحبه هایشان این بود که بگوئید که برای مملکت چه کارهایی شده است و از آن ها هم صحبت بشود.
به هر حال دو موضوع در منطقه ما هست که فقط نفعش برای آن منطقه نیست بلکه در سطح مملکت اثر دارد؛ یکی جاده بروجرد است به کرمانشاه از دو راه بروجرد به 9 دو راه کرمانشاه که در حدود 90 کیلومتر است و مقداری از آن هم درست شده اما مقداری از آن همان طور مانده است و به واسطه اینکه شرکت هایی که دست اندرکار بوده اند فقط واسطه بوده اند کنترات گرفته اند و به دیگران داده اند و سوء استفاده هایی از این میان برده اند و همین طور این مسأله مانده است.
این یک جاده سوق الجیشی است؛ یعنی ما جنوب را اگر چنانچه بخواهیم به غرب متصل کنیم و بخواهیم برای غرب کشور از لشگر جنوب استفاده کنیم تنها راه ارتباط همین راه است والا باید از اسدآباد عبور بکند آن هم گردنه اش گردنه سختی است و در زمستان بسته می شود. و امیدواریم که هر چه زودتر به وضع این جاده رسیدگی بشود.
مسأله دیگر سدی است که اگر در نهاوند احداث بشود نه تنها زمین های نهاوند مشروب خواهد شد بلکه به قسمتی از زمین های شهری مجاور هم آب می رسد. بنابراین اگر چنانچه این سد در آنجا زده بشود از نظر کشاورزی وضع آنجا بسیار خوب خواهد شد و برای سطح مملکت مفید خواهد بود. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
سخنان شهید حجت السلام محمدعلی حیدری در یک صد و شصت و چهارمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 25 خرداد 1360 پیرامون:
- نامه رئیس جمهور مخلوع
- زلزله کرمان
محمدعلی حیدری- بسم الله الرحمن الرحیم؛ «ربّنا لاتکلنا الی انفسنا طرفه عین ابدا قال الله الحکیم فی کتابه الکریم، لئن لم ینته المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینه لنغرینک بهم ثمّ لایجاورونک فیها الا قلیلا ملعونین اینما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتیلا سنه الله فی الذین خلوا من قبل و لن تجد لسنه الله تبدیلا.»
من یک تسلیت دارم و یک تبریک اما تسلیت به پیشگاه امام زمان و رهبر کبیر انقلاب و ملت شهیدپرور و مصیبت کشیده ایران در رابطه با فاجعه دلخراش زلزله گلبافت کرمان به خصوص به بازماندگان این فاجعه، و از پروردگار مسألت دارم که به بازماندگان آن ها صبر جمیل عنایت کند و به ملت قهرمان ایران توفیق همکاری با دولت مردمی و متدین عنایت کند که هرچه زودتر در رفع مشکلات این بازماندگان بکوشند.
و یک تبریک دارم به ملت ایران و به خصوص به ارتش رزمنده مان که فرماندهی کل قوا بلاواسطه تحت فرماندهی رهبر کبیر انقلاب و مقام ولایت فقیه قرار گرفت و مطمئنم از این پس ارتش دلاور ما پیش از پیش ایران را گورستانی برای مزدوران امپریالیزم غرب خواهند کرد و حماسه های بهتری خواهند آفرید.
دیروز نامه آقای بنی صدر بوسیله یکی از نمایندگان در مجلس که گویا فقط وظیفه ایشان نمایندگی از آقای بنی صدر بود که بیایند این نامه را بخوانند و قبلاً هم اظهار کنند که سانسور هست و مظلوم نمایی، و بعد هم بیرون بروند و به وظیفه نمایندگی ملت عمل نکنند.
- نامه آقای رئیس جمهور مشتمل بر 4 قسمت مهم بود:
1- مظلوم نمائی به منظور تحریک مردم.
2- تهمت و افتراء.
3- دعوت به شورش و قیام.
4- تهدید، که اگر رئیس جمهور کنار برود آشوب می شود و یادآور همان گفته هایی که شاه در آخرین لحظات سلطنتش می گفت «اگر من بروم کشور تجزیه می شود.»
قسمت اول که مظلوم نمایی بود که می گویند من خیانت نکردم خائن نبودم هیچ گناهی نکردم با من این طور کردند و حتی می خواهند جان مرا بگیرند.
از ایشان سؤال می شود که با شما چه کرده اند؟ فرماندهی کل قوا را امام طبق اختیاری که داشتند به شما تفویض کرده بودند و این را طبق اختیاری که داشتند از شما پس گرفته اند (شجونی- جانش بود دیگر).
از شما می خواهند به قانون اساسی عمل کنید، به این قانون عمل کنید به این قانون اساسی که سوگند یاد کرده اید که پاسدار این قانون باشید. از شما می خواهند به این قانون عمل کنید قانون اساسی ما را موظف کرده است به مصوبات مجلس تمکین کنید و امضا کنید. شما در مقابل قانون اساسی ایستادید، از شما می خواهند که به این قانون عمل کنید بعد باز به این مطلب برمی گردیم.
و اما مسأله گناه و خیانت که می گویند نکرده ام قرآن مجید در این آیه می فرماید: اگر منافقین و آن هایی که مرض قلبی دارند و قلبشان آلوده به گناه است و مرجفون یعنی آن های که با نشر اکاذیب و با اشاعه مطالب باطل ایجاد یأس و نگرانی و اضطراب در مردم می کنند اگر این ها دست برندارند ما پیامبر را علیه این ها بر می انگیزیم و جزای این ها قتل است.
حالا ما از ایشان می پرسیم که کارنامه دوران ریاست جمهوری شما آیا مشتمل بر این مطالب نبوده؟ که تمام در جهت ایجاد یأس در مردم و اضطراب و نگرانی در مردم و بالاخره نقشه ای از پیش تهیه شده که بعداً مسأله رفراندوم مطرح شود آیا اعتراض به گروگان گیری قبل از حل آنکه ما گروگان آمریکا شده ایم، این ایجاد اضطراب در مردم نمی کند؟ و هنگامی که این ها در دست ما گروگان بودند اعتراض به نگهداری آن ها که آیا مبارزه با آمریکا در نگه داشتن گروگان ها خلاصه می شود؟ و پس از حل مسأله گروگان گیری باز اعترا ض به اینکه چرا گروگان ها را ما تحویل دادیم؟
آیا شایعه شکنجه و نشر این شایعه موجب نگرانی نیست؟ آیا اعتراض به تعطیل دانشگاه که می گوید براساس یک پندار غلط دانشگاه ها تعطیل شد موجب نگرانی در مردم نمی شود؟ که امام می فرمایند دانشگاه را اطاق جنگ کرده اند. آیا اعتراض به فرار مغزها موجب نگرانی نیست؟ آیا تضعیف نهادهای انقلابی از مقام رهبری گرفته تا جهاد و سپاه و کمیته و مجلس و قوه قضائیه و شورای نگهبان و حتی خود نهاد ریاست جمهوری این موجب اضطراب و یأس در مردم نمی شود؟
در مورد رهبری ایشان می گوید از رهبری سنتی که پادار بنیادهای فرهنگی است کاری ساخته نیست. چرا که طی دو قرن عرصه های اندیشه و عمل را از او گرفته اند و هنوز نیز می گیرند و این رهبرگاه مقاومتکی کار پذیرانه می کند و تسلیم می شود. نظر ایشان در مورد رهبری مذهبی است (شجونی -رهبرش مصدق بود که دست ثریا را بوسید).
ایشان میگویند: «این جمهوری، جمهوریای نیست که من فخر کنم رئیس آن باشم». ایشان می گویند «مصیبت بزرگتر از جنگ وجود دولت حاضر است». اینجا به مناسبت من یک جمله از قذافی نقل میکنم ببینید آنها نظرشان نسبت به رهبری ما چیست؟ و ایشان چه می گوید. قذافی میگوید: بهنظر من از این پس در کتب فرهنگ لغات به جای واژه "مبارزه" باید نام "امامخمینی" را بکار برد. (حضار سه بار صلوات فرستادند).
مطالب زیاد بود، مسئله سومی که در این نامه بود دعوت به قیام و ایستادگی و شورش بود. اما به خصوص ایشان نسبت به افرادی که به امر امام در صحنه هستند نسبت کار رذیلانه میدهند. ایشان باید بدانند که تا رهبری امت هست و تا ملت پشتیبان امام هست نقشههای آنها نقش بر آب خواهد شد و امروز امت امام ملت را مأمور کرده اند و موظف کردهاند به اینکه میفرمایند مکلفند شرعاً و و موظفند که در مقابل این مفسدهها ایستادگی کنند اگر چنانچه ایشان تسلیم در مقابل قانون بشود و دست از این تحریکات بردارد و دست از حمایت گروهکهای منحرف و جریانات انحرافی بردارد و باید رسماً در مقابل ملت، متعهد بشود که دست از این مفسده ها بردارد اما این را بدانید که ایشان هیچگاه حاضر نیست در مقابل قانون تسلیم شود و جملهای را دارد که یکی از رادیوهای خارجی از ایشان همیشه، این رادیوهای بیگانه حمایت میکند میگوید «آقای بنیصدر اجازه ندارد که سکوت کند.» والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
شهید حجتالاسلام دکتر غلامرضا دانش نماینده تفرش و آشتیان
سخنان شهید حجتالاسلام دکتر غلامرضا دانش در یکصد و شانزدهمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 5 اسفند 1359 پیرامون:
- انقلاب فرهنگی
- مسائل رفاهی مردم
غلامرضا دانش- بسماللهالرحمنالرحیم. با درود و سلام به ساحت پاک رهبر شهیدان و امت بپاخاسته مسلمان و پیشگاه شهدای کربلای ایران. سخن خود را با وصیت یکی از این لالههای سرخ حوزه انتخابیه خود، آشتیان، تفرش و فراهان که در اربعین عاشورای ایران در دامنه کوههای غرب به زمین افتاد آغاز و پیام او را به محضر پرشکوه تاریخ خونین تشیع جهان عرضه میدارم.
این شهید به خون خفته با شهادت و خون سرخش پیام وحی الهی و پیام شهیدان تاریخ را به انسانهای هر زمان رسانیده و وصیت کرده است تا بر لوح مزارش که میدانهای نبرد و پیکار شهیدان، و آوردگان همیشگی حق و باطل است ثبت گردد.
این لاله نوجوان با قلم سرخ خویش بر سنگ مزارش که مزار خونین سرخ تشیع است، نوشته است: «والعصر انّ الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.»
اینک آگاهی و رشد آدمی است که باید وی را متوجه سازد تا در عرصه گیتی با تکیه بر ایمان تنها تکیه بر ایمان بپاخیزد. و این فرزندان راستین حسین زمان و یاوران مخلص کربلای ایران هستند که آگاهانه دریافتند راهی جز صلاح، صلاح در اندیشه و صلاح در کردار برای رهایی از سقوط و جلوگیری از خسارت و نابودی انسان وجود ندارد.
اینان به جان و دل این حقیقت را پذیرفتند و به خوبی دریافتند که صلاح در اندیشه و کردار بدون اخلاص مفهومی نخواهد داشت. و لذا صداقت و اخلاص خود را با خون سرخ خویش به جهانیان و تاریخ انسان عرضه داشتند.
آنان دریافتند که راه خمینی (حضار سه مرتبه صلوات فرستادند) خط انسان، و شهادت سرخ از ویژگیهای آن است. حال اگر همانطورکه رهبر این عزیزان با رهنمودهای خود پیوسته و در هر موقعیت ما را هشدار میدهد و این گلگون کفنان را راهبر و اسوه ما میداند و در هر شب و روز به ما و گویندگان ما، به ما و نویسندگان ما، به ما و مسئولان ما، فریاد میکشد. اینان را الگوی خود بدانیم و از بینش و آگاهی و خط و راه آنان درس بگیریم. و بینش صحیح مذهبی و سیاسی بیابیم و پاک عمل کنیم و پاک بیندیشیم و با اخلاص باشیم.
دیگر در مدت کمتر از دو سال چهرههای گوناگون از خود نشان نخواهیم داد و جبههگیریهای مختلف در برابر انقلاب نخواهیم داشت که موضعگیریهای متفاوت ما در برابر گروگانگیری، سپاه پاسداران و سایر نهادهای انقلابی، ارتش، تعطیلی دانشگاه، ملیگرایان و گروهکهای سیاسی و سایر مسائل و حتی خود انقلاب بهترین گواه آن است و مقابله صریح ما در موارد یادشده با خط امام بهترین نشانه انحراف ما و عدم صداقت و نفاق و ریا خواهد بود.
اینجا است که امت مظلوم ما اگر در این فرصت کوتاه نمیتوانست ما را در عمل بیازماید و روی صفا و سلامت خود به شعار ما، به مبارزه و زندان رفتن ما، به سخنرانی و اظهار احساسات ما اعتماد کرد و نتوانست اخلاص و صداقت ما را در عمل تجربه کند، دیگر باید هوشیارانهتر حساب اشخاص، گروهها، سخنها، موضعگیریها، گفتنها، سکوتها و ریز و درشت نوشتنها را به خوبی برسد و ببیند که ما آزادی، چماق بازی، گروگانگیری، سانسور، تورم، ضعفهای دستگاههای اجرایی و سایر مسائل را به خاطر خدا و برای حل مشکل و به منظور تبدیل ضعفها به قوت مطرح می کنیم؟
ملت ما باید بداند که انگیزه و جهت افراد و گروهها ممکن است باطل باشد هرچند سخن و عمل آنها درست باشد که راه گمراهان و شیطنت منافقان و سیاست معمولی مغرضان همین است. به گفته امام عزیزمان اگر بینش صحیح مذهبی و سیاسی داریم باید بدانیم که پشتوانهی اصیل انقلاب ما، قانون اساسی ما، مجلس و دولت و قوه قضاییه و ریاست جمهوری ما، شهادت و اخلاص و حمایت صادقانه و وحدت امت مسلمان ما و پیروزی واقعی ما از رهبری و ولایتفقیه است.
مگر ندیدیم پس از قیام 30 تیر چگونه پاره پاره شدیم و دشمن از این فرصت استفاده نمود و پس از تیرباران و تار و مار کردن افسران چپ و شکنجه و اعدام فدائیان اسلام نهضت را سرکوب کرد؟ و ملیگرایان ما را خریداری نمودند و یا خانهنشین، و باز مگر ندیدیم که جنبش مذهبی و حرکت سرخ تشیع همچنان این قیام را تداوم و تکامل بخشید و حماسههای خونین 15 خرداد، 17 شهریور، 22 بهمن را به وجود آورد.
و ما در سایه این انقلاب شکوهمند که برای ما و برای قرآن و اسلام و ایران حیات و عزت و حرکت آفرید نفس میکشیم، ولی قدردانی نمیکنیم. اکنون ما هستیم که باید باز در پشت جبهه این شهادت و انقلاب نخست با آگاهی و وحدت و عمل صالح در تحقق انقلاب فرهنگی و پیشبرد نهادهای انقلابی و اقتصاد خودکفا و قطع وابستگی بکوشیم.
در اینباره بهمنظور آغاز انقلاب فرهنگی از ستاد انقلاب فرهنگی میخواهیم هرچه سریعتر طرح و برنامه خود را اعلام نماید. و وزارت آموزش و پرورش برنامه انقلابی خود را در سطح کشور:
1- با تقویت و گسترش دانشسراهای تربیت معلم در مراکز استان.
2- با تشکیل و تقویت مجتمعهای آموزشی و شبانهروزی در مرکز هر شهرستان.
3- به جای تشکیل یک واحد آموزشی چند کلاسه در هر روستا با تمرکز یک واحد آموزشی کامل در مرکز چند روستا و در اختیار گذاشتن وسیله نقلیه برای روستاهای اطراف آن، در تربیت معلم و ایجاد تسهیلات برای تحصیل نوجوانان امکانات رشد علمی و آگاهی و تعهد مکتبی آنان را از نظر کمی و کیفی به چند برابر برساند و بدین وسیله درحقیقت ارتش بیست میلیونی انقلاب را سازمان دهد.
ما به خوبی احساس میکنیم که ضعفهای اساسی ما در ضایعاتی که تاکنون داشتهایم ضعف آگاهی ما بودهاست و در مواجهه با مشکلات و حل آنها باز ضعف آگاهی و با کمبود نیروی انسانی ضعف اساسی ما می باشد.
اگر دگرگونی و انقلاب در فرهنگ ما ریشه یافته بود و خطوط اصلی و خط های بدل و منافقانه را زودتر میشناختیم، اگر نیروی انسانی متعهد و آگاه و کارآ بیشتر داشتیم سپاه، جهاد، کمیته، دادگاه انقلاب و سایر نهادهای انقلابی ما به طور گستردهتر و گستردهتری میتوانستند در اصلاح خرابیها و رفع نابسامانیها و جایگزینی اسلام به جایی کفر و حق به جای باطل کارایی داشته و و حکومت اسلامی را پیاده کنند.
این آموزش و پرورش و آموزش عالی و مدرسه و دانشگاه و روحانی است که باید پاسخگوی نیازها و کمبودها باشد و تمام ارگانها و نهادهای کشور را خودکفا سازد.
تو ای برادر روستایی که آب رودخانه ات باید دریاچهای را تشکیل دهد ولی به هدر می رود، و سنگهای معدنت که به گفته دشمنت یک بیل آن از مزد 90 کارگرت فزونی دارد ولی به حال تعطیل درآمده است، و دانشآموز مظلوم و معصوم را در بیابان میان دو روستا گرگهای بیابان میدرند، ما این محرومیت و رنج و درد و مشکل تو را آمده و دیدهایم و به وصیت نوجوان شهیدت و به پیام قرآن بهخوبی احساس میکنیم که با عمل صالح یعنی با ساختن راههای روستایی، مهار آبهای سطحی و زیرزمینی، و زیر کشت گرفتن زمینهای بایر و علمی کردن کشاورزی و تولید و دامداری، و تقویت و گسترش صنایع کوچک و بزرگ و ایجاد اشتغال در شهرهای کوچک و روستاها میتوانیم انقلاب اقتصادی خود را آغاز و به استقلال اقتصادی و اقتصاد خودکفا برسانیم (رئیس- یک دقیقه فرصت دارید) و از اسارت وابستگی و اقتصاد تکمحصولی آزاد گردیم. که این خود بدون انقلاب فرهنگی و شروع انقلاب در آموزش و پرورش تحقق نخواهد یافت و تمامی نوجوانان شهر و روستا باید این رسالت را بهعهده بگیرند.
ما به خوبی حرکت و رشد چشمگیر جهاد سازندگی جوشیده از انقلاب را در سراسر کشور احساس میکنیم و به خوبی میبینیم که عملکرد جهاد در این دو سال با پنجاه سال گذشته قابلمقایسه نیست و این جوانان انقلابی مردم مسلمان ما هستند که باید تمامی روستاهای کشور را با مدیریت و کاردانی زیر پوشش جهاد و نهادهای انقلابی قرار دهند.
اینک برای تقویت جهاد و نهادهای دولتی و انقلابی در سطح کشور پیشنهاد می شود:
1- پس از تقسیم عادلانه بودجه در استانهای کشور بهدنبال برنامهریزی صحیح در هر استان با نظارت نمایندگان استان بودجه عمرانی و جاری استان میان فرمانداریها توزیع عادلانه شده و بودجه فرمانداری با برنامه مصوب استانداری با همکاری جهاد و تشریک مساعی مردم و نظارت فرمانداری و اداره مربوطه بهموقع در اختیار فرمانداری قرار گیرد تا فرصت کافی بودجه عمرانی هر منطقه کاملاً جذب و در رفع نابسامانی تأمین نیازهای مردم محروم حرکت چشمگیرتری به وجود آید و بدین وسیله در رفع خرابیها و ایجاد اشتغال و رفع تورم پیشرفتی به دست آوریم.
2- با برنامهریزی و در نظر گرفتن سوبسیت در فروش و اجاره تراکتور و ابزار کشاورزی و تولید و توزیع عادلانه ابزار تولید در سطح کشور با نظارت وزارت کشور و همکاری جهاد از طرفی با وجود سوبسیت در مواد غذایی شهرنشینان از تبعیض ظالمانه نسبت به مستضعفان روستانشین جلوگیری شده و از طرف دیگر به تولید کشور توان و امکان امیدبخشی داده شود.
3- با توزیع و تقسیم مؤسسات و نهادهای دولتی و همگانی باید با در نظر گرفتن جهات مختلف در شهرهای کوچک و در صورت امکان تغییر مرکز کشور تراکم و تورم جمعیت از بین برده شود و این غول بزرگ مصرف تهران و شهرهای بزرگ از میان برداشته شده و نیروهای انسانی عظیمی که در راه و بیراه و اداره و خانه و کوچه و خیابان به هدر می رود به کار گرفته شود و این سرمایه بزرگ نیروی انسانی در سراسر کشور به کار افتاد.
البته در برخوردی که هفته گذشته با یکی از ادارات کل دارایی داشتهام و در یک واحدی که به گفته مدیرکل آن واحد با داشتن 13 کارمند در حدود ساعت یازده و ربع روز پنج شنبه حتی یک نفر کارمند در این اداره دارایی وجود نداشت و با مراجعه به رییس این قسمت که با کمال صراحت و شهامت اظهار داشتند که باید سیستم درست بشود تا این مشکلات حل بشود امیدواریم که این مسائل و این دردها و مشابه این مشکلات مورد توجه جناب نخستوزیر و رییسجمهور ما قرار بگیرد و آن تعداد از نمایندگانی که با پاکسازی و گروههای پاکسازی و زیر ذرهبین گذاشتن اشتباهات و خطاها اینچنین کارکنان شریف وزارتخانهها و کارمندان انقلابی که در انقلاب و تداوم انقلاب نقشی داشتهاند به این مسائل توجه بشود تا ما در مقابل نابسامانیها پاسخی برای مردم مظلوم و محروممان داشته باشیم والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
شهید حجتالاسلام سید محمد کاظم دانش نماینده شوش و اندیمشک
سخنان شهید حجتالاسلام سید محمد کاظم دانش در هشتاد و هشتمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 3 دی ماه 1359 در رابطه با:
- جنگ تحمیلی از سوی ابرقدرتها و مزدورشان رژیم کافر عراق بر جمهوری اسلامی ایران
سید محمدکاظم دانش- بسماللهالرحمنالرحیم. به نام خدا، خدای پیامبران، خدای امامان و خدای شهیدان. مطالب زیاد است و سعی میکنم با مختصرگویی به اندازهای که وقت اجازه میدهد مصدعتان شوم.
از اندیمشک برایتان سخنی نمیگویم؛ گلوگاه خوزستان و نه از شوش، شوش دانیال. جبهه گمنام و به گفته خودشان شهر شهیدان گمنام. که از آغاز تجاوز نیروهای بعثی عراق به ایران اماکن مسکونی، مساجد، مدارس، بیمارستان و بقعه دانیال پیغمبر در این شهر هدف توپهای دشمن است و تاکنون بنیاد شهید در حدود صد نفر شهید از آنجا آمار داده است که عدهای از آنها جوانان برومند مسلحی بودند که بعضی از آنها هم در خارج از شوش در جبهههای سوسنگرد و آبادان شهید شدهاند ولی اکثراً افراد غیرمسلح بودهاند و در بین آنها زنان و کودکان و پیرمردان فراوان بودهاند.
از دزفول هم چیزی نمیگویم، این شهر قهرمان خیز و الگوی مقاومت و استقامت که تکریتیان فکر میکنند با توپ باران این شهر میتوانند شهر را از سکنه خالی کنند. حتی در یاوه های رادیویی شان هم گاهی به این عذر بدتر از گناه اعتراف میکنند که شهر را بمباران و توپ باران کردهاند و میگویند شهر خالی از سکنه است، و ما فقط پاسداران را میکوبیم. اگر شهر خالی از سکنه باشد پس این زنان و کودکان و این پیرمردانی که شهید شدهاند کجا بودهاند؟ آری یک جمله اش راست است و آن اینکه شهر دزفول همهشان پاسدار هستند. از کودک یک سالهاش تا پیرمرد 92 ساله اش پاسدار اسلام، پاسدار انقلاب و پاسدار آرمانهای امام.
در سفرهای قبل که به حضور مردم دزفول و اندیمشک و شوش میرسیدیم خواستهها و نیازهایشان را میگفتند و از ما میخواستند تا این مسائل را مطرح کنیم. اما در آخرین سفری که آنجا بودم دیگر سخنی از نیازهای خود و خواسته های شهر و منطقه به میان نمیآوردند. آنچه که از ما میخواستند این بود که به مسئولین بگوییم آتشبس. اما نه آتشبسی در برابر رژیم های استعماری، در برابر شیطان بزرگ آمریکا و یا در برآورد جوجه شیطانی چون صدام که هیچگاه این رنگ را نخواهند پذیرفت.
سگ زنجیری. آتشبس در این جنگ داخلی، مسئولین امور میدانند و باید هم بدانند که ملت ستمدیده، رنج کشیده، به پاخاسته، شهید داده ایران از این جو عفن اختلاف نگران هستند و جداً خواستارند که این جو را به جوی عطرآگین از محبت، از برادری، از اتحاد، از همکاری، از همفکری مبدل سازند.
مسئولین محترم امر خوب میدانند که دشمن از این جو چه سوء استفادههای تبلیغاتی میکند و به خیال اینکه این بگومگوهایشان و این اختلافاتشان بر سر مسائل کلیتری است جری شده اند گو اینکه باید بدانند که اینها از این اختلاف طرفی نخواهند بست و اختلافی که مسئولین امور دارند بر سر بهتر ادامه دادن انقلاب است. در مورد شیوه بهتر اداره کرده مملکت است و هیچکدامشان حاضر نیستند با ضد انقلابهای داخلی و دشمنان خارجی نرمش از خود نشان بدهند و هم در اینکه مبارزه برای ادامه انقلاب اسلامی لازم و واجب و فریضه است متفقالقول هستند.
اما آنها سوء استفاده خود را خواهند کرد. در جو کنونی به نظر این برادر کوچکتان شهادت چند پاسدار در جبهههای جنگ مصیبت نیست. شهید شدن یک کودک شش ماهه در آغوش مادر و یا در گهواره خواب مصیبت نیست. حمله کردن به اماکن مسکونی و ویرانی خانهها و مدارس و مساجدمان مصیبت نیست. اینها امتحان است، آنچه مصیبت از همین جو متأسفانه اختلاف آلود است که این انحراف است؛ انحراف از مسیر انقلاب. بیایید برای خدا به این وضع خاتمه بدهید.
خود میدانید که اگر مجروحی در اثر دیر رسیدن دارو در اثر دسترسی نداشتن به پزشک و جراح شهید بشود، خود میدانید که اگر در اثر جری شدن دشمن، در اثر اینکه ما به کارهای خودمان مشغول باشیم و دشمن گامی جلو بیاید و یک توپ بر شهری از شهرهای ما بیندازد و ما در اثر مسائل شخصی خودمان و اختلافهامان نتوانسته باشیم و فرصت پیدا نکنیم که جلوی این تجاوز را بگیریم در گناه شریک صدامها هستیم.
من از آن میترسم که روز قیامت آن روزی که همه ما به آن یقین داریم در آن روز یقه ما را بچسبند و بگویند فرمان آمده است «وفقوهم انّهم مسئولون» این ها را نگه بدارید که مسئول هستند. در این هنگامه ای که دشمن در خانه ما لانه کرده است در این هنگامه ای که توپهایی در شهرها و خانههای ما میاندازند که این ترکش از آن است (اشاره به ترکشی که همراه آورده بود) اگر این ترکش را اینجا بیندازم زیلو را پاره میکند، این ترکش را ظاهراً در زایشگاه هلال احمر دزفول پیدا کردهاند. دنیا بداند در چنین موقعیتی که در اثر آثار طبیعی جنگ کمبودهایی داریم، نارساییهایی هست، آوارگانی داریم آیا وقت و فکر ما محدود نیست؟ آیا امکانات و نیروی ما محدود نیست؟
آیا اگر ما قسمتی از وقت و فکر و سرمایه و نیرو و همتمان را و خروشمان را که میبایستی صرف درمان دردهای مردم و مملکت بکنیم صرف امور شخصی خودمان بکنیم آیا چه جوابی برای خدا در نظر داریم؟ خودمان را برای روز حساب پس دادن آماده کردهایم؟ آیا پایان دادن به این جو اختلاف دشوار است؟ آیا شاخص بین حق و باطل در بین ما نیست؟ آیا از امام شاخص بهتری سراغ دارید؟
یک روز رسول گرامی اسلام میفرمود: «اذا التبست علیکم الفتن کقطع الیل المظلم فعلیکم بالقرآن». و هنگامیکه نمیدانید چه کار کنید و ابرهای سیاه و تیره جو زندگی شما را تاریک میکند از قرآن استفاده کنید. روزگاری گذشت، سلمان فارسی دید که منحرفین و منافقین و سودجویان با تأویل های دلخواه خود نسبت به آیات قرآن ممکن است از خود آیات قرآن هم سوءاستفاده کنند. به نظرش رسید که تجسم عینی قرآن را نشان مردم بدهد. خوب پیش بینی میکرد، میدانست که بعدها معاویهها و یزیدها خواهند آمد و چکار خواهند کرد و لذا تجسم عینی قرآن را به مردم معرفی کرد و در کوچههای مدینه فریاد میکشید:
«اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بعلی بن ابیطالب» و امروز ما هم میبایستی برای اینکه افرادی حتی از آیات قرآنی، از نهجالبلاغه، از روش سنت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین به نفع مقاصد خود سوءاستفاده نکنند بگوییم: «اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالامام الخمینی (حضار سه مرتبه صلوات فرستادند) خوب برادران پیش امام بروید. نظراتش را بخواهید.
من هم به فرزند امام توصیه میکنم که خدمت پدر عزیزش برود هم به مقلدش که خدمت مقلد گرامی خودش برود، این مسئله مشخص است که نهفقط برادرمان رییس جمهور، نهفقط برادرمان نخستوزیر، ما نمایندگان هم هر کداممان به همان میزانی که رای آوردهایم مربوط بوده است به میزانی که مردم ما را پیرو راه امام و خط امام تشخیص دادهاند. پس بیایید همه اعتراف کنیم که گذشته از اینکه خط امام همان خط اسلام است خواسته مردم هم هست و ما رای را که گرفتهایم درحقیقت رای بوده است که مردم به امام دادهاند.
در پایان عرایضم یک نکته کوتاهی را هم به برادران و خواهران نماینده عرض کنم. برادران میدانید که امام صادق میفرماید: «الصراط اذق من الشعر واحد من السیف.» راه اسلام دقیقتر و ظریفتر از مو است. اگر کسی بخواهد قوانین اسلام را بررسی کند گذشته از آگاهی، گذشته از اخلاص و ایمانی که میبایستی نسبت به مسایل اسلامی داشته باشد، بایستی ظرافت هنرمندانهای هم داشته باشد که اگر این ظرافت را به کار نبرد در خطر سکوت التقاط قرار خواهد گرفت یا التقاط شرقی یا التقاط غربی.
- بسیار خوب، انشاءالله امیدواریم که در بررسی قوانین فقط اسلام را در نظر بگیریم و از هیچ چیز
دیگری نهراسیم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
شهید علیاکبر دهقان نماینده تربتجام
سخنان شهید علیاکبر دهقان در پنجاه و سومین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 6 مهرماه 1359در مورد:
- مسائل مذهبی سیاسی کشور
اکبر دهقان- بسم الله الرحمن الرحیم. سلامعلیکم؛
الا و ان تکن الدنیا تعد نفیسه فدار ثواب الله اعلی و انیل
و ان تکن الا بدان للموت انشئت فقتل المرء بالسیف و الله افضل
و ان تکن الا رزاق قسما مقدرا فقله حرص بالمرء فی الرزق اجمل
در خطابی که امام حسین علیه السلام به همراهانشان در سفر بین مکه و عراق می فرمایند، می بینیم مطالبی که باید هم به بعضی از افراد ملت خودمان و همچنین به بعضی از افراد ملت عراق تذکر داده بشود بیان شد. ملت ما به این نکته رسیده اند که اگر این دنیا با همه جلوه هایش و همه زیبایی هایش ارزشدار شمرده شود مسلماً برای پاداش الهی با ارزش تر است و به خاطر رسیدن به پاداش الهی عاقلانه دانی را فدای عالی می نماید و به حکم وظیفه شرعی و انسانی خود برای نجات مستضعفین جهان قیام کردند و به رهبری امامشان این قیام را ادامه می دهند تا آنکه تمام ملت هایی که تا به حال تو سری خور عده ای قلدر بوده اند از زیر یوغ آن ها نجات دهند.
این ملت از هیچ چیز نمی هراسند و به هیچ چیز نمی اندیشند جز از گناهشان و به هیچ چیز امیدوار نیستند جز به رحمت پروردگارشان و رحمت پروردگارشان را شامل حال خودشان می دانند و به همین جهت همگی آماده شهادت هستند. شما نمایندگان محترمی که از نقاط مختلف مملکت هستید مسلماً خبرهایی از گوشه و کنار دارید، نامه ها و تلگراف هایی که تقریباً یکپارچه همه ملت اعلام نموده اند که ما آماده ایم در مرزها و آن سوی مرزها بجنگیم و مسلماً ملتی که این قدر آمادگی شهادت دارد پیروز خواهد شد. گاهی در دو سه روز اولیه در بعضی نقاط صف های مختصری و گاهی صف های طولانی به چشم می خورد که به حمدالله این روزها کم شده است، در پاسخ آن عده باید گفت:
الا و ان تکن الا رزاق قسما مقدرا فقله حرص المرء فی الرزق احمل
اگر روزی ها و رزق ها اندازه گیری شده و معین است، چه زیباست که انسان حرص کمتری بزند و باز هم باید گفت که اگر این بدن ها برای مردن است و پایان زندگی در این جهان مرگ است و ما باید بمیریم چه زیباست که با شمشیر و در راه خدا از بین برویم؛ چه زیباست که شهادت را نصیب خودمان سازیم که آن هم فوزی عظیم است.
گفتم مسلماً با آمادگی که ملت ایران دارد شکست مطلقاً برای این ملت معنا و مفهومی نخواهد داشت و این مسئله را نه عراق و نه مغزهای متفکری که با او همراهی میکردند و یا راهنماییش می نمودند می دانستند. آنها فکر میکردند که ایران مصر است و با حملهای مشابه حمله اسرائیل می شود نابودش کرد، غافل از آنکه نه ایران مصر بود و نه آن حسابها درست.
مسلماً آنها با چنان اندیشهای حمله کردند، اگر میدانستند که چنین می شود هیچگاه فکر حمله را هم نمیکردند اما این حمله راه را برای صدور انقلاب باز کرد و امیدواریم پشت سر این جنگ مرز ما آن سوی عراق باشد و برادران مسلمان ما در عراق همجبهگان ما در جنگ با دشمنان اسلام باشند و بتوانیم مقدمات حکومت جهانی را فراهم سازیم، انشاءالله.
مطلبی که می شود اینجا عنوان کرد این است، آمریکا گفته بود که با درگیری ایران و عراق ممکن است مسئله گروگانها حل شود، آنها هنوز ایرانیها را نشناختهاند و هنوز نمیدانند که دانشجویان ما چگونه فعالانه مشغول کارند. اگر آمریکا بداند که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام آن کاغذهای خردشده را یکییکی پهلوی هم چسبانده و اسناد را درست کرده و به همین دلیل یکی پس از دیگری اسناد را افشا میکنند مسلماً در جای خود سکته میکند و به اینجا نمیرسد که فکر توطئه تازهای را بکند.
یک سفارش به کشاورزان عزیزمان دارم. در سال57 بنا به دستور امام در منطقهای که تقریباً یک منطقه وسیع کشاورزی هم هست بعضی از قسمتها را که زیره کاشته بودند چون امام دستور داده بودند مجدداً زمینها را شخم زدند و گندم کاشتند و الآن که ما در حال جنگ هستیم و فصل کشت هم هست سفارش میکنم که تمام برادران عزیز کشاورز ما میبایستی از الآن در نهایت تلاش به کشت گندم مشغول بشوند و از کشت هایی شبیه خربزه و هندوانه و این قبیل صرفنظر کنند و از الآن زمینها را زیر کشت ببرند که در آینده با کمبود روبهرو نشویم.
مطلب دیگری که باز هم لازم به تذکر میدانم مسائل ساده ایست مربوط به بعضی از قسمتها؛ از آنجاییکه مسایل منطقه غرب کشور را آنقدر مهم نمیدانم که تمام ملت همّ و غمش فقط آن باشد و فقط کافی است که قسمتی از نیروهای ما با عراق درگیر باشند عنوان میکنم و آن یکی مسئله کارگزاران چند پیشه است. گفتم این مسئله را از این جهت عنوان میکنم که فکر نمیکنم تمام فکر ما باید به سمت غرب کشور باشد و قسمتی کافی است و پاسخگوی عراق خواهد بود. میدانیم که در چندین هزار کارگزار چند پیشه ای که در سال گذشته مشغول کار شدند اینها همین الآن هم در مناطق مختلف آن سان که باید کار مشخصی ندارند. اگر که هرکدام از اینها علاقه به هر کاری که دارند تقسیم بشوند و در اختیار آن اداره قرار بگیرند و کارهایی که میتوانند انجام دهند انجام بدهند شاید مفیدتر باشد که من فقط این را بهعنوان یک پیشنهاد عرض میکنم.
سخنان شهید علیاکبر دهقان در یکصد و شصت و هفتمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 30 خرداد 1360 در رابطه با:
- تخلفات رئیس جمهور مخلوع از قانون
- مسائل سیاسی روز
علیاکبر دهقان- بسماللهالرحمنالرحیم. اللّهم انّا نرغب الیک فی دوله کریمه تعزبها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله.
خجسته زادروز منجی عالم بشریت حضرت حجت بن الحسن العسکری ارواحنافداه را به منتظرانش و به خصوص به برجستهترین نایبش روحالله رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و امت شهیدپرور اسلامی و امت شهیدپرور ایران و تمام مستضعفین جهان تبریک عرض نموده و تعجیل در فرجش را از حضرت حق خواهانم.
در این وقت مختصر به چهار نکتهای که به نظر خودم لازم میدانستم یادآوری کنم اشاره میکنم. اول میدانیم که تمام همّ و تلاش دشمنان از سالها و شاید چند قرن پیش این بود که روحانیت را از مردم جدا کنند. البته پرواضح است که این تفرقه و جدایی روحانیت از مردم هر اهل لباسی نبود، روحانیتی مورد نظر آنها بود که اتفاقاً مورد نظر ما هم هست.
آنها کار به شیخ الدوله ها نداشتند و آنها آزاد بودند اما روحانیون متعهد و مقاومی که در برابر حکومتهای دیکتاتوری و استبدادی گذشته ایستادند روحانیونی که ملت را به مقاومت در برابر تجاوز و زور دعوت میکردند، روحانیونی که به خاطر دفاع از اسلام و قرآن حاضر بودند که از هر چیز خودشان بگذرند و شکنجه گاه ها و تبعیدگاه ها و چوبهای دار را برای رسیدن به هدفشان به جان میخریدند، این روحانیت مورد حمله دشمن بود و در صدر این روحانیت رهبری و میبینیم که الآن هم دشمن تمام حملهاش را متوجه همان نقطه کرده است.
بد نیست که عرض کنم شاید من و امثال من و شاید افراد کمسن و سالی که کمتر به بعضی از نکتهها توجه میکردند و ظرافت مسئله را نمیدانستند اکنون مسلم شد که اگر روحانیت و به خصوص مرجعیت و رهبری از مردم دور باشد این ولایت فقیهی که در قانون اساسی گنجانده شده است به این صورت نباشد، آن زمان زمانی است که برای پیروزی بر یک دیکتاتور حداقل باز هم اگر که خود روحانیون هم دست در دست هم دهند بیش از شصت هزار شهید و صد هزار معلول نیاز دارد و حال آنکه میبینیم با توجه و تکیه به این نکته و تکیه به این نقطه که رهبری انقلاب این تکیهای که امام قرار گرفتند، رهبری انقلاب هستند، روحانیت متعهد هستند، میبینیم با یک صحبت یک ساعته خیلی ساده، مستبدی که پایههای حکومتش را داشت از رضاخان محکمتر میکرد، مستبدی که در زمانی داشت بر گرده مردم سوار میشد که حتی افراد روستاهای دورافتاده از سیاست اطلاع داشتند. در زمانی که اکثر مردم آگاهی داشتند.
زمان با زمان رضاخان فرق داشت. در آنجا به علت ناآگاهی مردم رضاخان بر گرده ها سوار شد، اما در اینجا با آگاهی داشتند سوار میشدند با یک صحبت یکساعته این را هم به جایی فرستاد که گذشتگان را فرستاد. مطلب قابلتوجهی است. دشمن خوب فهمیده است و خوب درک کرده است و ما باید بهتر درک کنیم و قدر بدانیم که البته ملت ما خوب قدر دانسته و میداند و یک سره در شعارها میبینیم که زاری کنان از درگاه احدیت میطلبد «خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار» (حضار سه بار صلوات فرستادند).
تا زمانی که این رهبر و رهبرانی مشابه این رهبر بر جامعه حاکم باشند، این جامعه از تمام ضررهایی که جوامع گذشته دچار شده دچار آن شدهاند به دور خواهد ماند.
دوم مطلبی را که بد نیست تذکر بدهم این است که بعضیها ممکن است تحت تأثیر بعضی از تبلیغات قرار بگیرند و بگویند که اختناق است، خفقان است، به رییس جمهور اجازه صحبت ندادند، آقای رئیس جمهور ناچار شد با خبرنگاران خارجی با روزنامههای خارجی مصاحبه بکند، ناچار شد به طریق نوار و اعلامیه صحبتهایش را پخش کند و هر صورت به صورتهای مختلفی که خود ایشان بیان کردند. تذکری که لازم است این است که مطابق اصل هفتادم قانون اساسی آقای رئیس جمهور هر وقت میخواست هنوز هم که بخواهد حرفهایش استماع می شود. تریبون آزاد مجلس در اختیار ایشان بود هروقت که اراده میکردند میتوانستند که تشریف بیاورند و آنچه حرفی دارند بزنند و بحث عدم کفایت سیاسی و یا کفایت سیاسی ایشان بحث تازهای نیست، حدود سه ماه پس از تشکیل مجلس مرتباً این حرف تلویحاً و تصریحاً بیان میشد که آقای رئیس جمهور نمیتوانند مملکت را اداره بکنند و باید فکر دیگری کرد.
بعد از واقعه 17 شهریور شدتش بیشتر شد از 22 بهمن شدتش شدیدتر شد و 14 اسفند به اوج خودش رسید تا آنکه برادر عزیزمان جناب آقای مهندس طاهری در جلسه بیست و هفتم اسفند عنوان میکنند که اگر آقای بنی صدر از فرمان امام سرپیچی کند من شخصاً عدم کفایت سیاسی ایشان را مطرح خواهم کرد. البته در آن روز مجلس بهشدت متشنج شد و عدهای مجلس را ترک کردند و گفتند که این خلاف فرمان امام هست و آقای رییس مجلس هم مرتباً تذکر دادند. (رئیس- شما دو دقیقه وقت دارید)
و از آن گذشته در زمانی بعد حرفها که طرح میشد عدم کفایت سیاسی ایشان هم تلویحاً بیان میشد و هیچ وقت ایشان وقت نگرفتند و نخواستند که حتی یک بار با مجلسیان بیایند و صحبتهایشان را بکنند و زمانی هم که عدهای ایشان را به مجلس دعوت می کنند ایشان تفأل به قرآن میزنند و بد میآید و به مجلس نمیآیند. پس اینکه وقت ندارم در کار نیست.
سومین نکتهای که لازم است بگویم اینست که دوستان ایشان چه کسانی هستند؟ اگر خیلی خلاصه بگویم میشود گفت که دفتر هماهنگی هماهنگکننده گروههای مخالف بود و خود ایشان هم اتفاقاً این مطلب را نقل میکنند که ایشان رهبر جناح مخالف است. در مصاحبه با هفتهنامه دیزاید 27/1/60.
بد نیست بعضی از مطالبی را هم که ایشان در مصاحبههایشان گفتند بیان کنم. منجمله در مصاحبهای با روزنامه لوماتن چاپ پاریس 15 می 1981 (25/2/60) ایشان میفرمایند:
«در زمان انقلاب برای تشریح حکومت اسلامی آن را حکومت قانون مینامیدند لکن امروز دیگر قانونی وجود ندارد. مانند گذشته دستگیر و شکنجه میکنند تا آنجا که میگویند: بنابراین، وضع همچون گذشته است و انسان هیچگونه حقی ندارد. او را دستگیر میکنند و بهمانند آشغال دور میریزند. لااقل در گذشته دورنمای تمدن بزرگ وجود داشت، امروز حتی آن هم وجود ندارد. یک لطیفه ای در میان مردم رایج شده است، چنین می گوید؛ طالقانی از بهشت تلگرام به امامخمینی فرستاد و گفته است، من شاه را ملاقات کردم اما از شهدای انقلاب خبری نبود. البته این هولناک است لکن پرمعنا است.»
ایشان یعنی رییس جمهور اسلامی ما با این جمله شان بیان میکنند که شکنجه از زمان شاه بیشتر است. زمان شاه امیدوارکنندهتر بود لااقل آنجا دورنمای تمدن بزرگ وجود داشت امروز آن هم نیست و مضحکتر از همه این است که شاه را از هم شهدای انقلاب اسلامی بالاتر میدانند طوری که در لطیفه شان میگویند آقای طالقانی در بهشت شاه را ملاقات میکنند و اما از شهدا خبری نیست.
این هم مطلبی است که ایشان بیان میکنند در مصاحبهشان و یا در نامهای که اینجا هم توسط آقای غضنفر پور خوانده شد مطالب زیادی داشت. منجمله یک مطلبش این بود که «روزی که به دزفول رفتم شهر در حال سقوط بود، با ارتشیان صحبت کردم به آنها گفتم شما به خود باور کنید، می توانید دشمن را متوقف کنید، بشکنید. آنها از اینجانب پذیرفتند، عمل کردند و موفق هم شدند. حالا هم به شما مردم میگویم شما به توانایی خود باور کنید تسلیم جوسازان و چماقداران نشوید استقامت کنید. راههای استقامت را شما خود درگذشته یافتهاید و اینک نیز میتوانید بیایید.»
سؤال میکنیم؛ در آنجا لشکر صدام بود، نیرویی کافر بود، تجاوز به خاک صورت گرفته بود، شما برای مقابله با دشمن آن طوری دعوت به استقامت میکردید، اینجا کدام نیروی کافر در برابر شما قرار گرفته است. کدام دشمن متجاوز در برابر شما قرار گرفته که اینطوری دعوت میکنید که مردم استقامت بکنند؟ البته ما استقامت مردم را دیدیم. هم پانزده خرداد دیدیم و هم در روز صحبتی که امام فرمودند 25 خرداد، آن را هم دیدیم.
مردم در صحنه هستند، مقاومت میکنند. این حرف شما را هم شنیدند که باید مقاومت بکنند و همیشه در برابر کسانی که بخواهند در برابر اسلام بایستند مقاومت خواهند کرد. اللّهم ما عرفتنا من الحق فحملناه و ما قصرنا عنه فبلغناه والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
شهید دکتر عبدالحمید دیالمه نماینده مشهد
سخنان شهید دکتر عبدالحمید دیالمه در هفتاد و دومین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ آذرماه در رابطه با:
- جنگ تحمیلی ازسوی ابرقدرتها
- و مزدورشان رژیم کافر عراق بر جمهوری اسلامی ایران
دیالمه- بسماللهالرحمنالرحیم. الهی لاتکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا. ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالّتی هی احسن (آیه 125 سوره نحل).
صدام به ایران حمله کرد و با برآوردی که از نیروهای ایران کرده بود به نظرش می آمد سه یا چهار یا پنج روزه ایران را یا حداقل بخش جنوبی ایران را خواهد گرفت. عملاً همه دیدیم که تا امروز نزدیک به دو ماه و چند روز از مقاومت دلیرانه نیروهای مسلمان ایران گذشته است و هر روز برای او روشنتر میگردد که کارش بسیار اشتباه بوده است. در تحلیلهایی که از کار او صورت میگیرد تا به امروز در جاهای فراوانی شما هم دیدهاید که همه جا به همین لحن از کار و حرکت او صحبت شده است یعنی اینکه او نیروهای ایران را درست برآورد نکرده بود، دقیقاً محاسبه نکرده بود و فکر نمیکرد که چنین حالت و شرایطی ایجاد بشود.
ولی علیرغم این تحلیلها من به نظر میآید که صدام به خوبی هم نیروهای ایران را محاسبه کرده بود به دلیل اینکه در پشت او حرکت دیگری جریان داشت که به وسیله زمینه های دقیق علمی و کامپیوتری محاسبه کرده بود. نیروهای ایران را بهخوبی میشناخت، نقاط ضعف و قوت او را میدانست و در روی این برنامه منسجمی هم ریخته بود. تعداد نفرات را محاسبه کرده بود، تعداد توپها و تانکها و تجهیزات نظامی ما را محاسبه کرده بود و دقیقاً محاسبه به او نشان داده بود که سه یا پنج روز میتواند به آن مقصدی که میخواهند برسد اما اگر قرار باشد که اشتباهی انجام گرفته باشد اشتباه بر این مبنا بود که در این طرف قضیه زمینههایی وجود داشت که این زمینهها قابل محاسبه نبود، مثلاً هیچ زمانی سیستمهای کامپیوتری جهان نمیدانستند کلمه «ایثار» را محاسبه بکنند.
برای آنها قابل اندازهگیری نبود که اگر این اکسیر به یک فرد داده بشود یا زده بشود، این فردی که در حد اعلای ایثار قرار گرفته است چند برابر نیروی عادی خواهد داشت.
کلمه «شهادت» در کامپیوتر و ارقام او نمیگنجید، عشق به شهادت قابل محاسبه نبود که اگر یک فرد را که آنها بهعنوان یک تن به حساب آورده بودند، این عشق و شهادت در او ایجاد بشود این چه نیرو و مقاومتی خواهد داشت و بههمین دلیل محاسباتی که کردهاند فقط محاسبات فرمولی و ریاضی بود و وقتی ما عوامل دیگری به این نیروها اضافه کردیم که آنها در روی آن برنامهریزی نکرده بودند عملاً راهشان سد شد.
درست مقارن با همین جریانات گرماگرم زمینه هایی که برای او و سردمداران جهانی صورت میگرفت و روشن میشد که راه نفوذی به ایران، به محیط ایران نیست شما میبینید که در پشت نیروهای مبارز مسلمان ما جبههای گشوده میشود که اگرچه در مرحله اخیر انقلاب ما یک جبهه تازه هست ولی در تاریخ تازه نیست، شما میبینید که در پشت جبهه مجدداً جریانها و برنامههایی جامه عمل میپوشد که مقصود تمامی آنها خلع الید کردن روحانیت و نابود کردن این هسته اساسی است که احساس میکردند در مقابل او نمیتوانند مقاومت کنند.
و این برنامهها در زمان قبل هم سابقه داشت، آنها زمینههای گوناگونی را از این بافت دیده بودند و میدانستند که این بافت غیر قابل نفوذ است. میبینیم در پشت جبهه این موقعیت و مقام قوی شده است و روی این زمین کار می کنند البته ما در روی این مسئله زیاد نگران نیستیم به دلیل اینکه هم ملت ما یعنی هم امت و امام، تجربه 28 مرداد را بهخوبی بر آن تسلط دارند و میدانند که چه گذشت و یقیناً آن تجربه تکرار نخواهد شد.
من در جریاناتی که در طول این مدت که به مشهد میرفتم دیدم که این جریانات پشت جبهه زمینهای را در اذهان ساخته است و آن زمینه یک حالت گیجی و یک حالت سردرگمی و تشویشی در ملت ایجاد کرده است. همه آنها سؤال میکنند میپرسند اختلافنظرها برای آنها بزرگ جلوه میکنند در نظر دارند که جواب اینها را بگیرند وقتی شما جواب به آنها میگویید میگویند که خوب ما از دیگری خلاف این را شنیدهایم، پس آنها چه میگویند؟ آن طرف چه میگوید؟
اینجاست که من در دفعه قبل که در صحن امام در مشهد صحبت میکردم، پیشنهادی را برای مردم طرح کردم و این پیشنهاد را تأیید هم کردند، گفتم که تنها راهحل این قضایا این است که ما با هم در سر یک میز بنشینیم صحبت بکنیم، اشکالات را رودرروی یکدیگر مطرح بکنیم و شما ناظر باشید و ببینید که ما را بهعنوان نماینده خودتان به داخل مجلس فرستادید آیا تخطی کردیم از آن وظایف یا نه؟ و افراد دیگری را که با آراء دیگری انتخاب کردید؟ آنها این مسئله را تأیید کردند من هم به آنها قول دادم که در اولین فرصت خودم پیشقدم چنین مسئلهای باشم ولی واقعش این است که بعد از این جریان به ذهنم آمد که نکند اگر در این شرایط این مسئله طرح بشود به حساب تضعیف مقام ریاست جمهور و غیره گذاشته بشود و از این مسئله گذشتم و به نظرم آمد که این مسئله ممکن است که جنبههای منفی را به دنبال داشته باشد.
تا اینکه در جریانات اخیری که همه شما با آن آشنا هستید، خوشبختانه این پیشنهاد را خود جناب آقای بنیصدر هم طرح کردند و ایشان هم ظاهراً به همین نتیجه رسیده بودند که تنها راه مسئله بحث آزاد هست و نشستن و روشن کردن در بحثی که خود ایشان و دیگران و شما آقایان و خانمهای نماینده هم این مسأله برایتان روشن است که خیلی چیزها را مردم میخواهند بدانند و مردم وقتی برای تثبیت قانون اساسی خون دادند امروز میخواهند بدانند که چه چیزهایی از قانون اساسی نقض شده و چه کسانی این را نقض کردند؟
مردم امروز میخواهند بدانند که این مسئله سانسور و ضد سانسور چی هست؟ میخواهند بدانند که چه کسی سانسور را در جامعه ما پیاده کرده است؟ مردم میخواهند بدانند که آیا صحبتهایی که یک مقام رسمی در محیط عمومی اعلام کرده است آیا واقعاً اینها صحیح است؟ یعنی ما بعد از این مدت زمان درست بلافاصله کمی از انقلاب اسلامیمان در این حد از گستردگی به این زمینههای فجیع و ناراحتکننده رسیدهایم؟
و عملاً مردم یکی از مهمترین چیزها را که مسئله قابل اهمیتی برای آنها است، خون دادهاند، کشته داده اند تا بالاخره قسمتی از آن را و جزئی از آن را توانستند در قانون اساسی بگنجانند و آن مسئله رهبری و مسئله ولایت فقیه بود.
مردم میخواهند امروز نقطه نظرهایمان را در مورد این بدانند. بدانند که طرفین قضایا در مورد این مسئله چه می گویند، نظراتشان در مورد رهبری، در مسئله ولایت فقیه، اطاعت از او، در مسئله سانسور و ضد سانسور و مسائل دیگر چی هست؟ اینها عموماً افکار آنها را مخدوش و مشوش میکرد و من بهترین راه را در این دیدم و احساس کردم که حال که این پیشنهاد هم از طرف خود جناب آقای بنی صدر شده است، این را از این مکان مقدس اعلام بکنم و این مسئله را در جایی که شاید بهترین مکان برای طرح آن باشد دعوت ایشان را لبیک بگویم و آمادگی خودم را برای یک بحث و گفتگوی آزاد در جایی که مردم ناظر بر آن باشند اعلام بکنم و امیدوارم که ایشان هم شرایط و امکانات برپایی چنین بحثی را آماده بکنند.
البته این را هم قبول دارم که شرایط شرایط جنگی است، موقعیت موقعیت حساس است. ولی اگر توجه داشته باشید میدانید که حتی از نظر خود ایشان هم شرایط جنگی مانع بحث آزاد نبود و خود ایشان هم فرمودند که در شرایط جنگ هم من معتقد به سانسور نیستم. و معتقدم تنها راه حل مسئله، مسئله بحث آزاد است. و خود ایشان هم مثالی از جریان علی (علیهالسلام) در جنگ صفین زدهاند و آن فردی که حتی در بحبوحه جنگ میآید و از حضرت میخواهد که با او به بحث بنشیند و برای او اثبات بکند که آیا خدا هست یا نیست؟
عملاً پس در چنین شرایطی این درخواست درخواست ناهمگونی نیست، در شرایطی که خود ایشان هم چنین مسئلهای را پذیرفتند و من امیدوارم که ایشان یکی از فرصتهایی را که از جبهه جنگ برای جلسات سخنرانی، مشابه جلساتی که در قبل داشتند به تهران تشریف میآورند یکی از آن جلسات سخنرانی اختصاص به چنین بحث آزادی بدهند و در بعضی از مواردی که من در بالا صحبت کردم از جمله مسائلی مثل مباحث ولایت فقیه، رهبری، مسائلی مثل سانسور و ضد سانسور، مسائلی مثل صحبتهایی که ایشان در روزهای قبل طرح کردند و امکان دارد که ما در آن زمینه اشتباه کرده باشیم باید این مسائل را طرح بکنیم، روشن بشود و اگر ایشان هم مسائلی را در جهتی بودند که مسائل درست برایشان تفهیم نشده بود، این مسائل در یک جو متعادل و تفاهم انگیزی حل بشود.
البته درنهایت صحبت هم یک خواهشی هم از روزنامه انقلاب اسلامی دارم و آن این است که سرتیتر روزنامه امروز یا فردایش نباشد که در حالتی که رییس جمهور در جبهه جنگ مشغول به مبارزه هست او را در مجلس به مناظره میخوانند. والسلام (احسنت).
سخنان شهید دکتر عبدالحمید دیالمه در نود و دومین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 10 دی ماه 1359 پیرامون:
- خط اصیل انقلاب اسلامی (خط امام)
- و خطوط انحرافی مقابل آن
دکتر دیالمه- بسماللهالرحمنالرحیم و به نستعین. از آن زمان که ملت ما خط امام را بهعنوان رمز حیات خود یافت و هر لحظه فریاد برآورد که تنها خطی که آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی را در این برهه از زمان ترسیم میکند خط امام است، صهیونیسم بینالمللی بر آن شد تا آنجا که میتواند آگاه و ناآگاه خط بدلی بسازند و خطوط کشیده شده از راست و چپ. اما یکباره همه این خطوط در حول محور یک خط قرار گرفتند و چنان خط ضخیمی در مقابل خط امام ترسیم کردند که شاید هیچ خطاطی اینچنین نمیتوانست کرد. آنها کلاس خطاطی تشکیل دادند و خطاطان پرورانیدند (خلخالی- تو خودت هم یکی از آنها بودی) تا خط های راست و چپ را بکشند.
دیالمه- اما آن خط محوری کدام خط است؟ خطی که اشغال جاسوسخانه را نقطه ضعف میداند (خلخالی- به تو مربوط نیست) و نه قوت ملت ایران. خطی که بهدنبال آن است تا دولت را به سقوط حتمی بکشاند تا ثابت کند پیشبینی علمیاش مبنی بر حداکثر دو ماه دوام این دولت صحت داشته است: خطی که دولت را لایق این اوضاع نمیداند و معتقد است که سرنوشت کشور را در این لحظات نباید به دست اینگونه افراد سپرد.
دیالمه- و با همکاری تمامی نیروهای منحرف از چریک های فدایی تا جنبش ملی مجاهدین فاسق و از جبهه ملی تا حزب جمهوری خلق مسلمان فاسد با ساختن شایعاتی همچون استعفای نخستوزیر سعی در تضعیف آن دارد. خطی که میکوشد جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و کمیتهها را ابزار قدرت برای گروهی خاص معرفی نماید. خطی که می کوشد از روحانیت، این سنگر همیشه مقاوم در مقابل استعمارگران، مخالفین مجهول در ذهن ارتشیان عزیز ما بسازد. و دائماً در افکار آنان بدمد که بعد از اتمام جنگ و یا نبودن این خط، شما را به جرم خیانت اعدام خواهند کرد. و هیچ نمیگوید که در آن زمان که همین گروهکها فریاد انحلال ارتش را بر آورده بودند...
چه نیروهایی و چه گروههایی پیروی از خط امام و یا پشتیبانی از تشکل ارتش دفاع کرد (همهمه نمایندگان).
دیالمه- خطی که با یک برنامهریزی حسابشده میکوشد تا برای گردش اذهان از آمریکای جنایتکار اینطور وانمود کند که مبارزات ضد امپریالیستی ملت ما از حزب توده طراحی کرده است. خطی که با راکد ساختن جبهههای جنگ و جلوگیری از حملات تهاجمی (خلخالی- و ایجاد اختلاف در مجلس) ارتش را دلسرد نموده و ندای قبول صلح را در میان آنها سر میدهد. خطی که پس از تشکیل هیئت بررسی شکنجه برای آنکه احتمال می دهد گزارش آنان خلاف میلشان باشد شایع میکند که افرادی را که شکنجه شده بودند اعدام کردند تا هیئت آنان را نبیند.
خطی که در مقابل این سؤال که آیا امکان دارد که روزی در کاخ سفید با ریگان دست بدهید؟ میگوید دنیا دنیای احتمالات است و همه چیز احتمال دارد. خطی که احتمال می دهد روزی در مقابل فشار قدرتها تسلیم نامه امضاء کند. و بالاخره خطی که امام را نه بهعنوان رهبر انقلاب که بهعنوان پدر خطاب می کند تا از استقرار ولایت فقیه در جمهوری اسلامی سرباز زده باشد و خطی که فریاد آزادش گوش فلک را کر کرده درحالیکه بیش از همه از بحث آزاد وحشت دارد.
و بسیاری خصوصیات دیگر از این خط. و این است که آقایان و خانمهای نماینده ما امروز بیش از هر زمان دیگر مسئولیت ترسیم و تفهیم خط امام را برای ملت مسلمان ایران داریم. تا روشنی این راه را به تاریکی خطوط انحرافی تبدیل نگردد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
( نمایندگان- اللهاکبر- اللهاکبر- اللهاکبر- خمینی رهبر- مرگ بر منافقین و صدام)
شهید حجتالاسلام سید فخرالدین رحیمی نماینده ملاوی لرستان
سخنان شهید حجتالاسلام سید فخرالدین رحیمی در چهل و یکمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 19 شهریور 1359 پیرامون:
- تشکیل اولین کابینه مکتبی توسط معلم شهید محمدعلی رجایی
- اعتراض به سخنرانی رئیس جمهور مخلوع
- مسائل سیاسی حوزه انتخابیه ایشان
رحیمی- بسماللهالرحمنالرحیم. بسم الله الذی یؤمن الخائفین و ینجی الصالحین و یضع المستکبرین و یرفع المستضعفین. با سلام و درود به رهبر عالیقدر انقلاب عظیم اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی خونبهای شهیدان و با درود به نمایندگان محترم و شریف ملت نجیب ایران مطالبی را با توجه به ضیق وقت تقدیم می دارم.
آنچه که قبلاً لازم است عرض کنم تسریع در معرفی کابینه آنچه که الآن ملت ایران منتظر آن است و به فرموده عالم اندیشمند و ارزشمند و بینای اسلامی ما حضرت آیت الله مدنی آذرشهری آنچه ما را نگران نموده عدم معرفی کابینه است. با اینکه موجب سؤال شده برای خیلی از مردمان شریف تبریز موجب سؤال شده است که من در چند روز قبل به محضر این عالم ارزشمند رسیدم و از مردم شنیدم و در حوزه انتخابیه خودم و ملاقاتی که با عشایر مبارز و رزمنده لرستانی داشتم و در نماز جمعه دیروز دانشگاه صحبت کردم و همین مسائل را آنجا دیدم.
با توجه به اینکه جناب برادر عزیزمان مرد زجر دیده و صابر نخستوزیر محبوب جناب آقای رجائی تصمیم دارند کابینه خود را از افراد صالح در خط امام معرفی کند و ما وفاداری ایشان را میدانیم و صدق و صفای ایشان را آگاهیم پس چرا جناب برادر عزیزمان رییس محترم جمهور که ما بعد از آنکه امام امت فرمود این شخص برنده را باید تأیید کرد بهعنوان یک وظیفه الهی تایید کردیم با اینکه به ایشان رای ندادیم ولی تقویت کردیم ایشان را همانند مدرسین عالیقدر حوزه علمیه قم شهر قدس و قیام و همانند رییس محترم دیوان عالی کشور و جناب برادر حجتالاسلام خامنهای و سایر برادران همرزم همه تأکید کردیم این "خط من" که موجب آشفته شدن افکار رزمندگان در خط امام شده چیست و آیا جناب رجایی تصمیم دارد کابینهای در خط غیر امام تعیین کند؟
من عرض میکنم و خطاب میکنم جناب برادر عزیزمان آقای بنیصدر رییس محترم جمهور که بعد از امر امام تو را تقویت کردیم و میکنیم. این مسئله خط من عدهای را آزردهخاطر کرده است. ما تو را تقویت میکنیم ولی شما گاهی با عنوان کردن مسائلی یا واژه هایی ممکن است موجب تضعیف خودتان بشوید و امیدواریم این مسئله خط من دیگر محو بشود. یک خط داریم که آن هم با خونهای پاک شهیدان بزرگمان به وجود آمد، خط مقدس امام رهبر عالیقدر است. هیچ خطی نباید بهعنوان خط من عنوان بشود که هرگز موجب پذیرش نیست.
جمله دیگر جناب برادر عزیزمان زیاد عنوان میفرمایید و متکی هستید به یازده میلیون رأی. برادر، همان ملت و همین معممین محترم باعث شدند، بیت امام در قم آن مرد شریف و سایر طلبههای جوان باعث شدند که برای شما از مردم رای گرفتند آن هم به عشق امام.
اگر مردم رای دادند این را عرض کنم به بعضیها که محاسبه باطلشان ممکن است در خارج منعکس بشود که مثلاً امام این اندازه، دیگری این اندازه باعث تشتت و شقاق می شوند، همان هایی که مسئله تقلید آقای رجایی را که با تمام وجود مقلد بوده و هست بهعنوان یک امر سیاسی تلقی کردهاند و اینجا گفتند و این جسارت بزرگی بود و این مرد مبارز که تقلیدش را بهعنوان مسئلهای سیاسی در این جو عنوان کردند و من ندیدم بعضی از نمایندگان محترم این معنا را بلافاصله بگویند و این جسارت را تحمل ننمایند، غرض این "خط من" که شاید روز 5 شنبه تبلور آن مشخص شد و تثبیت شد، امیدوارم که دیگر عنوان نشود که این موجب ناراحتی ملت شریف ایران است.
مردم اگر رای به کسی بدهند براساس عشق به امام است. اگر من طلبه هم در اینجا پشت این تریبون صحبت میکنم از برکات اخلاص رهبر بزرگمان می باشد و الا من طلبه کجا و تریبون مجلس شورای اسلامی خونبهای شهیدان آنچه که داریم از اسلام است و امام است و اخلاص امام و رهبر عالیقدر انقلاب است.
اما مسئله دیگر وضع سفارتخانهها، اسلامی نیست، اگر کسی بیاید از انقلاب اسلامی آگاهی پیدا کند نشریهای که معرف راستین انقلاب اسلامی ما باشد در سفارتخانهها نیست و بعضی که رفتهاند و نبوده به من مراجعه کردهاند و گفتهاند که این چه وضعی است غیر از آنچه برادرمان حجت الاسلام نوری در دو مقاله فرمودند بسیار متین بود و امیدوارم خودشان بیایند در حضور نمایندگان شریف ملت قهرمان ایران وضع سفارتخانهها را تشریح کنند.
مسئله دیگر، من از لرستان سرزمین رزمندگان موحد هستم. استانی که در این جو انقلاب شاید از آن استانهایی بود که خاطر امام امت را آزرده نکرد، آرامش در این استان حاکم بود. کمیتهها به وسیله علمای ارزشمند اداره شدند. یک وضع آرام، مردم شریفی که همیشه در مبارزه با رضاخان بودند و چون مبارز بودند برنامه این شد که این عشایر همیشه محروم بمانند، همین عشایر محترمی که در 28 اردیبهشت 58 من به نمایندگی از آنان در محضر امام صحبت کردم. حدود 10 هزار نفر بیشتر از اهالی مسلمان و مبارز خرمآباد جوانان عزیز خرمآبادی و مبارز، عشایر محترم با لباسهای محلی قبلاً تقاضا کردند از امام اذن بگیرید که ما با سلاح بیاییم که فرمودند به همین شکل ساده بیایند بهتر است. آنجاکه رفتیم چه گفتند، گفتند ای امام امت، ما جز محو آثار شرک، منافقین، کفار، جز نابود شدن این گروهکهای فاسد که بر خلاف شهیدان ما حرکت میکنند و برخلاف میل ملت ایران جز مقضی المرام شدن آن رهبر هیچ چیز ما نمیخواهیم، و ما فقط سلامتی شما و آزادی اسلام ایران و تثبیت جمهوری اسلامی قانون اساسی خونبهای شهیدان را میخواهیم و آرامش خاطر آن امام را.
ولی آیا این عشایری که اینچنین معتقد به اسلام و انقلاب هستند آیا مصلحت هست که در طول رودخانه خرمآباد عدهای از عشایر زندگی میکنند تا میرسیم به بخش پلدختر، آب مشروب این برادرانی که در مسیر رودخانه هستند از رودخانه است که از رودخانه خرمآباد سرچشمه میگیرد و تمام فاضلاب شهر، کارخانجات، شرکتها، بیمارستانها، چرمسازی، تعویض روغن هم توی رودخانه میریزد.
گاهی من می روم پلدختر باور بفرمایید چند روز قبل که ما رفتیم بلکه یک ماه قبل یا بیشتر در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پلدختر چای آوردند آب جوشیده بهصورت چای، شرب آن خیلی مشکل بود. با اینکه آب جوشیده بود، آب آلوده متعفنی که البته ما اقدام کردیم و بنا شد دستگاه گندزدایی فعلاً نصب بشود تا برنامه آبشان تأمین بشود.
غرض این است با این افرادی که در خط امام بودند و معتقد به اسلام بودند ما باید بیشتر از نظر راه از نظر جاده و سایر امکانات بررسی کنیم. مسئله خلع سلاح، من مکرر گفتهام تا در دست گروهکهای فاسد سلاح هست. صالحین باید مسلح باشند. این عقیده شخص بنده است و اما با کمال تأسف گاهی اسلحههای شخصی را از اینها میگیرند. باور کنید موقعی که امام فرمود فهمیدند میل امام امت این است که مسلح بشوند. گوسفند را فروختند، گاو را فروختند، فرش را فروختند، گاهی زمین را فروختند که یک کلاشینکف بگیرند که یک مسلسل بگیرند یک سلاح بخرند حالا گرفتن آن سلاحهای غیردولتی از آنها درست نیست.
چند روز قبل بعضی از برادران پاسدار دزفول در طول جاده راهآهن رفتهاند و سلاحهای شخصی غیردولتی را گرفتهاند. اما سلاحهای دولتی در 22 بهمنماه یعنی یک روز بعد از پیروزی انقلاب به وسیله همین گروهک های فاسدی که الآن در ادارات هستند ژاندارمری خرمآباد که تسلیم شد، مورد هجوم واقع شد. میلیونها تومان خسارت به ژاندارمری وارد شد. همه سلاحها را بردند، آن سلاحهای دولتی که در دست مردم هست و بدون جواز است باید گرفته بشود و آنهایی هم که جواز صحیح دارند تا خلع سلاح عمومی آن سلاحها در دست این برادران مبارز عشایر باید باشد، مگر تابحال مسلح نبودند؟ چه کردند؟ تمام مسلح بودند همیشه هستند. بعضیهایشان به قدری به اسلحه عشق میورزند که زیر سرشان اگر سلاح نباشد نمیخوابند، معتقد به امام هستند. در خط امام هستند. خط منی را هم هرگز نمیپذیرند ولو همه قتلعام بشوند و کشته بشوند.
و اما مسئله دیگر؛ من بهعنوان مسئول شورای شهر خرمآباد، از طرف شورای شهر فرمودند که عرض کنم هنوز قانون شورای شهر تصویب نشده و بلاتکلیفند. جناب برادر رفسنجانی که وزیر کشور بودند و من هم مسئول شورای شهر خرمآباد بودم نامه ایشان فرستادند که شما در انجمن شهر به قوانین سابق عمل کنید و من تعجب کردم چرا ایشان به ما فرمودند به آن عمل کنیم و من بلافاصله نوشتم ما هرگز به آن عمل نمیکنیم، قوانینش متناقض است اصلاً در این جو انقلاب باز هم قانون انجمن شهر بیاید جلوی ما برایمان ننگ بزرگی است. لذا عمل نکردیم.
من که دیگر آمدم خدمت شما برادران فرمودند به شما عرض کنم که زودتر تکلیف شوراها، شورای شهر مخصوصاً مشخص بشود. مردم زیاد گرفتاری دارند، میآیند آنجا، دستشان همبسته است، امیدوارم که انشاءالله، انشاءالله این مسائلی که عرض کردیم، اینها حل بشود، خطراتی که برای انقلاب اسلامی است و مسئله بعضی از روزنامه هاست، اینها عقیده خود را فدای عقدههای خود کردند.
و در خاتمه عرایضم با جرأت میگویم همانند روزنامه انقلاب اسلامی که هنوز انقلاب اسلامی را درک نکرده است. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
سخنان شهید حجتالاسلام سید فخرالدین رحیمی در یکصد و پنجاه و ششمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 13 خرداد 1360 پیرامون:
- جنگ تحمیلی از سوی ابرقدرتها به وسیله مزدورشان رژیم کافر عراق بر جمهوری اسلامی ایران
- نصیحت رییس جمهور مخلوع
فخرالدین رحیمی- سلام علیکم و رحمه الله. بسم الله الرحمن الرحیم؛ بسم الله الذی یؤمن الخائفین و ینجی الصالحین.
سلام به رهبر عالیقدر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و مرجع اعلی تقلید و بر آن که مخلصانه در مسیر امام امت که مسیر اسلام و قرآن است گام برمیدارند.
سلام به شهیدان راه حق و فضیلت که با خون پاک خود آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی را تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی را تضمین نمودند و ما را از یوغ امپریالیسم آمریکا و استعمارگران رها ساختند. سلام بر همه شهیدان افتخارآفرین ارتش، ژاندارمری، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بسیج و همه نیروهای مسلح داوطلب که با اعطای جان عزیز خود ایران عزیز و مملکت اسلامی خود را عظمت و اعتلای بیشتر بخشیدند و استقلال کشور انقلابی و به پاخاسته خود را به پیروی از قرآن و رهنمودهای امام مستحکم و محرز نمودند و سلام بر شهیدان زنده و حماسهآفرینان و رزمندگان میدانهای نبرد در جبهههای حق علیه باطل در جنگ تحمیلی آمریکا به وسیله سرسپرده و نوکرش صدام حسین کافر و عمال پلید بعث متجاوز عراق.
سلام بر ملت مسلمان و نجیب و باوفای ایران بزرگ که با صبر و استقامتی بزرگتر و شگفت انگیز و محکمتر از کوه و سختتر از فولاد در مقابل توطئههای اجانب و شایعات و تحریکات و دروغپردازیهای دشمنان دوستنمای خلقی داخل و خارج ایستاده و با عشق به اسلام و مکتب نجاتبخش خویش تمام کمبودها و نارسائیها را به حساب نیاورده و اهداف عالی و انقلابی و عزتآفرین را تحت رهبری امام امت و ولایتفقیه و روحانیت وفادار و صابر تعقیب خواهند نمود و بدیهی و روشن است که پیروزی نهایی از آنان و شکست دشمنان و صدامیان حتمی و آثار پیروزی تاریخی و بااهمیت آنان روز به روز آشکارتر و ظاهرتر میگردند.
و سلام بر شهر قهرمانپرور همدان که در مقابل جسارت به روحانیت اصیل خود هرگز تاب تحمل نمیآورد و اجازه نمیدهد عدهای غربزده به روحانیت اصیلشان توهین کنند عملاً به پا میخیزند و جواب دندانشکن میدهند.
و سلام بر لرستان قهرمان پرور که سلحشورانش همیشه در مقابله با کفر و استبداد ایستادند و در پرتو اسلام و عشق به قرآن و قدرت خود را عملاً در صحنههای پیکارشان دادند. مردم شریف و جان برکف خرمآباد و عشایر مبارز و مسلمان لرستان بعد از آنکه مبارزه و حرکت یگانه مرجع تقلیدشان آن روح خدا ظاهر شد به دنبال آن مقام رهبری که بلافاصله گردن نهاده بودند به حرکت خود ادامه دادند و با زحمات طلاب محترم و علمای خرمآباد، زنان و مردان لرستانی برای نبردی سرنوشتساز مهیا شدند. پانزده خرداد سال 42 که یاد و خاطرهاش همیشه زنده و باعث و مقدمهای برای زوال رژیم 2500 ساله سلطنتی گردید، قیام خونین پانزده خرداد که ملت عزیز ایران آماده تجلیل از آن شده و روز تجلی روح آزادیخواهی و آرمانطلبی ملت مسلمان ایران است، عاملی بزرگ برای ادامه حرکتهای انقلابی در لرستان بالاخص خرمآباد بود (گرچه مبارزات عشایر مسلمان لرستان علیه رضاخان قلدر و فرزندش در تاریخ فراموشنشدنی است).
در پیروزی انقلاب اسلامی ایران تحت رهبری امام بزرگوار فقط خرمآباد حدود شصت شهید از جوانان سلحشور خود را تقدیم نمود. ایستادگی مردم خرمآباد در مقابل گاردیهای خونآشام شاه بدبخت و سوراخ نمودن سپرهای آنان به وسیله قلماسنگ و فلاخن های دستبافت خود مشهور است و در کتاب مختصر «امام با عشایر سخن میگوید» در تشرف 27 اردیبهشت 57 در مدرسه فیضیه که خود افتخار سخن از طرف عشایر و مردم خرمآباد را در محضر امام داشتم به این معنا اشاره رفته است.
در جریان جنگ تحمیلی بعث عراق در پشت چند جبهه اهالی لرستان مردانه ایستادند و یک لحظه از اهانت و کمکرسانی فروگذاری ننمودند و زحمات مقامات مسئول و متدین استان لرستان را نباید نادیده گرفت که آنچه استانداران استانهای در حال جنگ خواستهاند استان ما در خدمت بوده و حتی از فرستادن قاطر برای جنگهای چریکی به استان ایلام مضایقه نشده است و لیست این خدمات در استانداری لرستان موجود است، لهذا از نمایندگان محترم میخواهیم که در مسئله بودجه دست استانداران و وزرا را باز بگذارند و خود بهعنوان ناظر قوی در کمینشان بایستند.
اما در جبههها و صحنههای رزم شجاعتها و دلاوریهای عشایر بسیج و جوانان رزمنده خرمآباد و ژاندارمری و تیپ 84 جمهوری اسلامی و پاسداران جان برکف لرستان بر کسی نباید پوشیده باشد، از نجات کردستان عزیز و برادران مسلمان کرد گرفته تا فتح تنگه حاجیان و بلندیهای باعظمت میمک ایلام و بازی دراز و اللهاکبر و سوسنگرد قهرمان و در همه فتوحات اخیر و چشمگیر ارزشمند سربازان جانبرکف ایران نقش لرستان در تاریخ خواهد ماند و در اینجا لازم میدانم از یاری همه فرماندهان صالح جنوب و غرب و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و از برادرمان سرهنگ عطاریان فرمانده محترم عملیات غرب تشکر نمایم که زحمات آنان همیشه ملحوظ و فراموش ناشدنی است و همچنین از برادر رزمنده و عزیزمان حجتالاسلاموالمسلمین علی خامنهای امامجمعه و نماینده امام امت که در سفرهای متداوم خود به میدانهای جنگ و جبهههای جنوب و غرب مشوق خیری برای همه نیروهای مسلح مخصوصاً نیروهای بسیج و عشایر لرستان و عاملی جهت تقویت روحیهها بودند تقدیر مینمایم.
و از سربازان اسلام جمیعاً ولاسیما برادر عزیزمان دکتر مصطفی چمران نماینده محترم امام و برادرمان رزمنده ابوشریف که خود شاهد زحمات و فداکاریهایش همدوش با برادران عزیز پاسدار در غرب بودم کمال تشکر و امتنان را دارم.
اما در این جنگ تحمیلی شهیدان عزیزی سپاه ژاندارمری تیپ 84 و بسیج لرستان تقدیم داشته که بر همه آنان سلام و درود حق باد که راهشان تا پیروزی قریبالوقوع ادامه خواهد داشت اما درباره حوزه انتخابیهام گوشهای از لرستان حوزه ملاوی و بخشهای ویسیان، پلدختر، حسینیه الوار گرمسیری و همچنین بخش پاکی لرستان عشایر محترم و محروم این حوزه در تمام آنچه از فداکاریها عرض شد چه در پشت جبههها و چه در صحنههای نبرد و در جبههها نقش قابلتوجه تقدیر داشتهاند و چندین بار تاکنون مورد تهاجم هوایی میگهای متجاوز روسیه بعث عراق واقع شدند و در این حملات بیش از چهل تن از کودکان و جوانان و بزرگسالان و زنان و مردان خود را از دست دادهاند و تقدیم اسلام نمودهاند.
در 13/7/59 حمله میگهای روسی به قریه محروم نشین کاوکاری پلدختر لرستان در 21/7/59 حمله میگهای روسی به قریه گری باباخان تنگه فنی لرستان که این قریه آبش با نفت مخلوط شده درحالیکه آب تلمبهخانه تنگه فنی از راه دور میرسد و این برادران شهید داده ما از آبی میآشامند که با نفت مخلوط شده برادر عزیزمان تندگویان که خدا او را حفظ کند و سالم به ما برساند قول دادند اقدام کند و امیدوارم که این اقدام بشود.
در اینجا لازم میدانم از فعالیتهای پیگیر بنیاد شهید خرمآباد و سایر نهادهای انقلابی بررسی به وضع بازماندگان شهدا تشکر نمایم. بر بخشداران استان لرستان (رئیس- دو دقیقه دیگر وقت دارید) لازم است که به عشایر برسند به نقاط دوردست حوزه مسئولیت خود برسند بر استاندار لرستان است که دقیقاً خدمات بخشداران را پیگیری کند.
خطاب به مسئولین کشور:
1- 1- بر رییس جمهور هست که بیش از آنچه که برای حفظ وجهه خود و یارانش دقیق و جدی است و به وجهه انقلاب اسلامی و وحدت نیروها بیندیشد و اگر میخواهد اخلاصش در حضور جبهههای نبرد محرز گردد و به نیروهای مسلح روحیه بدهد لازم است در پشت جبههها نیز جو سالم جامعهی اسلامی ما را بیش از این ناآرام نسازد و در مقابل امام نایستد.
میدانید آیتالله بهشتی طبق فرمان امام بهعنوان یک واجب عینی این مقام را پذیرفته، اشکال به ایشان مستقیماً اشکال به امام امت است. ملت ایران بداند که جناب آقای بنیصدر عملاً در مقابل امام امت ایستاده زیرا آیتالله بهشتی را بهعنوان واجب عینی فرمود کسی را ندیدم بر تو لازم است بر تو واجب است بهعنوان رئیس دیوان عالی کشور بمانی. هر وقت امام امر کرد ایشان سرباز امام امت است بخوانید روزنامه نامیزان میزان را که چه نوشته است و این موجب تأسف است.
از هیئت سهنفره میخواهیم با قاطعیت عمل کند صرفاً بهعنوان متخلف کسی را معرفی کند و آرام بنشیند و آن کس هیئت را مسخره بکند و خود هیئت را متهم کند که نشد بایستد که ملت پشتیبان امام و روحانیت است و بدانید که این مسئله رفراندوم را من عملاً نشان دادم که نمیتوانند در مقابل یک طلبه هم بایستند تا چه رسد در مقابل امام. دفتر هماهنگی رسماً علیه ما اقدام کرد انتخابات ما را آن هیئت هفت نفری تحمیلی بر وزارت کشور به هم زد، من اعتبارنامه گرفتم اینجا آمدم گفتند انتخابات باطل شد برگشتم با همان آرا عشایر محترم و وفادار با همان آراء مرا به مجلس فرستادند.
این مسلم است که ملت ما با روحانیت است؛ آقایانی که از خارج آمده اید تشکر کنید از این نعم بزرگ. امام نگذاشت آنجا بمانید و در کنار کفار دفن بشوید. دست شما را گرفت و به شما عزت داد شما را آورد حالا در مقابل امام امت بیشرمانه ایستادهاید، بترسید از آن روزی که ملت متوجه بشود عنایت امام از شما سلب شده، اگر ملت بفهمد به حساب شما خواهد رسید. بیش از این با ملت شریف و مسلمان شهید داده ایران بازی نکنید.
من چند خطاب داشتم به مسئولین شورایعالی قضایی و همچنین به شهردار محترم تهران و همچنین به نمایندگان تهران و به وزیر آموزش و پرورش. بدانید برادران عزیز در خرمآباد تصفیهشده من از بعضی نمایندگان انتظار دارم (رئیس- شما دو دقیقه وقتتان را به آقای کیاوش داده بودید که آن را هم گرفتید) فقط با اجازه ریاست محترم مجلس این جمله را عرض میکنم و به عرایضم خاتمه می دهم. در خرمآباد تصفیهشده من انتظار دارم بعضی از نمایندگان قبل از آنکه برای یک معلم تصفیهشده گریه کنند برای محصلین عزیز ما گریه کنند؛ چرا راضی هستید سرنوشت محصلین در اختیار مثلاً یک معلم فاسد باشد ولی برای آن محصلین نمیاندیشد و برای آن معلم از وزارت آموزش و پرورش میخواهم که از مدیرکل آموزش و پرورش لرستان بخواهد پرونده تصفیهشده ها و علل تصفیه را برای ما بیان کند تا ما هم بتوانیم جوابگو باشیم.
پروندههایی که به من ارائه شده بسیار آلوده و ننگین است. غیر از تصفیه این افراد قابل تعقیب هم هستند ولی چه باید کرد که در مقابل این روشنفکرنماها و در مقابل جو کاذب بعضی از مسئولین تسلیم می شوند. با عرض معذرت از برادر کیاوش و نمایندگان محترم و ریاست محترم مجلس شورای اسلامی و سلامعلیکم و رحمهالله و برکاته. (احسنت).
شهید سید محمدجواد شرافت نماینده شوشتر
سخنان شهید سید محمدجواد شرافت در چهل و ششمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 18 شهریور 1359 پیرامون:
- تجربیات کسب شده از گذشته
- مسائل مربوط به قوای مقننه، مجریه، قضاییه
محمدجواد شرافت- بسماللهالرحمنالرحیم و به استمد و استعین و لاتقف ما لیس لک به علم انّ السمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولا.
من اول مطالب دیگری در زمینه برنامه دولت جدید برای طرح در نظر گرفته بودم، بعد برادرمان مسائلی را مطرح کردند که من برای اینکه به خواست خود ایشان عمل کرده باشم که القای شبهه نشود جواب خیلی منجزی به رئوس مطالب ایشان عرض می کنم.
کلیت مطالب ایشان با اینکه خیلی اصرار داشتند که باید مسئله تحلیل بشود و جزئیات بررسی بشود خیلی کلی بود، خیلی کلیگویی فرمودند و به نظر بنده امیدواریم نیت فرمایشاتشان هم مطابق فرمایششان بوده باشد که به قول ادبا مدح به ما یشبه الذم بود، ایشان در ابتدای فرمایشاتشان فرمودند که نیروهای ارتجاعی در سطح جهانی دستبهدست هم دادهاند و آماده شدهاند برای نفی این دولت جدید و به یک صورتی منزوی کردن آن و جو ساختن علیه آن.
خوب پس ما چرا دانسته و ندانسته با این نیروها هماهنگی بکنیم و همصدا بشویم؟ دوری درباره یک مسئله و یک شخصی نمیتواند جدا از شرایط زمانی و مکانی آن مسأله و آن شخصی باشد، ما در شرایطی به سر میبریم که حساسترین مرحله انقلابی ما هم از نظر سازندگی و رسیدن و گذشتن از مقدمه و رسیدن به متن فراهم شده و به آن مرحله رسیدیم و هم نیروهای جهانی کفر و الحاد همه قدرت هایشان دستبهدست هم دادهاند که این آخرین مرحله تشکیل ارگان انقلابی را بکوبند و قبل از آنکه به مرحله عمل برسد ساقط کنند. این ملت انقلابی این ملتی که در یک شهرش در یک روز در یک میدان یعنی در جمعه سیاه روزی رژیم پهلوی در عرض هفت یا هشت ساعت که من خودم شاهد بودم چهار هزار کشته و حتی بیشتر می دهد دیگر در این شرایط بیش از این نمیتواند صبر بکند، ما بیاییم آئیننامه را بررسی بکنیم مواد را دقت بکنیم یک جایی یک درزی پیدا بکنیم آن را علم کنیم (صحیح است).
شما میبینید که اگر مشی ما مشی پیغمبر اسلام است اگر میخواهیم علی وار حرکت کنیم و جامعهای بسازیم، خوب الگو علی و پیغمبر، علی بیست سال سکوت می کند خانه مینشیند و درعینحال مشاورت و همکاریش را از آنهایی که قبولشان ندارد صالحشان نمیداند دریغ نمیکند به خاطر مصلحت کلیت اسلام. امروز اگر ما نتوانیم به ضرورت زمان و مکان پی ببریم، اگر حساسیت شرایطی را که بر ما میگذرد توجه نکنیم هی بیاییم ریزهکاریها، بیاییم آن ذرهای که ممکن است از اینجا به یک مسئلهای از این دولت خدشه کرد از این انقلاب خدشه کرد اینها به خدا اتلاف وقت است اگر نگویم عنوان دیگری دارد.
شما مگر بین مردم نیستید؟ مگر نمیبینید چه جوری کاسه صبرشان لبریز شده با تلفن، با نامه، با همه شما اشکال می کنند پس کی این دولت تشکیل می شود، شما که در اصلش اشکال ندارید حالا بر ریز برنامه، این برنامه یک برنامه مکتبی است خود برادر عزیزمان میفرمایند که کابین تکیه بر مکتب دارد خوب اینکه آرزوی ملت ایران است، اینکه آرزوی ماست، ما اولین بار است که یک کابینه مکتبی میتوانیم داشته باشیم حالا اگر ریز برنامه زمانبندیشده اولاً این مال مجلس است مجلس باید قانون بدهد مجلس باید زمانبندی بکند، مجلس باید ارشاد بکند این دولت را، مجلس باید تکاملبخش نقایص احتمالی دولت باشد نه اینکه ما بنشینیم و بگوییم چون آقای رجایی چون یک کتاب 5 هزار صفحهای به نام برنامه به مجلس نیاوردند ما بگوییم پس این درست نیست این نقص کابینه است و کابینه از این جهت قابلخدشه است؛ این یک نکته.
نکته دیگری که ایشان در بیاناتشان فرمودند تجارب انقلاب های گذشته بود. به نظر بنده این به مقدار زیادی صحیح نیست مگر انقلاب اسلامی ما رنگ کدام انقلاب جهانی را دارد که تجارب آن انقلاب تطبیق بکند با تجارب انقلاب ما؟ چند بار در تاریخ دنیا بعد از شهادت امیرالمؤمنین و چند صباحی از حکومت بر حق امام مجتبی چند بار انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی در دنیا تشکیل شده که حالا ما بگوییم آنها تجارب است و ما از آن تجارب استفاده می کنیم؟ انقلاب ما مخصوص به خودش است، هیچ انقلاب دنیای دیگری تا الآن نه میتواند الگو باشد نمی تواند فرمول باشد نمی تواند قانون باشد برای این انقلاب ما (صحیح است).
بنابراین این یک خود گول زدن است که ما بگوییم از تجارب انقلابی دنیایی مارکسیسم یا دنیای سرمایهداری ما استفاده بکنیم، ما آنها را دور ریختیم، ما انقلاب کردیم که آنها را نفی بکنیم و بطلان آنها را عملاً این ملت اثبات کرد.
ایشان شرح مفصلی درباره فقدان برنامه فرمودند من نمیدانم این چیست؟ برنامه چه میتواند باشد؟ کلیات مسائلی که دولت در نظر دارد اینهاست، آنهایی که در تلاش شنیدن یک حرف خدایی و اسلامی در طول این 50 سال جان کندند و محرومیت کشیدند آنها قدر این برنامه را میدانند. ایشان یکی از اشکالاتی که کردند که عرض می کنم مدح شبیه به ذم است، یکی از اشکالاتشان که فرمودند. فرمودند برنامه مقتبس از قانون است، این خوب مدح برنامه است مگر دولتی که می آید وظیفهاش چیست؟ وظیفهاش این است که یک چیزی بیاورد و رأی قانون اساسی اگر خلاف این بود اشکال به این آقای رجایی و دولتی که میخواهد تشکیل بدهد بود.
بزرگترین وظیفه دولت اجرای قانون اساسی است، قانون اساسی خونبهای این هزارها شهیدی است که ما در مملکت دادیم، هزارها معلولی که الآن شهدای زنده ما هستند. بزرگترین مسئولیت دولت اینست و هر روز از این مسیر کوچکترین تخطی که بکند باید ریشش را گرفت و ازش بازخواست کند اینکه ذمش نیست که قانون اساسی را رعایت کرده و اساس برنامهشان بر قانون اساسی است. ایشان ضمن کلیگویی که فرمودند یکی مسئله این بود که درباره اقتصاد یک مطالب کلی فرمودند بعد فرمودند که اقتصاد تک پایهای متکی به نفت باید تغییر بکند. خوب برادر اینکه عین متن برنامه این دولت جدید است اگر نخواندید من برایتان بخوانم ایشان در آن شرح مفصلی که راجع به مسائل اقتصادی در برنامه گنجانده اند اینجا گفتند که هدفهای برنامه اقتصادی و خلاصه گیری کردند:
الف- فراهم نمودن زمینههای کاهش و نهایتا قطع وابستگی به خارج بهطوریکه اتکاء بودجه به درآمد حاصل از صدور نفت و مواد خام به خارج از بین رفته و بودجه مملکت متکی بر درآمد حاصل از تولیدات داخلی باشد و استقلال اقتصادی در حداقل زمان ممکن تحقق یابد. پس شما چه میخواهید و دنبال چه میگردید؟ شما که میگویید این اقتصاد تک پایهای باید نفی بشود اقتصاد متکی بر تولیدات داخلی باشد خوب این اصل برنامه این دولت است.
ضمن بیانات برادر عزیزمان فرمودند که نیروهای انسانی آماده نداریم؛ من نمیدانم چه جوری جواب بدهم. ایشان فرمودند که (شاید این مفاد فرمایششان باشد) فرمودند با کدام نیروی انسانی آماده میخواهید مملکت را اداره بکنید؟ در این زمینه همهتان حاضر بودید، من نمیخواهم چیزی را که نگفته باشند بهشان نسبت بدهم من وابستگی به هیچ گروهی ندارم، وابستگی خاصی جز وابستگی عقیدتی به آقای رجایی ندارم، این دفاع من همان طور که مخالفت ایشان ناشی از اعتقاد صمیمانه ایشان است موافقت بنده هم ناشی از اعتقاد صمیمانه ام هست که در این شرایط خودم را موظف میدانم.
بنابراین همانطورکه ایشان در اول فرمایششان فرمودند حمله به یک غرض خاصی نباشد، ایشان فرمودند با کدام نیروی انسانی میخواهید مملکت و وزارتخانهها و تشکیلات را اداره کنید؛ من سؤال میکنم با کدام نیروی انسانی امام خارج از مملکت انقلاب را به ثمر رساند؟ با کدام نیروی انسانی؟ ما تشکیلات داشتیم؟ مقررات و آییننامه داشتیم؟ چه بود؟ اخلاص، بینش درست و صمیمانه اسلامی و الهی، فداکاری در راه تکلیف شرعی، این ها انسان های خاموش مرعوب خانه نشین ترسیده از ساواک را بیرون کشید توی خیابان ها، توی کوچه ها و به اینجا رسیدیم. این نیروی انسانی الآن آماده است، چه شده کجا رفته این نیروی انسانی تا زمانی که این دولت در خط امام است و عملاً نشان می دهد که در خط امام است نه با ادعا تردیدی هم در خط امام نمی کند که بله اینجوری نیست ولی من قبول می کنم آنجوری است، این نیروی کارآمد فداکار جانباز انسانی پشت سر رجائی هست. (کیاوش– صحیح است ان شاء الله)
و اما ایشان راجع به خط امام اشاره فرمودند که به نظر بنده مهم ترین مسأله بود و شاید آن هم مقدمه بود برای طرح این مطلب. من از خودم چیزی عرض نمی کنم؛ قرآن، قانون اساسی الهی ما است، قانون اساسی ما هم از قرآن ما متخذ است. ببینیم رابطه رهبر با یک مسلمان قرآنی در روابط سیاسی چجوری است، قرآن چجوری طرح می کند دقت بفرمائید به این آیه شریفه، ما کان لمؤمن و لامؤمنة اذا قضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم.
مومن واقعی آن مومنی که قرآن معرفی می کند نه مومن تصوری و توهمی؛ آن مومنی که واقعاً در خط امام است چون امام حاضر را رهبر انقلاب را ما تبلور واقعی امام معصوم و پیغمبر می دانیم. این برداشت ما است از این امام، ولایت فقیه یعنی این، ولایت فقیه اصلش مال خداست بعد مال رسول الله منتقل می شود این ولایت و عینیت پیدا می کند در وجود مبارک پیغمبر و بعد در زمان ائمه معصومین در وجود شریف ایشان الآن که زمان غیبت امام دوازدهم است در وجود مبارک رهبر عالی قدرمان، عزیزمان، فداکارمان و آن کسی که منت پیروزی این انقلاب را بر این توده های محروم دارد یعنی امام خمینی (حضار سه مرتبه صلوات فرستادند).
این تجسم وجود پیغمبر است. خداوند در قرآن کریم می فرماید که مومن و مومنه حق ندارند که اگر خدا و رسولش امری را فرمان بدهند "اذا قضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم" حالا مخیر باشند به انجامش یا عدم انجامش یا اینکه فرض کنید که منت بگذارند بگویند خیلی خوب نظر بنده اینجوری نیست اما چون تو می گویی و رهبر هستی چشم من اطاعت می کنم، این حرف ها چیست؟ این جوری نیست آیه این را نمی گوید، اگر این آیات را ما قبول داریم اینجوری نمی گوید.
آیه دیگری "فلا و ربّک لا یومنون حتی یحکموک فیما شجربینهم ثم لایجدوا فی انفسهم حربا مماقضیت و یسلموا تسلیما".
ببینید چقدر مطلب روشن است این رابطه است بین ما و رهبر. این رابطه باید برقرار باشد، خدا قسم می خورد سوگند به پروردگارت که این ها ایمان نمی آوردند حتی زمانی که ایمان واقعی چه وقت بروز و ظهور دارد در این افراد تا وقتی که تو در موارد اختلاف حکم می کنی این ها نه تنها به ظاهر تسلیم بشوند بلکه حتی در دلشان هم تصور خلاف نکنند «لایجدوا فی انفسهم حربا» قلبا هم بپذیرند که فرمان، فرمان رهبر است و مطاع است و اجرای آن واجب است «و یسلموا تسلیما» اینجور تسلیمی می خواهد رهبری الهی، تبلور عینی ولایت فقیه یعنی این، یعنی اینکه قرآن رسم می کند نه اینکه عرض کردم بنده در مواردی اختلاف داشته باشم با رهبر بعد رهبری که می گوید بگویم بنده با شما اختلاف نظر دارم اما الآن چون تو می گوئی من انجام می دهم.
آقای رجائی از اول آن چیزی که خیال بنده را راحت کرد علاوه بر سوابقی که از نظر شناخت با این مرد من دارم هم قبل از انقلاب هم بعد از انقلاب اول گفت من مقلد امام هستم. ما دولتی می خواهیم که مقلد امام باشد. (احسنت- احسنت)
رئیس جمهوری می خواهیم که مقلد امام باشد، ارگان انقلابی، بنیادهای انقلابی، کار به دست ها، دولتمردان، مسئولین اداره کشور را ما می خواهیم که مقلد امام باشند ما آن را می خواهیم، ما در آن راه قدم برمی داریم، ما دیدیم چه ضربه هایی خودرأیی ها در گذشته به انقلاب ما زد و چه فرصت هایی ما از دست دادیم، نمی خواهیم آن حوادث تکرار بشود. مسأله این است عزیزان من مسأله چیز دیگر نیست.
سخنان شهید سید محمد جواد شرافت در یک صد و سومین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 7 بهمن 1359 پیرامون:
- مسائل اجتماعی سیاسی جمهوری اسلامی ایران
شرافت- بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین الصلواة والسلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین محمد و آله الطاهرین (حضار صلوات فرستادند)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، محمد رسول الله (صلی الله علیه و اله و سلم) و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم، تریهم رکعاً سجداً یتغون فضلاً من الله و رضواناً سیماهم فی وجوههم من اثر السّجود. ذلک مثلهم فی التوریه و مثلهم فی الانجیل کزرع اخرج شطئه فازره فاستغلظ فاستوی علی سوقه یعجب الزراع لیغیظ بهم الکفار وعد الله الذین آمنوا و عملوا الصالحات منهم مغفره و اجراً عظیماً (سوره فتح).
پیامبر عظیم الشأن اسلام که ملت دین دار و انقلابی ما چند روز پیش ولادت با سعادت ایشان را با شکوه و عظمت در دوران شکوفائی انقلاب اسلامی مان تجلیل کرد و جشن گرفت. مومنان به این پیامبر در قرآن کریم با این خصوصیات وصف شده اند.
اولین خصوصیاتشان اشداء علی الکفار است. نسبت به منکران مکتب و دشمنان مکتب بی تفاوت و تماشاچی نیستند. یکی از اصول اساسی که به ما تعلیم می دادند پدران و مادران و استادان دین دار در دوران تعلیم و کنار اصول دین به ما تعلیم می دادند تولی و تبری است. یا به عبارت صحیح تری که بعضی از اساتید فرموده اند تولی و تبری است یعنی دشمنی با دشمنان خدا و دوستی با دوستان خدا است.
قرآن هم می فرماید مسلمانان واقعی آن هایی که واقعاً "همراه پیغمبر هستند" «والذین معه» آن هایی که رابطه معنوی و ایمانی و اعتقادی با این رهبر عظیم الشأن الهی دارند، آن ها اشداء علی الکفار هستند و رحماء بینهم... من به مجلس محترم هشدار می دهم که گروهک های ضداسلامی از آغاز انقلاب تا به امروز در کمال آزادی و جرأت و بدون پرده پوشی و آشکارا مشغول ضربه زدن به ریشه های انقلاب اسلامی هستند، و کسی نه دولت تا امروز و نه باقی مسئولین در این فکر نبوده است.
من از شما نمایندگان مردم می پرسم در کدام انقلاب سراغ دارید، چه انقلاب مکتبی، چه انقلاب های سیاسی یا اقتصادی در دنیا که مخالفان انقلاب دشمنان آشکار انقلاب به انواع سلاح ها مسلح باشند، وسائل کتبی و شفاهی تبلیغاتی بی حد و حصر در اختیار آن ها باشد، خانه های تیمی داشته باشند و از همین نخستین شکوفایی جوانه های انقلاب اسلامی در داخل جمعیت ها و در میان ملت آزادانه به توطئه و آدم کشی و ایجاد فساد و آشوب و هرج و مرج و اجرای نقشه های شوم دشمنان در برابر چشم ملت به پاخاسته قدم بزنند، و کار بکنند و کسی در فکر محدودیت های قانونی و شرعی نباشد.
تا کی ما می خواهیم ناظر به این توطئه های آشکار باشیم. اسلام مخالف با آزادی نیست؛ اسلام همراه با آزادی است. اما کدام آزادی؟ هرج و مرج؟ ایجاد فساد؟ تبلیغات سوء مأیوس کننده ملت؟ به این صورت؟ آزادی حدود دارد، کدام طرفدار آزادی در دنیا هست که معتقد به حدود و مرز آزادی نباشد؟ همین حالا که بنده در خدمت شما این مطالب را عرض می کنم، خدا می داند چه توطئه ها و نقشه هایی به دست این گروهک های چپی، چپ نما، منافق الآن در شرف تکوین است. و چه خواب های شوم و وحشتناکی برای این ملت دیده اند.
آمریکا وقتی در جبهه های رسمی جنگ شکست می خورد از پا نمی نشیند؛ با حل مسأله گروگان ها ساده لوحی است که ما تصور کنیم که مطلب تمام شده است و دیگر آمریکا چون تعهد رسمی و کتبی کرده است که در امور مملکت ما دخالت نکند به این تعهد خودش پابند است. هیچ آدم ساده لوحی این را قبول نمی کند، اما همین جوسازی ها، همین نقشه هایی که در شرف تکوین است، بعد از یأس آمریکا از پیشروی در جبهه های جنگ رسمی، همین ها به مجلس، به دولت به رئیس، به مسئولان مملکت باید هشداری باشد که ما هرچه زودتر حدود و میزان فعالیت های این گروهک ها را به هر نام و به هر عنوانی هستند روشن کنیم. این از مهم ترین وظایف مجلس است.
مردم انتظار دارند، مردم نمی توانند بیش از این تحمل کنند که بعد از این همه کشتارها، فداکاری ها، تحمل رنج ها و محرومیت ها دشمنان انقلاب را آزاد در فعالیت و توطئه های خودشان در کوچه و بازار شهرها و مرکز مملکت ببینند. این طبیعی ترین و مشروع ترین انتظار مردم از مجلس است که بنده استدعا می کنم هرچه زودتر به صورت طرح یا به صورت لایحه این مطلب روشن بشود و پیش از این سرنوشت و مقدرات مردم را به دست توطئه های شوم آمریکا یا شوروی نسپاریم.
این یک مطلب بود. مطلب دیگری که بنده در این فرصت کوتاه خواستم به عرض مجلس برسانم باز مسأله گروگان هاست. اگرچه گزارش مبسوط و مشروح و مستدل رئیس دولت دیروز به نظر بنده برای هر آدم منصفی کافی بود که کار از مجرای قانونی و به صورت مطلوبی که مجلس و نمایندگان مردم می خواستند و ملت عزیز و شریف ما انتظار داشتند انجام یافته است. اما باز ما در مطبوعاتی که مخالف با دولت هستند (اشکالی ندارد مطبوعات آزاد هستند و می توانند مخالف با دولت باشند) و مخالفت های خودشان را از طریق قانونی و با رعایت اخلاق اسلامی ابراز کنند، این مطبوعاتی که عنوان اسلامی با آیات قرآن را در پائین نامشان گراور می کنند، از این ها دیگر انتظار نمی رود که برخلاف اخلاق اسلامی عمل بکنند، و تخطئه هایی از این مطلب گروگان گیری در روزنامه هایشان مشاهده بشود که فقط برای خواننده اش یأس آور است.
هنوز سه چهار روز از این مطلب نگذشته است که فرمایشات بسیار حکیمانه و سازنده امام را در مورد انسان سازی شنیدیم؛ فرمودند حبّ و بغض ها نباید در قضاوت های شما، در مقالات شما، در بیانات شما، تأثیر بگذارد. در این بیانات امام شعار می داد؟ ما در تمام مسیر انقلابی مان هر وقت بیانات امام را به کار بستیم سود گرفتیم و به نتیجه مطلوب رسیدیم. آنجاهایی که شکست خوردیم دقیقاً اگر بررسی بفرمائید آن مواردی است که ما فرمایشات و رهنمودهای امام را پشت سر انداختیم، و هواهای نفسانی ما بر ما حاکم شد.
امام فرمودند حبّ و بغض اشخاص شما را وادار نکند که بی منطق و بی دلیل کارها را تخطئه بکنید. چشم و گوش شما را نبندد. هنوز این فریاد امام، این رهنمود آسمانی و سازنده امام در گوش همه ما هست، در گوش این نویسندگان این مطبوعات هم هست، این مطبوعاتی که اگر ما بگوییم شما در خط امام نیستید به ما اعتراض می کنند.
خط امام یعنی چه؟ این خط امام است یکی از خطوط برجسته رهنمودهای امام همین مطلب است که دشمنی با اشخاص، دشمنی با رجائی تو را وادار نکند که کارهای خوب رجائی را هم تخطئه بکنی. این ملت، این مجلس، صحت عمل دولت را در مسأله گروگان گیری قبول دارد. حالا این چه اصراری است؟ چون مسأله گروگان گیری به شما سپرده نشده است، خوب ملت به شما اعتماد نداشت و نداد امام به مجلس واگذار کرد. مجلس هم به دولتی که مورد اعتماد قاطعش هست این مسأله را با آن رهنمودها، با آن موارد چهارگانه واگذار کرد.
حالا این تخم یأس و بدبینی و تخطئه های ناجوانمردانه و خلاف اخلاق اسلامی، جز اینکه برخلاف دستور صریح امام و برخلاف خواست اکثریت قاطع این ملت باشد چه نتیجه دیگری دارد؟
عزیزان من، آن هایی که هم سن من هستند می دانند که در نهضت ملی شدن نفت، همین مطبوعات کجرو بودند که جوی ساختند، جوّ مسمومی در سال های بین 30 و 32. آن هایی که هم سن من هستند به خاطر دارند چنان جو مسموم یأس آوری از تبلیغات ناروا، دشنام، تهمت، افترا ساختند. روحانیت فعال و رهبری روحانی می دانستند خانه نشین شد و دشمن دوست نما بودند. طولی نکشید وقتی مردم رهبری روحانی مورد اعتماد خودشان را در صحنه ندیدند بی تفاوت شدند و کنار رفتند. وقتی کنار رفتند مصدق به دست همان دشمنان دوست نما، همان مطبوعات چی ها، همان ناسزاگوهای به آیت الله کاشانی و روحانیت سقوط کرد و کودتای شوم 28 مرداد ایجاد شد.
شما می خواهید باز این ملت را به طرف 28 مرداد دیگری بکشانید؟ (احسنت- احسنت). کافی است، ما با شما دشمنی نداریم، ما با شما غرض نداریم. ما به رئیس جمهورمان احترام می گذاریم. من خودم اولین کسی بودم که بعد از آن پیروزی در خوزستان از طرف مردم شوشتر تلگراف تبریک و تأیید به آقای بنی صدر کردم.
حجتی کرمانی- یک طرفی صحبت نکنید.
شرافت- بنابراین، این جوسازی هشدار به شما عزیزان و نمایندگان مردم است. امام فرمودند بدون حب و بغض مطالب را بررسی بکنیم و جو سالمی بسازیم تا انقلاب پیشرفت بکند.
و اما در پایان عرایضم مطلبی دارم راجع به شهر انقلابی و متدین شوشتر. الآن همشهری های شریف انقلابی شوشتری من با اینکه خود شوشتر جنگ زده است، ما در آغاز جنگ چندین شهید داشتیم چندین مجروح داشتیم و خانه ها ویران شد و از این جنگ منحوس تحمیلی صدام خائن شوشتر هم آسیب های فراوان دیده است اما الآن همشهری های شریف انقلابی شوشتری نزدیک به نود هزار از خواهران و برادران مهاجر از خوزستان را پذیرایی می کنند و در کمال صفا و محبت درست مثل مهاجرین و انصار صدر اسلام، خدا گواه است در سفر اخیر که به شوشتر رفتم و ایثار و همکاری و گذشت همشهریان عزیز شوشتری را دیدم اشک در چشمانم جمع شد. منظره ورود مهاجرین پذیرایی انصار را در عهد رسول الله صلی الله علیه و آله سلم در برابر چشمم مجسم دیدم. واقعاً مایه مباهات و افتخار است.
و من به عرض مجلس می رسانم با اینکه این جنگ تحمیلی در شوشتر هم اثر گذاشته است، معذلک در روحیه مردم خوشبختانه متوقف نشده است و با کمال فعالیت و همت ادامه دارد. منتها کمبودهایی هست که من به دولت تذکر می دهم که بیش از این توجه داشته باشند و از این احساسات پاک شوشتری های دین دار و انقلابی به نفع پیشبرد مصالح مملکت استفاده بکنند. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
شهید میربهزاد شهریاری نماینده رودباران
سخنان شهید میربهزاد شهریاری در پنجاه و دومین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 3 مهرماه 1359 پیرامون:
- جنگ تحمیلی از سوی ابرقدرت ها به وسیله مزدورشان رژیم کافر عراق بر جمهوری اسلامی ایران
- مشکلات جامعه
میربهزاد شهریاری- بسم الله الرحمن الرحیم. السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. انّ الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کأنهم بنیانٌ مرصوص.
ضمن تشکر و تقدیر فراوان از برادران ارتشی اعم از نیروی زمینی و دریایی و هوایی توفیقات آنها را در تحقق بخشیدن به آرمان مقدس انقلاب اسلامی از خداوند منان خواستار مخصوصاً از اقدامات بسیار چشمگیر برادران خلبان باید در اینجا تشکر بکنیم، این خلبانهایی که جان برکف در مقابل دشمن قرار میگیرند و حاضرند جان عزیز خودشان را در راه انقلاب بدهند. خلبانهایی که شعار آنها این است: انّی لا اری الموت الا سعاده و الحیاة مع الظالمین الا برما. شعار آنها این است:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او جانی ستانم جاودان او ز من دلقی بگیرد رنگرنگ
در استان بوشهر خلبانها اقدامات بسیار جالبی کردهاند و تاکنون شش میگ عراقی را سرنگون کردهاند و جالب این است که یکی از این خلبانها دنبال حملات خودش به عراق با فانتومی که بر فراز عراق درحال جنگ بوده است یک بال فانتوم را از دست میدهد و این جالب است که اینجا من تذکر بدهم، این خلبان شجاع و متهور درعین حالی که یک بال فانتوم را از دست میدهد مجبور میشود در فرودگاه عراق بنشیند وقتی بهعنوان تسلیم در فرودگاه عراق مینشیند محموله خود را پیاده میکند و با یک حالتی عجیب از آنجا جستی میزند و با یک بال خودش را به بوشهر میرساند (یکی از نمایندگان- بارک الله)
این خلبان نیروی هوایی کسی بوده است که بنا داشتهاند تصفیه اش کنند ولی می رود پیش فرمانده و میگوید من حاضرم در راه تحقق بخشیدن به آرمانهای مقدس اسلامی جانبازی کنم. روحیه نیروی هوایی در بوشهر بسیار جالب است. من این مژده را به شما بدهم نیروی هوایی بوشهر و نیروی دریایی از یک روحیه بسیار عالی برخوردار است و مردم هم همبستگی خودشان را با آنها اعلام کرده اند.
علاوه بر نیروی هوایی، نیروی دریایی هم در بوشهر فعالیتهای چشمگیری داشته است، طبق اخباری که بدست ما رسیده در چند روز گذشته چهار عدد از ناوچههای عراقی را در آبهای خلیجفارس سرنگون کردهاند. باز طبق اطلاعاتی که بدست ما رسیده است میگویند یک اتحاد و تشکل عجیبی در نیروهای ارتش در جنوب به وجود آمده است. اگر قبلاً هم یک مقداری نگرانیهایی سطحی داشتهاند بعد از حملات وحشیانه و سبعانه حکومت بعثی عراق چنان تشکل و اتحادی در بین مردم بوجود آمده است که توصیفش ممکن نیست.
خواسته مردم بوشهر از ما این بوده است که من در مجلس شورای اسلامی مطرح کنم مردم بوشهر درعین اینکه در محرومیت به سر میبرند ولی الآن از من خواستهاند این مسائل مادی را زیر پا گذاشته و همه باهم بسیج بشویم تا این حکومت دژخیم عراق را سرنگون سازیم. گفتهاند که ما حاضریم در تلخترین شرایط زندگی با هم متحد و متشکل شده و این ریشههای گندیده امپریالیسم جهانی و صهیونیسم بینالملل را از بین ببریم.
مردم بوشهر و دلیران تنگستان و مردم دشتی و دشتستان از کنگان- دیر تاحم و ریز، همه اعلام کردهاند که من آمادگی آن ها را در مجلس به گوش شما برسانم؛ اینها سلحشوری و رزمندگی را از اجداد خودشان به ارث بردهاند. اینها کسانی بودهاند که حکومت شیطانی انگلیس را در بوشهر سرنگون کردند و این انگلها را از بوشهر راندند. الآن خواسته آنها از وزیر دفاع این هست که اسلحه و مهمات در اختیار مردم گذاشته بشود تا بتوانند با قدرت در مقابل دشمن بایستند و حتی گفتهاند ما احتیاج نداریم که ارتش بیاید و در کنار مردم قرار بگیرد، ما خودمان اسلحه به دست می گیریم و الآن هم هستند.
الآن بعد از حملات عراق شبانهروز دارند از کنار مرز حراست و پاسداری میکنند و من از وزیر دفاع میخواهم طبق یک برنامه منظم اسلحه و مهمات در اختیار مردم جنوب قرار بدهد تا اینها بتوانند از مرز پاسداری کنند. این تنها انتظار مردم استان بوشهر نیست بلکه انتظار قاطبه ملت غیور و سلحشور و مقاوم ایران است، ملتی که جانبرکف در مقابل توپها و تانکها ایستادگی کرد، ملتی که حاضر است با سختترین شرایط زندگی با دشمن بجنگد.
من از رئیس محترم مجلس شورای اسلامی میخواهم اگر صلاح بدانند استان بوشهر سه نماینده دارد و لازم است که یکی از این سه نماینده به منطقه برگردد و مردم را بسیج کند و طبق یک برنامه منظم و منسجم کارهایی را در آن منطقه انجام بدهد اگر اشکالی به نظرشان نمیرسد یکی از ما طبق یک برنامه منظم به منطقه برویم و با مردم کار بکنیم.
مسئله دیگر احتکار است. من این هشدار را به ملت غیور و مبارز ایران میدهم مخصوصاً محتکرین در این شرایط حساس باید دست از این عمل زشت و ضدانسانی خودشان بردارند ما الآن احتیاج به وحدت داریم و نیازمند به تشکل هستیم همه باهم باید دستبهدست همدیگر بدهیم و این انقلاب اصیل اسلامی خودمان را هدایت کنیم و اگر عین محتکرین دست از این عمل زشت خودشان برندارند باید مترقب و منتظر مجازات شدید باشند.
مسئله دیگر مسئله نفت و بنزین است. باز هم این مطلب را تکرار میکنم و تذکر میدهم که مردم اینهمه به پمپهای بنزین حمله نکنند. اینهمه به مراکز غذائی و اطعمه و اشربه حمله نکنند. اولاً جنگ این چیزها را دارد ولی ما که هنوز در آن تنگناها و مضایق قرار نگرفتهایم فقط این شایعاتی است که دشمن دارد درست می کند، تمام امکانات در ایران هست اعم از نفت و بنزین و آذوقه و وسایل خوراک. همه موجود است و مردم دچار ترس و وحشت و اضطراب نشوند.
یک سخن هم با عراق دارم؛ دولت بعثی عراق با این حملات وحشیانه خودش که میخواهد سرسپردگی و کلب آستان بودن خودش را به امپریالیزم آمریکا ثابت کند باید هوشیار باشد که ملت مبارز ایران از حملات وحشیانه او هیچگونه ترس و ابایی ندارد؛ ما دارای چنین رهبری و چنین امتی هستیم، امام ما دارای اینچنین صفات است «رجل من اهل قم یدعوا النّاس الی الحق یجتمع معه قوم کزبر الحدید لا تزلزلهم الریاح العواطف و لایملون من الحرف و لا یجبنون و علی الله یتوکلون و العاقبه للمتقین.»
عراق باید بداند که ما دارای چنین رهبری هستیم رهبری که عمامهاش چون کلاهک اتمی انفجار در جهان شرق و غرب بوجود آورد.
سخنان شهید میربهزاد شهریاری در یکصد و چهلمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 12 اردیبهشت 1360 پیرامون:
- جنگ تحمیلی از سوی ابرقدرتها و مزدورشان رژیم کافر عراق بر جمهوری اسلامی ایران
- مشکلات حوزه انتخابیه ایشان
شهریاری- بسماللهالرحمنالرحیم. من از برادر محترم جناب آقای همتی که همت فرمودند و سه دقیقه از وقت خودشان را به این حقیر دادند، سپاسگزارم. ما اودی وکیل مثل ما اودیت، ضدانقلاب باید بداند که اگر ما نمایندگان مجلس در پشت این تریبون قرار میگیریم و مشکلات خودمان را اینجا مطرح میکنیم، هدف، تضعیف دولت نیست.
من نمیخواهم اینجا قسم بخورم، ما همیشه وفادار به انقلاب بودهایم و حالا هم هستیم و معتقدیم که اگر کسانی میخواهند دولت را تضعیف کنند واقعاً به دشمنان انقلاب کمک میکنند. این یک واقعیت است، ما هر قدر از مسئولین دولت بیمهری و بیلطفی ببینیم دلسرد نخواهیم شد چون به اخلاص و ایمان آنها اعتقاد کامل داریم، امکان دارد نارساییهایی در بین وجود داشته باشد.
ملت ایران مؤمن هست و نمایندگان مجلس هم ایمان کامل دارند. امام جعفر صادق علیه اصلوه والسلام فرمودند: «انّ المؤمن اشدّ من زبر الحدید انّ الحدید اذا دخل علی النار تغیر و اما المؤمن اذا قتل ثم قتل لن یتغیر قلبه.»
این گروهکها و این ضدانقلاب باید بدانند که ما نمایندگان مجلس و این ملت شریف و رزمنده ایران تحت تأثیر افکار اینها قرار نخواهند گرفت و من به صدام اینجا خطاب میکنم که متوجه این معنا باشد که ما تن به صلح ننگین نخواهیم داد و امروز روح خدا این قلب تپنده امت مستضعف جهان بشریت، این بیان حضرت ابیعبداللهالحسین علیهالسلام میفرماید: یا صدام، قد رکزنی بین اثنتین بنین السله و الذله و هیهات منا الذله.
این متوجه باشد که اگر تمام ما هم کشته بشویم تن به این ذلت و خواری نخواهیم داد و ملت رزمنده و شجاع و شهیدپرور ایران، «کالجبل الرّاسخ صفا کأنهم بنیانٌ مرصوص» و تأسی از این آیه شریفه «و اعدّوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم». با تمام قدرت در مقابل توطئهها و نقشههای ضدانسانی اینها ایستادگی کامل خواهند کرد.
مسئله دوم برای اینکه ما خودمان مشمول: «لاتنه عن خلق و تأتی مثله، عار علیک اذا فعلت عظیم» نشویم من خواهش میکنم از برادران مسئولی که مسئولیت ارگانها و نهادهای انقلابی را دارند متوجه این معنا باشند که افرادی رخنه کردهاند و هدف آنها از بین بردن آن آرمانهای مقدس اسلامی ماست و اینها میخواهند نسبت به اهداف مقدس اسلامی اهانت بکنند. متوجه این معنا باشند، من وقتم چون کم است نمیخواهم وارد مطلب شوم، دادستان اگر صلاحیت ندارد اینها را بردارند. اگر حاکم شرعی واجد شرایط نیز آنها را عوض بکنند. نگویند که ما نداریم. اگر نداشته باشیم بهتر از اینست که این افرادی که صلاحیت ندارند آنجا متصدی باشند. این خواهش بنده از مسئولین است.
مسئله بعدی فرق است بین ما نمایندگانی که از اقصی نقاط ایران به اینجا آمدهایم با نمایندگانی که از تهران و شهرستانهای بزرگ هستند. آقایان هیچ مشکل جاده و راه و آسفالت و برق و تلفن و بیمار و بیمارستان و دکتر ندارند ولی ما شب و روز به فکر این مشکلاتیم. من شب که میخوابم در رؤیا می گویند آقا جاده چه شد؟ آسفالت شد؟ مشکلات ما چه شد؟ جهاد سازندگی چه شد؟ آیا آقای ناطق نوری آن فرد را عوض کرد یا نکرد؟ و قس علیهذا، این مشکلات ما است. ولی نمایندگان تهران و شهرستانهای دیگر این مشکلات را ندارند و الحمدلله فارغالبال هستند.
یک مسئله راجع به مسئولین دولتی هست که میخواهم ازشان خواهش کنم: برادران مسئول بیایید دست از اختلاف سلیقهها بردارید و در عوض به فکر ملت و انقلاب باشید. من به ایمان و تعهد شماها اعتقاد کامل دارم و بهعنوان نماینده مردم از شما میخواهم با اتحاد و همبستگی خود مشت محکمی بر دهان امپریالیسم جهانی و همچنین ضدانقلاب داخلی و خارجی زده و اجازه ندهید حتی نطفههای این عناصر خبیث در جامعه اسلامیمان رشد و نمو کنند.
مردم از این اختلافنظرهایی که در بین بعضی از برادران هست به شدت ناراحتند و از این جریان رنج میبرند و شما را به خون پاک شهیدانی که هر روز در کربلای جبهههای جنگ با مزدوران صدام کافر به درجه رفیع شهادت نائل می شوند قسم میدهم دست از این اختلاف بردارید و به فکر آینده انقلاب باشید.
راجع به آب منطقه است که من با وزیر نیرو صحبت کردم به اطلاع موکلین میرسانم که توجه این معنا باشند. امسال بارندگی در منطقه نشده و واقعاً مردم تشنه لب هستند. من در بازدیدی که از منطقه میکردم مردم میگفتند فلانی دیگر از ما سؤال نکنید که چند تا نانخور داری باید سؤال بکنید که چند تا آب خور دارید و این مایه تأسف بود و زبان حال آنها این شعر بود که: سل المصانع رکبار حیل فی الفلواتی. تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی. والسلام علیکم.
سخنان شهید میر بهزاد شهریاری در یکصد و شصت و هفتمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 30 خرداد 1360 پیرامون:
- عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور مخلوع
میربهزاد شهریاری- بسماللهالرحمنالرحیم. و اذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسول الله لو واروسهم و رایتهم یصدون و هم مستکبرون سواء علیهم استغفرت لهم ام لم تستغفر لهم لن یغفر الله لهم انّ الله لا یهدی القوم الفاسقین. (سوره منافقین آیه 4 تا 6)
نه هر کس شد مسلمان می توان گفتش که سلمان شد
ز اول بایدش سلمان باشد و آنگه مسلمان شد
نه هر سنگ بدخشان است لعلش می توان گفتن
بسی خون جگر باید تا لعل بدخشان شد
جمال یوسف ار داری به حسن خود مشو غره
صفات یوسفی باید تورا تا ماه کنعان شد (احسنت- احسنت)
امروز یکی از مسائل مهم در مجلس شورای اسلامی یعنی رأی دادن به عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور مطرح است و تمام ملت رزمنده ایران منتظر این مسئله هستند و بنده در این مورد چند نکته را تذکر عرض میکنم.
یکی از ویژگیهای انقلاب اصیل اسلامی ما این بوده است که پرده را از روی چهرههای افراد منافق و افرادی که هر روز به شکلی و هر ساعت به رنگی در می آمدند برداشت و آنها را به ملت معرفی کرد. همانطورکه خداوند در قرآن میفرماید «یوم تبلی السرائر»، یکی از مصادیق این تبلی السرائر در انقلاب ما مصداق پیدا کرده است. افرادی که تا دیروز برای بعضیها بت بودند و با سخنرانیهای خودشان و با تشکیل جلسات و با وعده و وعیدهای کذایی خودشان سر مردم را شیره مالیده بودند و یک عده ای هم از اینها بت درست کرده بودند. خوشبختانه انقلاب موجب شد که این افراد به مردم معرفی بشوند. این یکی از موجبات خوشحالی ما است.
آن کسانی که از فرنگ برگشته اند و از اسلام و از حقایق اسلام چیزی نمیدانستند و از برکت این انقلاب، از برکت این روحانیون و از برکت ولایتفقیه و از برکت قرآن و قانون اسلام به جایی رسیدند متأسفانه این معنا را فراموش کردهاند و چهار اسبه بر این سرنوشت مردم و بر ما تاختند. من میخواهم به اینها عرض کنم که سوابق خودشان را در نظر بگیرند که چکاره بودند و الآن چکاره شدهاند.
آقای رییس جمهور در میدان 17 شهریور و در میدان آزادی و در 14 اسفند دانشگاه سخنرانیهایی که کردند از همان موقع نمایندگان مجلس اکثراً رأی به عدم کفایت سیاسی او دادند. مردم ایران دانستند و از همان موقع زمینه مساعد شده بود برای اینکه عدم کفایت سیاسی ایشان در مجلس مطرح بشود. بنایشان بر این بود که حکومت اسلامی را تضعیف کنند و بالمآل نظام جمهوری اسلامی ایران را از بین ببرند ولی اینها کور خواندهاند، هر کسی که در مقابل ولایت فقیه قد علم کند محو و نابود خواهد شد.
مسئله بعدی بنده احتمال نمیدادم که رئیس جمهور در مقابل امام بایستد، یعنی تا این حد احتمال نمیدادیم ولی متأسفانه ایشان در مقابل امام ایستاد و ضربهای را بر پیکر خودش زد که تا ابد فراموش نخواهد کرد. به خدا قسم ملت ایران ناراحت و متأسف است از اینکه اولین رییس جمهور به این نحوه در میآید و سرنوشتش چنین خواهد شد. ما خوشحال نیستیم، متأسفیم، ولی آیا مایه تأسف را چه کسانی به وجود آوردهاند، آیا اینها خودشان نبودند که با دست خودشان، خودشان را در سیاهچال بدبختی انداختند؟ فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم.
در این بدبختی هیچ کسی مقصر نبوده است مگر اینکه خودشان مقصر بودند. تکیه کردن روی 11 میلیون رأی، غافل بودند که این روحانیون مبارز و یک عده دیگری بودند که اینها را به مردم معرفی کردند و شناساندند. اگر همین عمامه به سرها نبودند؛ تو یازده میلیون رای نمیآوردی، این یک واقعیتی است که من نمیخواهم اینجا مبالغه کنم، یکی از وسایل دیگری که ایشان کراراً و مکرراً صحبت میکردند این است که مردم در صحنه باشید، ما دیدیم در پانزده خرداد و در بیست و پنج خرداد و همین چند روز بعد به طور مرتب مردم در صحنه بودند و حضور فعال خودشان را در صحنه نشان دادند و مشت محکمی بر دهان یاوهگویان داخلی و خارجی زدند.
مردم به رییس جمهور رأی دادند به خاطر این بوده است که ایشان یک فرد متعهد بوده و به ولایت فقیه اعتقاد داشته است و یک وقت خلافش برای مردم ثابت بشود مسلم است که رییس جمهور که سهل است کسان دیگری را هم کنار خواهند زد، مردم بتپرست نیستند، مردم روی بینش به افراد رأی میدهند، اگر نمایندگان اقلیت هم، دست از آن شیطنتهایشان برندارند دست از آن کارشکنیهایشان برندارند، موکلین چنین خواهند کرد با آنها که با رییس جمهور خواهند کرد. اینها باید متوجه این معنا باشد ما نمیخواهیم شما صندلی را اینجا اشغال بکنید، کسی که انتخاب شدهاست و در مجلس است باید واقعاً به وظیفه نمایندگی خودش عمل بکند.
دشمن باید بداند که با این خیمه شب بازیها و با این ترفندهای سیاسی، نمیتواند انقلاب ما را به شکست بکشاند، انقلاب ما تا این ترفندهای میلیونی در پشت سرش قرار گرفتهاند و تا آن ید غیبی خدایی بر پشت سر این ملت است، ما از هیچیک از این تبلیغات توطئههای شما نمیترسیم.
یک مسئلهای که میخواستم این جا عرض کنم اینست که رییس جمهور و آن دوستان نادان ایشان متوجه این معنا نیستند که ایمان امت و این ملت رزمنده و قهرمان طبق این روایت «یجتمع معه قوم کزبر الحدید لاتزلزلهم الریاح العواصف و لا یجبنون و لایملون من الحرف» هستند ملتی که از تکههای آهن محکمتر و پرصلابتتر است، از این حرفهای شما و سخنرانیهای شما نمیترسند. از این گردبادهایی که از جانب شرق و غرب وزیدن میگیرد اینها هیچگونه واهمه ای ندارند.
مطلب زیاد است من فقط اینجا یک نکته عرض میکنم و آن یک گله ای است از دادستان و از قوه قضاییه، اینطور که در روزنامه من امروز صبح خواندم، نوشته بود که متأسفانه جای رئیس جمهور معلوم نیست، این مایه تأسف است، چطور مسئولین امور قضایی متوجه این معنا نباید باشند، آیا بنا هست که افرادی از این مملکت بروند بیرون؟ مرزها باز باشد و هر کسی دلش خواست برود؟ بعد بگویند که وا اسفا! من هشدار میدهم به مسئولین امور قضایی که متوجه باشند و مرزها را کنترل بکنند.
مسئله بعدی که مربوط به منطقه خودم میشود راجع به ائمه جمعه است. من به ستاد نماز جمعه در قم عرض میکنم تاکنون به این مسئله توجه کردهاید شما که میگویید باید مردم را بیدار و هوشیار بکنند یکی از وسایلی که مردم بیدار میشوند وجود امام جمعه در شهرستان است. متأسفانه در حوزه انتخابیه من که چهار فرمانداری است در هیچ کجا هیچ کدام از این شهرها امام جمعه ندارد. من خواهش میکنم مسئولین، به این مسئله توجه بکنند.
بیش از این مصدع نمیشوم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
شهید حجتالاسلام دکتر قاسم صادقی نماینده مشهد
سخنان شهید حجتالاسلام دکتر قاسم صادقی در یکصد و هشتمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 15 بهمن 1359 پیرامون:
- مسائل سیاسی و مسائل جنگ تحمیلی بر جمهوری اسلامی ایران
- تذکراتی به مجلس شورای اسلامی
دکتر صادقی- بسماللهالرحمنالرحیم. الحمدلله و الصلوة علی رسول الله و علی آله آل الله. ثم جعلناکم خلائف فی الارض من بعدهم لتنظرکیف تعلمون.
تقریباً 9 یا 10 دقیقه موضوعاتی که لازم است عرض میکنم. یکی اینکه همین نطق قبل از دستور را اگر برادران و خواهران موافقت کنند که ده دقیقه در روز بشود و چهار نفر از آقایان صحبت کنند همانطوری که الآن هشت ماه یا نه ماه است که تقریباً اولین باری است که نوبت به من رسیده است.
دوم اینکه میدانید که هر روزی دو الی سه لایحه میآید و الآن ما در حدود 150 لایحه داریم و پشت سر هم به قدری خواهد آمد و چون در ظرف دو سه روز یا پنج روز یکی دو لایحه بیشتر نمیتوانیم به تصویب برسانیم و بررسی کنیم درنتیجه برای 6 ماه دیگر یا یک سال دیگر یک وضعی میشود که یا باید هر روز بدون مطالعه بیست لایحه را واقعاً تصویب کرد که غلط اندر غلط خواهد شد یا اینکه به کلی باید صرفنظر کرد و این صحیح نیست و من تقریباً پیشنهادی که دارم این است، این آییننامه را که برادران مثل وحی منزل میدانند که حتی یک موضوعی که برای همه روشن است باز وقتی مطرح میشود باید مخالف و موافق و کفایت مذاکرات و مخالف کفایت مذاکرات و موافق صحبت کنند این وحی منزل نیست، آیین نامه برای تنظیم امور است وقتی ما میبینیم که یک موضوع است که لازم نیست مطرح بشود یعنی به این صورت که مخالف و موافق صحبت کنند و نیم ساعت مخالف و نیم ساعت موافق صحبت کنند چه لزومی دارد؟
مگر ما آییننامه را برای چه میخواهیم، آییننامه را هم به طور کل برای یکبار رأی می دهیم یک موضوعی یک وقت در مجلس هست که مشخص میکند که لازم نیست وقت زیاد گرفته بشود ولی دوباره یک رأی جداگانه گرفته میشود درحالیکه رأیدهندگان همان آقایانی هستند که اول رأی دادند و این عمل مثل همان «کاغذبازی» قبل است منتها به جای کاغذبازی «وقت بازی» است و این صحیح نیست.
بنابراین باید آییننامه ما طوری باشد که برای چیزهای مهم هرچه وقت لازم بود و امکان داشته باشد اما برای چیزهایی که خیلی لازم نیست تصنعی و شبه تصنعی نشود. الآن قوانین طاغوت در تمام وزارتخانهها و ادارات هست و هر روز مرتباً پاس میدهیم به افرادی که میگویند... و می گوییم انشاءالله مجلس درست میکند و این وضعی هست که نهتنها مجلس نمیرسد درست کند بلکه همین لوایحی که هست همین ها هم گرفتاری پیش می آورد. عیناً مثل پزشکی در زمان طاغوت پزشکی هر سالی 700 نفر پزشک تحویل میداد و مرتب اعلام میکردند ما پزشک را ترمیم میکنیم و دائماً کمبود بیشتر میشد و جمعیت زیادتر و الآن میبینیم ازنظر وضع پزشکی چقدر محتاج هستیم و از نظر وقت و لایحه ما این گرفتاری را خواهیم داشت و به قوانین اصلاً نخواهیم رسید و حتی به همین لوایح هم که الآن هست نمیرسیم.
یا وقت مجلس را اضافه کنید چون کار اول ماه مجلس است و ساعت آن یا 6 ساعت یا 8 ساعت بشود حتی اگر می شود کمیسیونها را در شب تشکیل بدهیم بالاخره باید کاری کرد که لااقل قوانینی که دستوپاگیر هست و نارضایتی ایجاد میکند اینها را باید ترمیم کرد.
یکی دیگر موضوعی است که به دوستان و به هر کسی که دلش برای این مملکت میطپد این را برادرانه تذکر می دهم بهعنوان یک برادر کوچک وقتی میبینم فرانسه میراژ و تانک به سمت عراق سرازیر میکند وقتی که صدها تانک از راه پیمان ورشو از همه دنیا به سمت عراق میآید ما به سروکلهی هم بزنیم خدا شاهد است که خلاف شرع است. چرا این کار را کنیم، یک قدری توجه کنیم اگر انتقادی داریم. ریگان میگوید دولت جمهوری اسلام باید سقوط کند ما هم کمک دهنده او بشویم و کمک کنیم و بگوییم همینطور است؟
یک عده گروهکهای آمریکایی شرقی نما آنها هم شروع کنند از هر چیزی عیناً مثل خوارج نهروان، شما خوارج نهروان را ببینید چکار کردند، حکمیت را که خودشان داد و فریاد کرده بودند بعد شروع کردند در اینجا و آنجا به جای مبارزه با معاویه، با ابرقدرت آن وقت به نام روم با علی مبارزه میکردند. علی این کار را کرد چرا این کار را کرده؟
انتقاد به جا لازم است و ما از برادرمان رجایی و هیئت دولت میخواهیم یک قدری بیشتر برسند و تماس بیشتری با نمایندگان داشته باشند و یک قدری هم به وضع مناطقی که حساستر است برسند از جمله قسمتهای مرزی منطقه خراسان و مناطقی که علاج واقعه قبل از وقوع باید بشود. در تمام قسمت ها نمایندگانی که در هر منطقهای حساسیت وقت را و حساسیت محل را اعلام میکنند وقت بهشان داده بشود که در مجلس صحبت کنند و هم اینکه برادران در هیئت دولت توجه داشته باشند از نظر گرانفروشی واقعاً بازرسهایی معین کنند. مثلاً اگر دو مغازه پهلوی هم است و اگر یکی از آنها گرانتر فروخت جریمه سنگین برایش در نظر بگیرند چون زمان جنگ است ناراضی تراشی می شود.
یک سری بازرسی از طرف شورای عالی قضایی لازم است برای دادگاههای انقلاب اگر پنجاه نفر بازرس باشد واقعاً به طور کامل میشود بررسی کرد و ضمناً از برادرانی که تازه برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران انتخاب شدند تقاضا میکنیم که این فیلمهایی که هر شب تا به حال اعلام میشده و اینها کمکم بچهها و جوانها را به سمت بیتفاوتی میلغزاند اینها را توجه کنند. فیلمها و نمایشنامههای اسلامی که تمام آنها افتخارآفرین است و زندگی پیغمبر و ائمه، مبارزات اینها است، این نوع فیلمها را منعکس کنند. یک عده هنرمند ما داریم اما هیچ استفاده نمیشود و بعد فیلمها به صورتی است که اول تا آخر نهتنها نتیجه ندارد بلکه همهاش جنبه تخریبی خواهد داشت به اینها یک قدری توجه بشود تا بیشتر بتوانیم نتیجهای بگیریم.
و همچنین در قسمت دیگر که مربوط است به خودمان و برادرانی که در روزنامهها مقالاتی مینویسند من تقاضا میکنم که اگر برای قدری بهصورت دلسوزانه باشد اشکال ندارد. اما به صورتی نباشد که گوشهای به دست دشمن داده بشود در این مقطع حساس همانطوری که امام فرمود خیلی لازم است، خدا میداند وقتی انسان فکر میکند که الآن60 ، 70 هزار یا صد هزار بچه یتیم هستند که میبینند کسانشان رفتند و نیامدند آه اینها من را می گیرید منی که بخواهم در یک سخنرانی در یک مقاله بخواهم کاری کنم که روحیه سربازی سربازهای ما بیاید پایین و روحیه دشمن بالا برود اینقدر کشته می دهیم.
الحمدلله جوری شده که الآن روحیه دشمن بسیار ضعیف است و واقعاً رو به شکست هست هرچند شرق و غرب کمکش کنند ولی چون شرق و غرب که کمک میکنند مزدوران بعثی میجنگند که زنده باشند ولی رزمندگان ما زندهاند که با فساد و ظلم بجنگند بهطور قطع اینها را وقتی مقایسه کنیم هیچوقت در میدانها مثل هم نخواهند بود و نتیجه گرفته میشود اما کاری نکنیم که به واسطه یک کلام، یک جمله بخواهد روحیه سربازان و رزمندگان را تضعیف کنیم که آنها برای ما سفارش کنند، آنها میبینید که در مصاحبهها با اینکه باید ما روحیه آنها را تقویت کنیم هر کدامشان مصاحبهای میکنند می گویند اختلاف را کنار بگذاریم.
خواهش می کنیم اختلاف نکنید این اختلاف را واقعاً به حساب خدا به حساب پیغمبر به حساب دین صرف نظر کنیم البته انتقاد در کادر دولتی اشکال ندارد والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
شهید حجتالاسلام محمدحسین صادقی نماینده درود و ازنا
سخنان شهید حجتالاسلام محمدصادق حسینی در نود و هشتمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 29 دیماه 1359 پیرامون:
- مسائل مذهبی اجتماعی سیاسی جمهوری اسلامی ایران
محمدحسین صادقی– سلام علیکم و رحمة الله. اللّهم صلّ علی محمّد و آله و هب لنا ثبات الیقین و محض الاخلاص و شرف التوحید و دوام الاستقامه و معدن الصبر و الرضا بالقضاء و القدر. اللّهم انّا نرغب الیک فی دوله کریمه تعزبها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله (ان شالء الله). الحمدلله و الصلوه و السلام علی رسول الله و علی آله آل الله سیما بقیه الله خاتم الاوصیاء.
درود به رهبر کبیر انقلاب ابراهیم بتشکن، موسی زمان، بنیانگذار جمهوری اسلامی. درود به رزمندگان میدان نبرد و حماسه آفرینان عصر انقلاب، نیروی هوایی و دریایی و زمینی. درود بر پاسداران جان برکف و عشایر غیور و بسیج و سایر جانبازان. درود بیپایان به روان پاک شهیدان که با خون سرخ خود درخت دین را آبیاری کردند و در جوار رحمت حق مرزوق و جاویدانند.
آری چه خوب توصیف فرموده خدای متعال در قرآن آنجا که فرموده «و کاین من نبی قاتل معه ربیون کثیر فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل الله و ماضعفوا و ما استکانوا و الله یحبّ الصابرین. و ماکان قولهم الا ان قالوا ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین. فأتیهم الله ثواب الدنیا و حسن ثواب الاخرة و الله یحب المحسنین. (آیات 146 و 147 و 148 سوره آل عمران)
قطعاً این اوصاف درباره عزیزان جنگنده ما صادق است زیرا نه از خود سستی و ضعفی نشان دادهاند و نه در برابر دشمن خضوعی کردهاند بلکه مانند دیوار آهنین در برابر بعثیان مزدور ایستاده و تا غرب خوزستان را گورستان صدامیان نکنند دست از نبرد نخواهند کشید. همان گونه که این آیه وافی هدایه هم درباره آنان منطبق است «انّ الله یحبّ الذین یقاتلون فی سبیله صفا کأنهم بنیانٌ مرصوص» (آیه 4 سوره الصف).
مگر نه این است که "الدنیا متجر اولیاء الله" چگونه این فرصت را که نصیب هرکس نمیشود از دست میدهند؟ مخصوصاً که مکرر سیمای محمدگونه (حضار صلوات فرستادند) رهبر عظیمالشأن خود خمینی عزیز را (حضار سه مرتبه صلوات فرستادند) از صدا و سیمای جمهوری اسلامی میبینند و وعده های قطعی خدای منان را از زبان ایشان میشنوند نظیر این آیه «انّ الله اشتری من المؤمنون انفسهم و اموالهم بأن لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التوریه و الانجیل و القرآن و من اوفی به عهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هوالفوز العظیم (آیه 113سوره توبه)
فروشندگانی که چون مؤمنین خریداری همچون "الله" نعمتی همانند جان و مال مثمنی چون جنت سندی چون تورات و انجیل و قرآن نهایت چون فوز عظیم، آری کدام جنت؟ آن جنتی که خدا میفرماید: «مثل الجنة التی وعد المتقون فیها انهار من ماء غیر اسن و انهار من لبن لم یتغیر طعمه و انهار من خمر لذه للشار بین و انهار من عسل مصفی و لهم فیها من کل الثمرات (آیه 15 سوره محمد(ص))
تاکی جان ندهند تا کی سر نبازند؟ «و مغفرة من ربهم» طرف مقابل دشمن خونخوار، کفار، منافقین، مشرکین، «کمن هو خالد فی النار و سقوا ماء حمیماً فقطع امعائهم» (آیه 15 سوره محمد(ص)).
حق دارند سربازان جان برکف ما محضر مقدس مرجعشان و ولی فقیهشان عرض کنند دعا کنند شهادت نصیبشان شود و او دعا کند پیروزی نصیبشان گردد، مقام والای شهید نه چنان است که فقط خود شهید رستگار شود بلکه مددکاران و بستگان و بازماندگان او هم سربلند و مفتخرند چنانچه رسول گرامی اسلام (ص) میفرماید: «من بلغ رسله غاز کان کمن اعتق رقبه و هو شریکه فی ثواب غزوته» هر کس فقط پیام شهید را برساند، پیام شهید را، تا چه برسد به اینکه برای او پشتیبانی و جانبازی کند مانند همان شهید است در ثواب و اجر و مزد.
و باز فرمود: «اغزوا، اغزوا تورثوا ابناکم مجدا» بجنگند در راه استقلال و آزادی از اغلال استثمار و ذلت استعمار تا فرزندان شما هم به مجد و عظمت و سربلندی نائل آیند و باز فرمود «فوق کل ذی برّ، برّ حتی قتل فی سبیل الله فاذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر» و باز فرمود «ما من قطره احبّ الی الله عزّوجلّ من قطره دم فی سبیل الله».
نکتهای را که خواستم عرض کنم جای بسی تأسف است که در استضعاف دولتی که یکی از نعمتهای بزرگ الهی است که نصیب این کشور گردیده بکوشیم مگر نه این است که این مجلس پرمحتوا و بینظیر در جهان که مرکب از فقهای عالیقدر و دکتران و مهندسین و گویندگان توانا که منتخبین این ملت انقلابی هستند به این دولت مکتبی رأی اعتماد دادهاند؟ اگر بنا شود این مطلب نادیده گرفته شود پس باید انقلابی و شهیدان و معلولانی از نو بیاوریم و دولتی برگزیند؛ چه دور از انصاف است که دولتی که هنوز چند ماه از عمرش نگذشته تضعیف کنیم و رأیدهندگان این دولت را افراطی معرفی کنیم.
و اما درباره ولایت فقیه سخن زیاد گفته شده است اما مانند این ولیفقیه که زبان الکن من قاصر است از بیان وصفش نعمتی بزرگ و صراطی مستقیم است که انحراف و لغزش از او موجب خسران حرمانی جبرانناپذیر است. در کجای تاریخ نظیر او دیده شده؟ آن اساتید عالی مقامش حائری ها و بزرگان دین و این همفکران گرانقدرش مانند آیات عظام، گلپایگانی ها و مرعشی ها و نیز شاگردان والامقامش مانند مطهریها و منتظری ها و بهشتیها و اردبیلیها و سایر ستارگان درخشان علم فقاهت در سراسر کشور بلکه در دول دیگر "خسر من خالفه و عائده و ذلک هو الخسران المبین".
و اما حوزه انتخابیهام درود و ازنا اولاً از استانم که استان لرستان است قدردانی و تشکر میکنم از عشایر غیور چه در جبهه و پشت جبهه از کمکهای قابلتوجه و ارزندهای که کردهاند و شهیدانی که تقدیم جمهوری اسلامی نمودهاند برای اینکه موکلین هم راضی شوند و ثانیاً نیازمندیهای منطقه؛ آرزوی مهم اهالی محترم این دو بخش تبدیل بخش به فرمانداری است که از هر جهت شایستگی موجود است و امیدوارم مسئولین امر بذل مهر فرموده به این آرزو جامه عمل بپوشانند و آنچه فعلاً برای شهر درود قابل اهمیت است مسئله آب آشامیدنی است که آلوده است. در اینباره با استاندار محترم گفتگو شده و همچنین درباره سایر نیازمندیها و نواقص این دو شهر و طی جلسات مکرری که با نمایندگان محترم استان و برادر، استاندار و فرمانداران و شهرداران و بخشداران و مسئولین سپاه و جهاد از چندین ماه پیش داشتهایم به مشکلات تا اندازه توان رسیدگی شده است مخصوصاً در هفته پیش که با برادر آقای محلوجی در درود و ازنا با مسئولین مشکلات سراسر بخشها را در میان گذاشتهاند که انشاءالله به تدریج حل خواهند شد.
و کارهایی که در این چند ماهه انجام شده چه در شهر و چه در روستا توسط جهاد سازندگی و بخشداری و شهرداری تا اندازهای رضایتبخش است. حتی آن استاندار مکتبی مان که راستی مکتبی و فعال است تعهد نمودهاند که هر اندازه بخشداران نسبت به بخششان و شهرداران نسبت به شهرشان در امور اجرایی کار کنند بودجه در اختیارشان گذاشته شود.
و این موضوع ما را امیدوار کرد همانگونه که در ماههای گذشته هم همین قرار بود در پایان از مدیرکل آموزش و پرورش استان حجتالاسلام مشکینی کمال تشکر را دارم و همچنین از رؤسا و دبیران و معلمین انقلابی دو شهرمان و نیز از مهماننوازی اهالی محترم درود و ازنا هنگام عبور ارتشیان عزیز و همچنین از برادران و خواهران خوزستانی کمال امتنان را دارم و بهعنوان یک نماینده مجلس از طرف نمایندگان محترم مجلس تبریک و تهنیت به بازماندگان شهدا عرض نموده و از خدای متعال برای آنها صبر و برای شهیدان اجر خواهانم و باید از حجتالاسلام آقای محمودی امامجمعه (درود) تشکر کنم که حقاً به مهمانان عزیز با اهالی محترم درود خدمت میکنند.
نکتهای را اینجا نوشته بودم در آخر عرضم که آن را میخوانم کشوری که با ادعای ابرقدرتیش... – بله، سخن من تمام شد- تازه رئیس جمهورش یک هنرپیشه باشد کشوری که با ادعای ابرقدرتیش، چه ابرقدرتی؟ خدا میداند ابر ضعف هم نیستند، این دو روز میگذرد و آنها را به جهنم جاوید زیاد میکنند با مملکتی که رهبرش فقیهی صائن نفس و حافظ دین و مخالف هوی و مطیع امر مولی باشد یکسان است؟ «اَفمن کان مؤمناً کمن کان فاسقا لایستوون» که با فکر صائبش بنیادهای انقلابی را ایجاد کرد راستی در آن موقع اگر کمیتهها و دادگاههای انقلاب و سپاه پاسدار که اگر نبود کشور نبود و جهاد سازندگی و کمیتههای امداد و بنیاد شهید و بنیاد مسکن مستضعفان نبود با اینهمه ضدانقلاب دیگر چه بود؟ چه خوب است که چشم انصاف باز کرده و از حق نگذریم. والسلام
سخنان شهید حجتالاسلام محمدحسین صادقی در یکصد و چهل و چهارمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 24 اردیبهشت 1360 اعتراض به:
- نامه رئیس جمهور مخلوع به یک زندانی منافق
صادقی- السلام علیکم و رحمه الله. گلهای که از برادر رئیس جمهور دارم اول پیامی که برای حجت فرح فرستاده است بخوانم.
صادقی- پیام این است، شنبه نوزدهم اردیبهشت انقلاب اسلامی از سوی دکتر بنیصدر رئیس جمهور پیامی خطاب به حجت فرح (البته من حالا توبیخی از ایشان ندارم، ایشان پدر خوبی دارد، نوازنده بوده، مطرب بوده که توبه کرده و شخص خوبی است) عضو دفتر هماهنگی همکاریهای مردم با رییس جمهور که اکنون پس از یک هفته است در زندان یزد به حالت اعتصاب غذا به سر میبرد منتشر شد.
آقای حجت فرح، آنچه شما میکنید ماجرای یک اعتصاب غذای ساده نیست بلکه تجلی استقامت ملتی است که برای استقرار عدالت قد برافراشته (یکی از نمایندگان - بابیساندز درست کرده است) من حسرت میخورم از رییس جمهور که اطرافیان نادان به زمینش بزنند و او گزارش بد میدهد که کی است و موضوع چه هست؟
یک همچون پیامی را باید به جبهه غرب داد به جانبازان آنجا داد نه به یک آشوبگر مطرب زاده ضدانقلابی که من او را میشناسم، ضد روحانیت (آفرین آفرین احسنت) این چه پیامی است؟ آقای بنیصدر خودت را به زمین میزنی؛ دوستان نادان نکنید اینجور (خنده نمایندگان) برای استقرار عدالت قد برافراشته خندهآور نیست؟ مبتذل نیست؟ آقای سلامتیان نگفتم من هم جوابی دارم چرا نشر نگردید؟
گوش بدهید. "من این مقاومت و پایمردی را به شما تبریک میگویم.:
محمدحسین صادقی- که چه کرده؟ بعد از دعوتی که ما از رییس محترم مجلس کرده بودیم نمایندگان استان لرستان ایشان را دعوت کردیم برای افتخار حوزه مان برای افتخار استانمان، از خرمآباد تا الیگودرز استقبال شایان از این مرد برجسته کردهاند. خوب آقای بنیصدر ازنا رفته است خوب افتخار ما است خوب، بد است مگر؟ ولی ببیند که پشتیبانی از چه کسی میکند و به دیدن چه کسی میرود.
ایشان را بردیم از خرمآباد تا الیگودرز استقبال از همه اصناف، سخنرانیهای ارزنده بعد ایشان با خود من که خدمتشان بودم با آقای شاهرخی به درود رفتیم خبر برایمان آوردند که نمیدانید چه شده است؟ شهر آشوب شده است. همین حجت فرح با همرزمان ضد انقلابش آشوبی به پا کردهاند رفتند تا بیرون شهر جلوی سپاه پاسداران بد گفتند به اینها که وادار کنند آنها را یک کاری بکنند خودداری کردهاند.
آقای کروبی رفته است برای بازدید بازماندگان شهدا، عقب مانده بوده، وقتی آمد، آمدند درود، رئیس آموزش و پرورش به من گفت نمیدانی چه شده؟ با فشار از میان جمعیت اراذل و اوباش بیرون آمدهایم؛ ایشان آمده که قدری آنها را ساکت کند شروع کردهاند دور آقای کروبی سوت زدن، کف زدن مانند تسعه رهط مدینه این اراذل و اوباش از آنجا رفتند و به مسجد ریختند خدا میداند، امام جماعت نماز میخواند. شیشه را شکستند، عکسها را پاره کردند، عکس امام را پاره کردند.
از آنجا رفتند دم کمیته امداد از جدر و دیوار ریختند. به یک چنین کسی باید یک چنین پیامی بدهید؟ (همهمه نمایندگان) والسلامعلیکم و رحمهالله.
شهید حجتالاسلام سید نورالله طباطبایینژاد نماینده اردستان
سخنان شهید حجتالاسلام سید نورالله طباطبایینژاد در بیست و نهمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 14 مرداد 1359 پیرامون:
- مردم و مجلس شورای اسلامی
- تعیین یک دولت مکتبی از سوی مقامات مسئول
طباطبایی نژاد– بسم الله الرحمن الرحیم. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. قال اجعلنی علی خزائن الارض انّی حفیظ علیم.
چند روز قبل که به حوزه انتخابیهام اردستان رفته بودم در یک روستای کوچکی با پیرمردی سخن گفتم؛ آن پیرمرد روشن ضمیر اولین سخنش این بود، میگفت آقا در مجلس مشکلات ما را مطرح نکنید این مشکلات مشکلاتی است که از رژیم طاغوت مانده است و به این زودی هم حل نمیشود و ما آمادهایم با این مشکلات بسازیم و شما هرچه سریعتر در این مدت 4 سال سعی کن قوانین سعادتبخش قرآن را در مجلس وضع و پیاده کنید، قوانینی که با قرآن مطابقت داشته باشد.
از این جمله خیلی لذت بردم مطالب دیگری که دوست دارم همه ملت یک چنین روحیهای را داشته باشند، اینکه گوینده تلویزیون میکروفنش را گرفت جلوی یک خانمی گفت خانم شما چه انتظاری از این جمهوری اسلامی دارید؟ خب هر کسی یک چیزی میگفت و یک خواستهای داشت، یک خانمی در همین تهران گفت که من انتظاری ندارم فقط میخواهم ببینم این جمهوری اسلامی از من چه انتظاری دارد، من باید چه کنم که این حکومت تداوم پیدا کند؟
یکی از سؤالهایی که همه جا الآن میشود این است که چرا سریعتر نخستوزیر تعیین نمیشود، چرا در این کار عجله نمیشود و این سؤال را چون می دانم در همه جا مطرح هست باید به ملت قهرمان ایران عرض کنم علت اینکه ما در این زمینه دقت می کنیم برای این است که دشمن از دو راه می تواند یک انقلابی را به آن ضربه بزند یکی از راه کودتا، مسأله کودتا فعلاً در ایران مطرح نیست و هرکس به فکر کودتا بیفتد احمقانه است همان طوری که دیدیم رسوا شدند و هر چند به این فکر بیفتند مطمئن باشید با شکست مواجه می شوند برای اینکه زمینه کودتا در ایران وجود ندارد. به قول رهبر انقلابمان امام امت فرمود «از آن بالا بالاخره باید بیایند پائین» و باید توی این جمعیت باشید و این جمعیتی که حکومت اسلامی را می خواهد امکان ندارد در برابر توطئه گران سکوت بکند، خود ملت آن ها را نابود می کند.
برای آینده هم ما باید سعی کنیم نارضائی به وجود نیاید تا زمینه کودتا هرگز وجود نداشته باشد و این مسئولیت به عهده همه ملت قهرمان ایران است.
راه دیگری که دشمن در پیش دارد و این راه را 73 سال قبل رفت و پیروز شد و ما امروز باید سعی کنیم استعمارگران آن راهی را که رفته اند و مشروطه را با شکست مواجه کرده اند این راه را نتوانند بروند آن راه چیست؟ راه تضعیف مجلس است همه می دانیم که در هفتاد و چند سال قبل در این مملکت مجلس تشکیل شد برای اولین دفعه، مجلس شورا و هدفشان هم این بود که قوانین قرآن را پیاده کنند، و در دوره اول هم دشمن عجله نمی کند برنامه را جوری پیاده می کند که در درازمدت انقلاب را بی محتوا کند.
اگر افرادی قدرت را به دست بگیرند که واقعا مکتبی فکر نکنند این خیلی خطر بزرگی است. برای انقلاب آمدند و شروع کردند به تبلیغ کردن، من در یک نوشته ای دیدم که در همان صدر مشروطیت از طرف انگلستان در همین ایران شایع می شد بیرون مجلس می رفتند به مردم می گفتند اینها نشستهاند در مجلس و چکار میکنند؟ برایتان چه کار کردند و مخصوصاً روحانیون در آن نوشته، نوشته بود که به مردم میگفتند روحانیونی که در مجلس هستند اگر اینها در سیاست دخالت کردند از عدالت ساقط می شوند نه پشت سرشان می شود نماز بخوانی و نه پای منبرشان بشینی.
چرا اینکار را میکردند؟ برای اینکه دیدند با یک مجلسی مواجه هستند که نمیتوانند منافع خودشان را تأمین کنند، مجلس را تضعیف کردند. در دوره بعد افراد روحانی معمم و غیر معمم افراد پاک تعدادشان کمتر شد، در دوره بعد کمتر و در دوره پنجم یا ششم آنها توانستند رضاخان را بر این مملکت مسلط کنند و بهطورکلی آنچه را که بنیانگذاران مشروطه میخواستند از بین رفت. آنها نقشه 10-20 ساله میکشند، 20 سال دیگر هم آمریکا موفق می شود منافع خودش را تأمین بکند، از همین حالا شروع میکند و این کار فوقالعاده خطرناک است و همه باید حواسمان باشد برای اینکه با یک چنین مشکلی مواجه نشویم به معیارهای قرآن باید توجه کنیم.
قرآن کریم این معیار را به ما داده است. یوسف صدیق وقتی میخواهد مسئولیت اداره مملکت را بهعهده بگیرد میگوید: «قال اجعلنی علی خزائن الارض انّی حفیظٌ علیم.» مسئولیت اداره مملکت را، مسئولیت امور مالی را بهعهده من بگذارید؛ برای اینکه من دوتا خاصیت دارم یکی اینکه حفیظم، «حفیظ» صیغه مبالغه است یعنی خیلی خوب حفظ می کنم و دیگر اینکه «علیمم» میدانم چه کنم، (یکی از نمایندگان- امین است نه علیم) خیر قربان «علیم» است نه «امین»، انّی حفیظ علیم، به قرآن مراجعه بفرمایید انّی حفیظ علیم، من حافظم و عالم.
هر کسی که میخواهد قدرت به دستش بیاید از شورای ده گرفته تا رئیس جمهور، نخستوزیر، هیئت وزرا، باید سعی کنیم این دو خاصیت و این دو معیار قرآنی را داشته باشند. دیده میشود بعضی از افراد فقط روی «مکتب» تکیه میکنند مکتبی باشد و مؤمن به قوانین، بعضیها هم روی «مدیریت» تکیه میکنند هر دو آن غلط است. هم باید مدیریت داشته باشد و هم باید که مؤمن به قانون باشد و مکتبی باشد هر دو با هم جمع می شود. حالا اگر ما پیدا نکردیم، این دو جهت نبود، اولویت را باید به کدام بدهیم؟ اولویت را باید به مکتبی بودن بدهیم.
مکتبی بودن یعنی چه؟ یک چیز خیلی روشنی است «آمن الرسول بما انزل الیه من ربه و المؤمنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله»، افرادی که مسئولیت اجرای قانون را میخواهند به عهده بگیرند باید خودشان مؤمن به آن قانون باشند، اگر مؤمن به آن قانون نباشد پیاده نمیکند، ما در اینجا قوانین را وضع می کنیم، قدرت اجرایی به دست کسانی باید بیفتد که مؤمن به پیاده کردن این قوانین باشند. اسم اسلام را ما قبلاً هم داشتهایم ما میخواهیم حالا تمام قوانین را انشاءالله پیاده کنیم.
اگر زمینههای سیاسی اقتصادی فرهنگی تمامشان اگر قدرت را بدهیم به دست یک کسی که حتی یک مقدار ضعیف باشد و در این جهت احتمال بدهد که این قانون الآن وقت پیاده شدنش نیست یا یک قانون دیگری که از جای دیگر بیاید بهتر از این قانون اسلام است این خطرناک است، باید مؤمن باشد که قوانین سعادتبخش قرآن عالیترین قانون است و الآن هم وقت پیاده شدنش است بهترین وقت است و باید پیاده بشود.
اگر یک چنین افرادی را پیدا کردیم مطمئن باشید این مجلسی که اکثریت قاطعشان پیرو اسلام و خط امام هستند فوراً رأی اعتماد به یک چنین نخستوزیر خواهند داد.
بنابراین ملت قهرمان ایران اگر ما ده روز یک ماه در این مسئله مهم که سرنوشت ساز است بیشتر دقت کردیم شما نباید نگران باشید بلکه باید این مجلس را تایید کنید چون این مجلس در یک مرحله بسیار حساس و سرنوشتساز قرار گرفته گاهی بعضیها میگویند آقا چه کار کردید این دو ماه؟ مهمترین کار را ما انجام دادیم چون دقت کردیم کسانی که میخواهند قانونگذاری بکنند باید افراد خوب باشند و کسانی هم که میخواهند قانون را پیاده کنند آنها هم باید افراد پاک و خوب باشند اگر یک کسی را معرفی کردند و رأی اعتماد ندادیم نه اینکه او را بد بدانیم و میخواهیم بهترش اگر وجود دارد قدرت را در دست او بدهیم.
و مسئله دیگری که میخواهم بهعنوان تذکر به مسئولین امر عرض کنم این است که برای پیدا کردن نخستوزیر و وزرا لازم نیست دنبال چهرههای معروف و شناختهشدهای بگردیم، ما الآن در بین جوانهای عزیز افراد پاک، روشن کسانی که این دو معیار قرآن در آنها هست هم میتوانند حفیظ باشند و دستاوردهای انقلاب را خوب حفظ کنند حکومت جمهوری اسلامی را حفظ کنند و هم میدانند چه جوری اداره کنند، چرا ما در بین جوانهایی که در لانه جاسوسی هستند این جوانهایی که عزتآفرین هستند برای ما، چرا توی آن چهرهها نرویم و یک مقدار بگردیم و خوبهایشان را پیدا بکنیم. چرا در بین جوانهای دیگر نرویم؟ باید برویم و بگردیم و از وجود ارزنده آنها استفاده کنیم.
امیدوار هستم که در آینده نزدیک بتوانیم نخستوزیری که براساس این رهنمود قرآن حفیظ و علیم باشد آقای رئیس جمهور معرفی کنند و نمایندگان محترم هم رای اعتماد بدهند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
سخنان شهید حجتالاسلام سید نورالله طباطبایینژاد در یکصد و بیست و یکمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 17 اسفند 1359 پیرامون:
- لزوم اطاعت از رهبر کبیر انقلاب اسلامی امامخمینی
- تذکراتی به قوه قضاییه
- تذکرات و سؤالاتی از رئیس جمهور مخلوع
طباطبایینژاد- بسماللهالرحمنالرحیم. السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
با درود و سلام به رهبر کبیر انقلابمان، بنیانگذار جمهوری اسلامی و با تشکر از برادر حجتالاسلام جناب آقای خلخالی که آنچه را که من میخواستم بگویم و همه ملت ایران و آنها که برای این انقلاب و به ثمر رسیدن این انقلاب زحمت کشیدهاند و رنج دیدهاند و برای تداوم انقلاب کوشا هستند، همه آنها امروز یک چنین مطلبی را میخواستند گفته شود، تا مردم آگاه شوند، صمیمانه تشکر می کنم.
مطلبی را که در این فرصت کوتاه به عرض برادران و خواهران نماینده میخواهم برسانم این است که رهبر انقلاب مکرر روی این مسئله تکیه میکنند که در این مملکت رأی مردم حاکم است. دیگران هم این جمله را میگویند، ولی رهبر به حق میگوید و دیگران "کلمه حق یراد بها الباطل"؛ این یک واقعیت است. ملت قهرمان ایران به طور طبیعی فریاد زد و رهبر را انتخاب کرد و در انتخاب رهبر کسی رهبر را برای این ملت تحمیل نکرد، این مردم کوچه و بازار بودند که آن ویژگیهای خاصی را که رهبران دینی ما برای مقام رهبری بیان کردهاند، وقتی در رهبر دیدند، او را بهعنوان رهبر انتخاب کردند.
بنابراین رهبر منتخب این مردم است. قانون اساسی که خونبهای شهیدان ما است و باید همه به قانون اساسی تکیه کنیم و تکیهگاه انقلاب باید قانون باشد نه نفر. این قانون منتخب این ملت است. این مردم خبرگان را انتخاب کردند و آنها این قانون را تدوین کردند با تلاش و کوشش بیش از سه ماه، بعد هم رهبر امضاء کرد و فرمود انحرافی از قوانین اسلامی ندارد. و همه ما که در اینجا نشسته ایم، منتخب ملت هستیم، رییس جمهور هم منتخب ملت. منتها ملت وقتی رهبر را انتخاب کرد و قانون اساسی را انتخاب کرد، اینجوری انتخاب کرده است، که اگر رأیی که به رییس جمهور میدهند مورد قبول رهبر نباشد قبول ندارد.
یعنی 11 میلیون رای که برادر رئیس جمهور مرتب روی آن تکیه می کنند خود این ملت در قانون اساسی به این مطلب رای داده است که اگر امضاء رهبر کنار رفت مثل 11 میلیون صفر است که کنار آن عدد نباشد و باید آقای رئیس جمهور بدانند که رهبر منتخب ملت است و هم مجلس و اینطوری نیست که بعضیها منتخب تر از دیگران باشند. ولی اگر هم منتخب تر باشد، قدرت را مردم به مجلس زیادتر داده است و این یک واقعیت است. علت آنهم این است که خطا و اشتباه یک فرد به مراتب زیادتر است تا خطا و اشتباه یک جمعیت بیش از200 نفر.
270 نفر جمعیتی که من الآن در حضور آنها هستم و بعضی را که از 20 سال قبل میشناسم، مجتهد، مهندس، دکتر، تعداد زیادی روحانی، تعدادی فرهنگی، متخصص و افرادی که غالباً زیر شکنجه ساواک بودهاند و برای این انقلاب رنج دیدهاند و دلسوز این انقلاب هستند اشتباه و خطای مجلس را کمتر می دانند تا اشتباه یک فرد را.
بنابراین این جریانی که الآن در این مملکت حکمفرما است این جریانی را که فردگرایی را دارند ترویج میکنند و فوقالعاده برای انقلاب ما خطرناک است باید با شدت محکوم بشود.
مطلب دیگری که میخواهم به عرض برسانم این است که من از حوزه انتخابیهام اردستان و بخش کوهپایه سخنی نمیگویم جز آن سخنی که امروز برای همه ملت ایران مطرح است و میدانم حوزه انتخابیه ام برای این مسئله نگران است و آن حادثه روز پنج شنبه است. مردم از یکدیگر سؤال میکنند در شرایطی که ما این مشکلات را داریم، یک میلیون و نیم آواره جنگی، یک میلیون و نیم آوارگان برادران افغانی که به کشور ما پناهنده شدهاند، بیش از صد هزار نفر برادران عراقی که در اثر تهاجم صدام به کشور ما آمدهاند با آن جنگ تحمیلی که با بیش از نیمی از جهان داریم ما میجنگیم.
مردم سؤال میکنند وقتی که یکی از دیپلماتهای غربی میگوید جنگ ایران و عراق آرام،آرام دارد به نفع ایران خاتمه پیدا میکند و صدام با شکست مواجه است مگر اینکه بتوانیم جو داخلی ایران را بهم بزنیم، در اینجا من از آقای رییس جمهور فقط سؤال میکنم؛ آیا شما در شرایط فعلی مملکت در شرایطی که دشمن شب و روز به ما تهاجم میکند این پیشبینی را از نظر سیاسی نمیکنید که تعدادی از افرادی که این انقلاب را نمیخواستند چریکهای فدایی خلق، منافقین، ضدانقلاب آنهایی که جز به شکم به چیز دیگری فکر نمیکنند و از اول مخالف با این انقلاب بودند و بعضیها بعد مخالف شدند، اینها میگردند یک پناهگاهی برای خودشان پیدا کنند؟
و این احتمال را نمیدهید که اگر یک چنین جلسهای تشکیل بدهید افرادی میآیند و جوسازی میکنند؟ و آیا برای احدی از ملت ایران پوشیده است که این جلسه از قبل تدارک دیده شده بود برای اینکه نهاد های انقلابی را بکوبند؟ و در اینجا باز به مسئولین قضایی مملکت بهعنوان یک نفر نمایندهای که قسم یاد کرده همین جمله را عرض میکنم که پاسدار قانون اساسی باشم. باید طبق قانون اساسی بین افراد فرق گذاشته نشود. قانون اساسی با صراحت میگوید:
«همه افراد این مملکت حتی رهبر در برابر قانون مساوی هستند». این طوری نباشد که فرق بین افراد گذاشته بشود و اگر واقعاً و همانطوری که جناب آقای خلخالی فرمودند کاملاً هم آدم میتواند استنباط بکند و روشن هم هست مقصر مقاماتی هستند که خودشان حمله به دیگران میکنند و تخلف از قانون اساسی شده است که در این مسئله دو تخلف به نظر میرسد.
یکی تخلف در امور قضایی، که مسئولین قضایی هستند که باید افراد متخلف را مجازات بکنند و در اینجا آمده است و دستگیری افراد، و دیگر اینکه قضاوت شده بهمجرد اینکه یک ورقه ای را دیدهاند قضاوت کردهاند که چماق دارها و چماق به دستها اینها هستند. من بقیه افراد را نمیشناسم ولی دو نفر از برادرها یکی برادر نماینده و یکی محافظی که آنجا بوده است کاملاً اینها را به پاکی میشناسم. این آقایان می گویند مسئله اینطوری نبوده است که افرادی علیه رییس جمهور فریاد بزنند و افرادی هم آنان را بزنند. افرادی کنار جمعیت ایستاده بودند وقتی که ما رفتیم با نگاه به قیافه میگفتند این همان است و گرفتند.
و اینجا سؤال میکنم این آقای محافظ را گرفتید محافظ حجتالاسلام آقای حیدری اگر مجرم بود چرا رهایش کردید؟ و اگر مجرم نبود چرا او را در روزنامه انقلاب اسلامی بهعنوان چماقدار معرفی کردید؟ ملت سؤال میکنند چرا؟ (یکی از نمایندگان- دندانش را شکستند)
اگر نماینده هم مجرم بود چرا رهایش کردید؟ نماینده را هم نباید رهایش کرد و اگر مجرم نبود چرا به نماینده منتخب مردم کتک زدید؟ برادر رئیس جمهور وقتی کسی فریاد بزند و اهانت به شما بشود شما آنجا منتخب مردم هستید ولی یک نمایندهای که سه ماه در جبهههای جنگ بوده است این منتخب مردم نیست؟
سؤال دیگر اینکه مسئله گارد باید روشن بشود که مسئله گاردی که میگویند آنجا بوده است چه بوده است. و آیا در قانون اساسی مسئله گارد برای رئیس جمهور پیش بینی شدهاست یا نه؟ ضمناً (غفاری- کلتی را که آقای رئیس جمهور نشان دادند رولر لوله بلند بود ولی در روزنامه انقلاب اسلامی شنبه لوله اش کوتاه بود گویا آب رفته بود).
و با قاطعیت میخواهم از مسئولین قضایی که رسیدگی کامل بشود به افرادی که به حیثیتشان لطمه خورده است به افرادی که شهید شدهاند و افرادی که مجروح شدهاند و آنهایی که در دانشگاه متحصن هستند رسیدگی کامل بشود.
در پایان از مسئولین مملکتی از وزارت کشور میخواهم گاهی صحبت از انتخابات خبرگان برای متمم قانون اساسی می شود گاهی صحبت از انتخابات برای مجلس شورای اسلامی میشود ولی به صحبت اکتفا می شود. روشن کنند که چه دستهایی در کار است که نمیگذارند انتخابات انجام بشود. برای مردم روشن کنند چرا مسئله انتخاب خبرگان هر روز به تأخیر میافتد این یک ضرورت است برای انقلاب ما.
برادران و خواهران دینی در یک چنین شرایطی یک ضرورت است که ما مجلسمان را قویتر بکنیم چه دستهایی در کار است که نمیگذارند انتخابات انجام بشود؟ در یکی دو استان اگر انتخابات انجام نمیشود در بقیه استانها انتخابات انجام بشود. آیا دست های مرموزی در کار نیست که نقشههای خائنانه خودشان را پیاده کنند و به بهانه جنگ نگذارند مجلس ما قوی بشود و نگذارند خبرگان تشکیل بشود؟ اگر مانعی هست مانع را برای مردم بیان کنند و روشن کنند.
در پایان به ملت قهرمان و شهیدپرور ایران عرض میکنم برادران و خواهران مسلمان شما بودید که با گذشتتان، با فداکاریتان، با اطاعت از مقام رهبری انقلاب را تا اینجا رساندهاید و از این به بعد برای تداوم انقلاب هم باید اطاعت از مقام رهبری کرد. ولی این نکته را که من در یکی از شهرستانها بودم و بعضی از برادران میگفتند این نکته را توجه داشته باشید:
- هر کس را که رهبر تایید کرد دلیل پاکی آن فرد نیست، رهبر فرمودند عقل سیاسی اقتضا میکند به سیره پیامبر توجه کنید؛ پیامبر بعضی از صحابه را تایید میکرد در آن شرایطی که انقلاب اسلامی نوبنیاد بود و حال آنکه دل پیامبر از آنها غرق خون بود. دلیلی نیست که هر کس را که رهبر تایید کرد او یک آدمی باشد که مورد قبول رهبر باشد و رهبر او را بپذیرد. من از سال 38 که در قم بودم تا الآن موضع رهبر را میدانم، رهبر برنامهاش این است میگوید «افرادی که خودساخته نیستند شما سر و صدا بلند نکنید اینها خودشان، خودشان را رسوا خواهند کرد». و با یک سخنرانی بیش از اینکه شما ساعتها فریاد بزنی خودشان را رسوا خواهند کرد.
و ما موضعگیری رهبر را دیدیم، افرادی را که ما میشناختیم که اینها برای انقلاب ضرر دارند رهبر میفرمود نه، من دستشان را میبوسم، اما یواشیواش دیدیم که خودشان چطور رسوایی به بار آوردند و کنار زده شدند و زنده دفن شدند.
به شما ملت قهرمان بگویم روش سیاسی رهبر که همان روش پیامبرگونه است این است که بگذارید افراد ماهیت خودشان را نشان بدهند ولی آنچه ما را رنج میدهد این است که اگر خداینکرده با این ناپاکیها به انقلابمان ضربه بخورد چیزی میتواند این مسئله را جبران کند؟ والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
شهید حجتالاسلام محمدحسن طیبی نماینده اسفراین
سخنان شهید حجتالاسلام محمدحسن طیبی در پنجاه و دومین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 3 مرداد 1359 پیرامون:
- لزوم اطاعت از رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی
- جنگ تحمیلی از سوی ابرقدرتها به وسیله مزدورشان رژیم کافر عراق بر جمهوری اسلامی ایران
طیبی- بسماللهالرحمنالرحیم. ربّ اشرح لی صدری و یسّرلی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی. اغزوهم قبل ان یغزوکم فوالله ما غزی قوم قط فی عقر دارهم حتی ذلوا.
از برادر عزیزمان جناب آقای هراتی تشکر میکنم که پنج دقیقه از وقت خودشان را عنایت فرمودند و از ریاست محفل و جمیع برادران عزیزم نیز تقاضامندم چند لحظهای آنها نیز از وقت مجلس عنایت بفرمایند. ما مدت چهار ماه است در اینجا سکوت کردهایم تا بتوانیم در این لحظات سکوت خودمان را بشکنیم.
چند سخن دارم؛ جمله اول من این است که هر مأمومی پیرو امام میباشد و اگر کسی دنبالهرو امام نباشد هرگز پیروز نخواهد شد. ما دنبالهرو آن امامی هستیم که در مصاف معاویه فرمودند بجنگید پیش از آنکه آنها با شما بجنگند. هرگز قوم و ملتی در سایه شمشیر و در میدان نبرد و جنگ به زبونی و به خواری و به مذلت کشیده نشده است. از تاریخ ماضیه انسانها تا الآن مردمی زبون شدند و ملت و قومی خوار گردیدند که بخواهند حالت زبونی و بیتفاوتی به خود بگیرند، نه ملت آزاده و رزمنده ای که سالیان دراز است از سنه 1342 یک سره در میدان بوده و الآن هم هست و بعدها هم هست.
تا روزی که یک بچه از بچههای ایرانی حتی بچه خود این مملکت باشد هرگز نگذارند و اجازه نخواهند داد تا اینکه رژیم بعثی تکریتی وارث یزیدی طرفدار معاویه و ابوسفیان ها بیایند و به خاک ملت ایران تجاوز کنند، هرگز و هرگز. در سه شب قبل به یکی از مسجدهای این شهرستان برای اقامه نماز رفتم، وقتی بعد از ادای فریضه دم در برگشتم یک مرتبه به چهار فرزند برخورد کردم تقریباً زیر 15 سال یا 15 سال گفتند که سرپرست این مسجد ما رفته است، حالا اگر فردا امام اجازه بدهد ما باید از کجا سلاح بگیریم و در پیکار با دشمن شرکت کنیم؟ گفتم آیا پدران شما اجازه دادهاند؟ با رضایت پدر و با رضایت مادر به بسیج آمدهاید؟ گفتند آری ما رضایت پدران و مادران خود را جلب کردهایم و مدتها در بسیج بودهایم. این ملت شکست میخورد؟ لا والله.
جملهای از پشت این تریبون به دنیا باید بگویم، به دنیا اعلام میکنم ما را اینقدر متهم نسازند و تهمت نزنند ما هرگز با هیچیک از دو سه میلیارد، چهار میلیارد جمعیت تقریبی دنیای شرق و غرب ستیزه و جنگ نداریم و نداشتهایم و هر کسی چه همسایه و غیر همسایه بهعنوان دوستی به طرف ما بیاید ما دست او را بهعنوان دوستی می فشاریم و میگیریم اما اگر قرار شد این دست، دست خیانت باشد یا غیر آن مسلم تکلیف این دست را اسلام معلوم کرده است و ما به همان دستور اسلام عمل میکنیم.
و دیگر اینکه باید به دولت آمریکا گفت سخت در اشتباه بوده و سخت در اشتباه است و هرگز نمیتواند آن نقشههای شومی را که دارد عملی کند. قبلاً گفتهاند، الآن میگوییم، بعدها هم خواهیم گفت ما 35 میلیون جمعیت زن و مرد داریم و در رأس یک رهبری قاطع و عالم و متکی به الله که همه مردم دنبالهرو آن امام و رهبرند. آن امام عابد و زاهد و ساجد و متکی به الله امامخمینی میباشد (حضار سه مرتبه صلوات فرستادند).
تا این 35 میلیون جمعیت را زیر توپ و تانک و امثال آنها نیاورد به زمین ما نمیتواند بیاید، الا اینکه آنچه را که امام ارائه الطریق کرده و راهنمایی و راهگشایی کرده الا آن باید جامعه عمل پوشیده شد و بس و اما از منطقه خودم یک جمله بگویم.
- اجازه بدهید یک جملهای بگویم لازم و ضرور است (رئیس- بفرمایید) از نظر آگاهی ملت بدانند که بنده از منطقه اسفراین از شهرستانهای استان خراسان و مشهد هستم. این منطقه شاید قریب بیش از یکصد هزار جمعیت دارد، منطقه ما بهترین منطقه امن و امان است و الحمدالله مردمی هوشیار دارند. ما ملتی بسیج کردهایم و ملت بسیج ما آمادگی دارد و مخصوصاً از آن روستایی که من از آنجا بودهام و مسقط الرأس و زادگاه من می باشد 170 نفر زن و مرد را بسیج و آماده کردهایم و الآن هم از پشت این تریبون به آنها اعلام میکنم و همه نمایندگان محترم مجلس به هر یک از مناطق خویش اعلام کنند چه به وسیله تلفن یا نامه یا رسانهها و مطبوعات و یا از پشت تریبونها اعلام کنند، همه مناطق کشور و مملکت ما باید آمادگی خودشان را اعلام کنند و هوشیاری خودشان را حفظ کنند.
مخصوصاً من اعلام میکنم، ابتدا به ژاندارمری آنجا و بعد سپاه پاسداران و شهربانی و بسیج و گروههای دیگری که کاملاً هوشیاری خودشان را حفظ کنند و امنیت منطقه را که بهعهده آنهاست نگهداری کنند. اگر روزگاری بنای عمران و آبادی شد سرتاسر مملکت عمران میشود و سهمیه آنها نیز مسلم هست. خداوند یار و نگهدار مردان برازنده و شجاع آن منطقه و هر یک از مناطق ایران باشد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
سخنان شهید حجتالاسلام محمدحسن طیبی در یکصد و سومین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 7 بهمن 1359 پیرامون:
- مشکلات موجود بر سر راه جمهوری اسلامی ایران
- عوامل پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی
طیبی- بسماللهالرحمنالرحیم و به نستعین. برادران عزیز و خواهران محترم مجلس توجه فرمایند. سخنی که میخواهم در این مجلس عرض کنم سخن شماست و بیان گویای شما می باشد؛ دقت بفرمایید.
درود بر بنیانگذار اسلام حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم (حضار صلوات فرستادند) و عترت پاکش باد. درود بر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، درود بر یاران باوفای به خون آغشته اش باد.
باید بدانیم عامل پیروزی انقلاب اسلامی ما در دو چیز بوده؛ رهبری اندیشمندانه پیامبرگونه و علیوار امام بود و دوم وحدت و یکپارچگی تودههای مردم و برای تداوم انقلاب تا نهضت جهانی امام مهدی ارواحنافداه. بایستی اینکه عامل پیروزی را چون جان شیرین حفظ کنیم و هرگز نگذاریم که دشمن نابکار و اهریمن ناپاک مسیر نفوذی برای شکستن رهبری و تفرقه افکنی داشته باشد زیرا امروز امام نهتنها رهبر ما بلکه پیشوای همه مستضعفان جهان است و تمامی نیروهای انقلابی متعهد چشم امید به او بستند و راه نجات خود را در پیام و رهنمود امام میدانند.
و بزرگترین تلاشهای آمریکا پیوسته در راه تفرقه افکنی و گروهگروه کردن امت بوده است که گاهی هم به چشم میبینیم که به لطف خدا و پروردگار منان تا الآن و وضع فعلی این مجلس تیر این دشمن خطرناک نابکار به سنگ خورده است و نتوانسته است به این اهدافی که در نظر دارد و هدفهای شوم و پلیدش برسد. و تا موقعی که ما در زیر پرچم توحید و در صف (کأنهم بنیان مرصوص) قرار داشته باشیم ضدانقلاب داخلی و خارجی جز یأس و سرافکندگی و رسوایی، حاصلی هرگز نصیبش نخواهد شد.
بنابراین ای برادران و ای امت بپاخاسته، پیوسته برای تداوم انقلاب تلاش شبانهروزی شما این باشد که فرامین امام را که جز سعادت و رهبری شما چیزی نمیخواهد سرلوحه برنامه زندگی خویش قرار داده و یکپارچگی و وحدت انقلابی خود را حفظ نموده و مطمئن باشید در این صورت جهان بالاخره در برابر اراده محکم و استوار امت ما تسلیم و ندای آسمانی لاالهالاالله محمد رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلم (حضار صلوات فرستادند) در زیر این آسمان طنین خواهد انداخت و ما به حول و یاری خدا و قوت و اراده او و ما سنگر اسلامی خود را در این مجلس شورای اسلامی در مسیر خواستههای امام و امت با آخرین تلاش و با تمامی نیرو تا پیروزی کامل حفظ خواهیم کرد.
و این را هم بگویم اگر همه شما طرفدار جهان شرق و غرب باشید من یکتنه بهتنهایی خود دفاع از مسئولین امری که خط و مشی مکتب اسلامی واقعی دارند به تنهایی قاطعانه میایستم و آنها را یاری میکنم به یاری خدا.
این مجلس اسلامی است. این سنگر بزرگ مسلمانها است، خون هایی که ریخته شده شما را بر مسند و کرسی وکالت تکیه زده، ما مرهون زحمات مردان فعال و جانباز این کشور هستیم و آنهایی که در خط مکتبند شش آتشه آنها را یاری میکنیم و اگر خدای ناکرده بیرون از خط باشد یک روز خط آنها را برملا میکنیم آنچنانکه برملا شدند بدون خط های گذشته.
اجازه بفرمایید آنچه که زبان گویای شماست که خواسته همه شماست میخواهم عرض کنم چون وقتم کم است میخواهم دقیق و زود و باعجله عرض کنم.
مطالب اساسی که امروز باید متذکر شوم این است؛ یکی از مهمترین مسائلی که امروز انقلاب اسلامی ما با آن مواجه است صنعت کشور و ناهمگونی صنایع ایجادشده در کشور است که از دوران رژیم شاه معدوم به ما ارث رسیده است. ما بهعنوان نماینده ملت مسلمان ایران باید این مسئله حیاتی را در مجلس شورای اسلامی تعقیب کنیم و با قدرت هرچه بیشتر خواستار اجرای آن باشیم که هرچه زودتر مشکلات صنایع برطرف شود. (احسنت)
صنایع ما امروز با سه مشکل اساسی در این مملکت روبرو است. ای نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی دریابید صنایع کشور و مردان پاک این مملکت را. صنایع ما امروز با سه مشکل اساسی روبرو هست و تا زمانی که این مشکلات را از سر راه خود برنداشتهایم مبارزه مان با امپریالیزم نتیجه مثبت و مطلوب نخواهد داشت. این مشکل اساسی عبارت است:
1- راهاندازی صنایع موجود با توجه به تغییراتی که باید در خط تولید داده شود.
2- استقرار طرحهای عمرانی صنعتی برای تأمین نیازهای آینده کشور.
3- تحلیل و بررسی انتخاب مناطق مختلف در کشور برای ایجاد صنایع.
مسئولین امر بویژه وزیر محترم صنایع و معادن باید دو نکته را مورد توجه قرار دهند که متأسفانه آنطور که باید و شاید به آنها فعلاً توجهی نشده و نمیشود. امروز نهتنها صنایع با ظرفیت کامل، کار نمیکند بلکه کوشش می شود از استقرار طرحهای صنعتی نیز جلوگیری شود درحالیکه ما باید به هر دو مقوله و از هر دو مقوله اقدام کنیم و حرف بزنیم. (رئیس- دو دقیقه وقت دارید.) من یک دقیقه از وقتم را به آقای متکی دادهام (رئیس- خوب، یک دقیقه اش را برای آقای متکی بگذارید) یک دقیقه اصلاً به هیچجا نمیرسد.
مجلس حساب کند آن بحث دیروز، دو روز ما را معطل کرد برای انتخاب یک نفر نماینده و آقایان متعهد هستند که اینقدر پافشاری کنند حالا من می خواهم متعمداً یک دقیقه حرفم را بزنم از شما و از مجلس خواهش میکنم این فرصت را به من بدهید (منشی- شما یک ربع وقت گرفتید نه بیشتر) من از نظر نطق در ردیف صد و شصتم قرار گرفتهام پس اجازه بدهید یک مقدار از این را بخوانم.
در کشور ما سالی دویست و پنجاه هزار نفر وارد بازار کار میشوند و فقط طرحهای عمرانی هستند که میتوانند این نوع نیرو را به خود جذب کنند که اگر در طول چهار سال دویست و پنجاه هزار نفر جمعیت وارد بازار کار شود سر از یک میلیون جمعیت میزند. باید طرحهای عمرانی باشد که بتواند اینها را به خود جذب کند و الا گرفتاری است و اگر آن دسته از طرحهای عمرانی کشور تأمینکننده نیازهای واقعی صنعت در آینده هستند فراموش شوند این نیرو نیز جذب نشده است.
یکی از طرحهای عمرانی صنعتی که به حوزه انتخابیه اینجانب اسفراین نیز مربوط می شود، طرح استقرار بنیاد صنعتی اسفراین است که برای تأمین احتیاجات صنعتی کشور در آینده بسیار حیاتی است. متأسفانه در دو ساله گذشته آنطور که باید و شاید به این طرح توجه نشده است و لازم است با قاطعیت نسبت به ایجاد آن پیگیری به عمل آید.
و اما راجع به منطقه انتخابیهام یک جمله بگویم و عرضم را ختم کنم. باید دولت در نظر داشته باشد که به روستائیان تمام کشور در شرایط فعلی مخصوصاً به دامداران که الآن زمستان است و گرفتاری دام دارند و علوفه ندارند و کمبود دارند دولت باید دقت و بررسی نسبت به آن را داشته باشد. مخصوصاً به حوزه انتخابیه اسفراین که مردم شریف و پرکارترین این کشور هستند در زمینه مسائل کشاورزی و دامداری و تأمین علوفه و ایجاد راههای روستایی و سدهای کشاورزی کمال دقت و عنایت را بفرمایند.
اما جمله سوم از کمکهای بیدریغ و فداکارانه مردم غیور و متدین اسفراین که شامل بیست هزار کیلوگرم گندم و قریب یک میلیون تومان پول و مقدار قابلتوجهی خشکبار پوشاک و میوه جات و غیره بوده است تشکر مینمایم و شهدای گلگونکفن و بهخونخفته شهرمان مورد قبول آستان پروردگار واقع شود.
آقای مروی هم تشکر کردند از مردم چناران از اینکه یک عده از برادران کمک کردند و کمکهای نقدی و جنسی کرده اند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. (احسنت)
سخنان شهید حجتالاسلام محمدحسن طیبی در یکصد و چهل و ششمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 30 اردیبهشت 1360 در مورد چند نکته پیرامون:
- مسایل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مردم
طیبی- بسماللهالرحمنالرحیم. درود بر عقیله بنیهاشم زینب علیها سلام و جمیع زنان و مردان آزاده اسلام. اولاً از جناب آقای عبد خدایی تشکر میکنم که دو دقیقه از وقتشان را ایثار فرمودند آن قدر وقت کم است که عجله کردم و تشکر را بعد از حرفم زدم. تقاضا میکنم برادران عجله نکنند. در این وقت کم به چند چیز باید اشاره کنم تا برادران و خواهران نماینده خاطر مبارکشان را بر آن معطوف سازند.
1- ما نمیدانیم چرا هر وقت صدای آمریکا، اسرائیل، انگلستان، بغداد بلند میشود و حملههایی علیه امام و جمهوری اسلامی و نهادهای انقلابی مینمایند میبینیم بعضی دستاندرکاران مملکت، نهادهای انقلابی را میکوبند و همان سخنانی را بر زبان و قلم میآورند که از حلقوم ناپاک امپریالیسم غرب و یا شرق خارج می شود. راستی می شود همه اینها را حمل بر بی نظری کرد؟ قضاوت این موضوع را به اهلش واگذار میکنم.
2- جمله دوم که باید با برادران و خواهران نماینده در میان بگذارم این است که قبل از انتخاب، نماینده یک وظیفه داشته است، اما بعد از انتخابات و انتخاب شدنش وظیفه دیگری دارد. وظیفه اول که پیش از انتخابات و نمایندگی بوده است عاید آن به خود طرف برمیگشته و اما امروز وظیفه او به غایت سنگینتر است که شامل هزاران نفوس میباشد که ما را انتخاب کردند و به مجلس فرستادند و از ما تصویب قانونگذاری و قانون میخواهند.
3- از برادران و خواهران تقاضامندم که در وقتی که طرحها و لوایح تصویب می شود جمله امام امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را نصبالعین خویش قرار دهند و قرار دهیم که فرمودند: «اضاعه الفرضه عضه» (رئیس- وقتتان تمام است.) هنوز که اولش است من که چیزی نگفتم لطف بفرمایید... (رئیس- وقت نگیرید حرفتان را زود بزنید) پیشنهادهای تکراری و دستوپاگیر ندهند و اگر هم یک وقت رییس مجلس از آنها تقاضای گذشت کرده صرفنظر بفرمایند که این رویه موجب کندی مجلس میشود.
4- در سال جاری که سال حاکمیت قانون می باشد چند لایحه ضروری است:
1- لایحه بازسازی 2-لایحه آب و زمین 3- لایحه احزاب 4- لایحه قصاص. در این لوایح باید مردم را حتماً از بلاتکلیفی درآوریم.
اما درباره حوزه انتخابیه خودم چند جمله عرض مینمایم. نیازمندیهای همه نمایندگان محترم غالباً به طور مساوی و یکسان است؛ بعضی اولویت دارند و بعضی اولویت ندارند. اول از دولت قاطعانه میخواهم که به وضع کشاورزان و دامداران منطقه اسفراین برسد، مخصوصاً که امسال در اثر سرمای شدیدی که آمده است بکلی محصولات باغاتی مردم از بین رفته است و خرابیهای ناشی از سیل که تلفات و ضایعات جانی و مالی بههمراه داشته است در رفع آن جبران نماید.
و دیگر از وزیر محترم مخابرات و شرکت آن میخواهم که راجع به تلفن خودکار و نصب آن تسریع به عمل آورند که در سال جاری قابل بهرهبرداری باشد، چون با آمدن زمستان ارتباطات با شهرستانها قطع میگردد و همچنین از وزارت نیرو و مسئولین محترم میخواهم که در امر برقرسانی بخش زرق آباد و روستای روئین و غیره اقدام فوری به عمل آورند و همچنین از این وزارت محترم میخواهم که درباره سد نوشیروان و عرافی اقدام لازم به عمل آورند که سالیان درازی است که درباره آنها مطالعه شده است. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
شهید سیفالله عبدالکریمی نماینده لنگرود
سخنان شهید سیفالله عبدالکریمی در یکصد و چهارمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 8 بهمن 1359 پیرامون:
- سیری اجمالی در خط راستین اسلام (خط امام)
- کنفرانس آمریکایی و ضد اسلامی طائف
عبدالکریمی- بسماللهالرحمنالرحیم. الحمدلله و الصلوة علی رسول الله و علی آله اجمعین والسلام علیکم و رحمة الله.
با درود فراوان به همه رزمندگانی که سخاوتمندانه در جبهههای جنگ به نبرد خود و به جنگ گرم خویش ادامه میدهند و نگران جنگ سرد بعضی از افراد نماینده در مجلس هستند.
- اگر قرار باشد پیش از نطق ناطق فهرستی از بحث گوینده به خدمت نمایندگان محترم تقدیم بشود شاید خیال عدهای راحت باشد که گوینده چه میخواهد بگوید، من امروز بیش از همه زمانها لازم و ضروری میبینم که با اندیشههای بسیار کوتاه و محدودم سیری اجمالی در خط راستین امام که پدیده اندیشه والای امام است بکنم و هرچه زودتر و فوریتر جو متشنج مجلس را با کلمات امام و سخنان همیشه سعادتبخشش آرامش دهم.
پارهای دانسته یا نادانسته تصور میکنند که سخنان و خط امام از متشابهات است اما برای اکثریت قاطع ملت خط امام و اندیشه روشنش و سخنان همیشه بیدارگرش از محکمات است و ما امام را ادامهدهنده راه انبیا میشناسیم همان گونه که انبیا در تاریخ به زبان قوم خود سخن گفتهاند سخنی که همه تودهها همه مردم بهروشنی آن را فهمیدند و به کار بستند امام نیز اینگونه با مردم سخن می گویند. پیامبر اسلام نیز سخنی همه فهم برای مردم بیان میفرمود «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبیّن لهم». هیچ پیامبری از ناحیه حق برگزیده نشد مگر آنکه آن پیامبر آشنا به زبان قوم خود سخن گفت، سخنی که همه آن را فهم کردند.
پیامبر اسلام سخنی روشن با امت خویش میگوید، پیامبران همانند فیلسوفان نیستند که فقط برای معدودی سخن بگویند. شما نمایندگان محترم همان طور که من میشناسم و میدانم عدهای از برادران نماینده آشنایی کامل به متون فلسفی دارند شما این سخن بوعلی را بهعنوان یک سخنی که از سوی یک فیلسوف و حکیمی گفته شده است ملاحظه کنید "من آثر العرفان للعرفان فقد قال بالثانی" این سخن شاید برای بسیاری از فلاسفه نیز قابل فهم نباشد. پیامبران اینگونه سخن نگفتهاند زیرا پیامبران پیامبر همه بودهاند.
«هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته» در این آیه کریمه همه برادران مستحضرید و این سخن را از باب قطره به عمان بردن میگویم در این آیه دو نکته اساسی مطرح است: «امیین» و «یتلوا». پیامبر خدا در میان امیین که خود نیز از امیین بود، برگزیده شد. امیین یعنی توده مردم نه از یک قشر خاص نه از یک طبقه ممتاز، یعنی پیامبران از طبقه خاصی نبودند یا پیامبر اسلام از یک طبقه ممتاز برنخاست، خود امی بود و از میان امیین مبعوث شد و سخنی میگوید که امیین فهم کنند.
«یتلوا علیهم آیاته» تفاوت ظریفی که بین کلمه "قرائت" و "تلاوت" به عقیده بعضی از مفسران موجود است اینست که تلاوت با کلمه "تلو" هم ریشه است در اینجا خداوند متعال می گوید پیامبر قرآن را تلاوت میکند نه قرائت، "یتلوا" یعنی قرآن را در صحنه جامعه کشاندن، یعنی قرآن را به شکل محسوس و ملموس برای عامه مردم بیان کردن و در پهلوی مردم قرار دادن یتلوا علیهم آیاته.
اگر به سخنان و به رهنمودهای امام دقت کنیم ملاحظه میکنیم که اینگونه رهنمود می دهد و سخن می گوید. حکما گفته اند بالاترین حد درجه اختلاف بین دو مقوله تناقض است، نقیض کل رفع او مرفوع، من می خواهم در اینجا با صراحت به حضور شما نمایندگان محترم بگویم چه عاملی باعث میشود که برخی به خود جرأت دهند در برابر سخن امام به تناقض بگویند ومع الأسف و عجیبتر آنکه خود را در خط امام نیز بدانند، مگر تناقض چیست؟ و پاسخگوی این تناقض کیست؟ در این میان امام است؟ یا آن گوینده دیگر؟
من یکی دو نمونه از سخن امام را برای شما مطرح میکنم تا این مسئله کاملاً روشن شود و مقایسهای کوتاه با سخن دیگری بشود.
امام در برخی از بیانیههایشان فرمودند "ایران کشوری است که رسماً با آمریکا جنگ میکند" اگر دیگری بگوید "ما خود را با آمریکا در جنگ نمیبینیم" آیا این دو سخن متناقض نیستند و آیا گوینده سخن دوم حق دارد خود را در خط امام بداند؟ هرگز. (رئیس- شما دو دقیقه دیگر وقت دارید.)
من بیشتر از این نمونه نمیدهم چون وقت بسیار بسیار کوتاه است. ما معتقدیم «منزله الفقیه فی هذا الوقت کمنزله الانبیاء فی بنی اسرائیل» که خود امام این حدیث را در یکی از نوشتههایشان که الآن من به خاطر نمیآورم مطرح فرمودهاند که نقل کردهاند از یکی از منابع و مآخذ حدیثی، شاید در حکومت اسلامی ایشان باشد. این بینش اسلامی ماست، منزلت و موقعیت یک فقیه در این هنگام شاید منظور از این هنگام، هنگام غیبت کبری باشد، من به تعبیر ناقص خودم می گویم «کمنزله الانبیاء فی بنی اسرائیل» آری امام در میان ما چون نبی ای است از انبیاء بنیاسرائیل.
با امام ستیزه نکنید و به خود اجازه ندهید که در برابر رهنمودهایش اعلامیه منتشر بکنید و من امیدوارم خداوند متعال توفیق فهم اطاعت از ولی فقیه را به ما به همه ما عنایت کند.
هان، ای نویسندگان، هان، ای اندیشمندان، هان، ای سردبیران محترم روزنامهها، شما اگر بذر اختلاف را در بستر صفحات روزنامههایتان نپاشید من معتقدم که شاید اختلافات پایان بپذیرد. «ن، والقلم و مایسطرون».
- این قلم امانتی است که به دست شما سپرده شده است. من خیلی از مطالب را داشتم که ناگزیر باید حذف کنم فقط چند تذکر بسیار مهم هست که می دهم:
- تذکر نخست طرح خائنانهای که سران مرتجع منطقه علیه ایران در کنفرانس طائف که برای ما روشن بود که کنفرانس از مسیر اسلامی خود به مسیر صدامی و آمریکایی کشیده شده است این طرح را طرحریزی کردند و این توطئه را بنیان نهادند. من هشدار میدهم به همه نمایندگان محترم به همه مسئولان که مسئله را کاملاً پیگیری بکنند.
- اگرچه سران کشورهای مرتجع بهخوبی میدانند که انقلاب شکوهمند اسلامی هیچگاه مرعوب اینگونه توطئهها نخواهد شد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
سخنان شهید سیفالله عبدالکریمی در یکصد و هفتاد و یکمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 3 تیرماه 1360 پیرامون:
- برکناری رئیس جمهور مخلوع
- شهادت سردار رشید اسلام شهید دکتر مصطفی چمران
عبدالکریمی- سلام علیکم بما صبرتم. بسم الله الرحمن الرحیم.
اعتصام الوری بمعرفتک عجز الواصلون عن صفتک
تب علینا فاننا بشر ما عرفناک حق معرفتک
الم یعلموا انّه من یحاد الله و رسوله فان له نار جهنم خالداً فیها. ذلک الخزی العظیم. الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبه عن عباده و یأخذ الصدقات و انّ الله هو التواب الرحیم.
هفتهای که پشت سر میگذاریم هفتهای بود سرنوشتساز و حادثهآفرین، حادثه برکناری رئیس جمهور که نتوانست از یازده میلیون رأی ملت امت بپاخاسته پاسداری کند، که درنتیجه از زمام امور کنارهگیری کرد و برکنار شد اما امام هنوز او را به توبه فرامیخواند و حامیان او را نیز به توبه دعوت میکند. او در زندان "من" خود محصور است و از این زندان منیت آزاد نشده است و توفیق توبه و انابه نیافته است.
ما و منت ز مرحله عشق دور کرد آنکه رسی به یار که بی ما و من شوی
کسی که به ادعا از روی شنهای داغ خوزستان به استقبال گلوله میرفت و از زندان اوین هراسی نداشت، اکنون میبینیم که همه ایران را برای خود زندان ساخته است.
حادثه مهم دیگر حادثه غمانگیز و دردناک شهادت سرباز دلیر و مجاهد اسلام آقای دکتر چمران بود. او هم از میان امت رفت اما رفتنی سرافرازانه و افتخارآمیز. او هم از میانمان رخت بربست اما به لقاءالله شتافت. و او تا آخرین لحظه شایستگی نمایندگی امام و امت را حفظ کرد و با ولای ولایت فقیه و محبت از امام بزرگوار چشم از جهان فروبست.
و همچنین یکی دیگر از برادران مهربان و بی ریا و بی تکلفمان آقای کمالی نیا که او هم انشاءالله به خیل شهیدان پیوسته باشد مجلس ما را به فراقی بزرگ مبتلا کرد.
من در اینجا به استناد رهنمود امام به آنان که هنوز در سر حمایت از رییس جمهور مخلوع را میپرورانند، نکتهای بگویم: که شما که تا دیروز به بهانه واهی شکنجه در ایران گریبان چاک می زدید چرا از آن همه جنایتی که همین روزها بر این ملت توسط گروههای منافق و از خدا بیخبر رفته است، یک کلمه نگفتید.
من در یک کلمه که پایان بخش سخنم است به این نکته که از یک حکیمی است اشاره میکنم، اشاره من به همه برادران مسئول، دولتمردان!!
به سخن این حکیم گوش فرا دهید: «اگر خواستی و نتوانستی معذوری، اگر توانستی و نخواستی منتظر آن روزی باش که بخواهی و نتوانی». والسلام.
شهید حجتالاسلام عبدالوهاب قاسمی نماینده ساری
سخنان شهید حجتالاسلام عبدالوهاب قاسمی در یکصد و سی و هفتمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 6 اردیبهشت 1360 پیرامون:
- جنایات گروهکهای وابسته به استکبار جهانی علیه امت مسلمان ایران
قاسمی- بسم الله الرحمن الرحیم. و لاتقف ما لیس لک به علم انّ السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولا.
مازاد بر آنچه که جناب دکتر قائمی و برادر علیزاده و خواهر دستغیب و آقای استکی فرمودند، شاید باشد یا قطعاً اما من به قسمتی از آنچه که در ساری واقع شد اشاره میکند و تذکر میدهم که این دلسوختگان برای خلق و دور از خلق همزمان با پیشرفت سریع رزمندگان فداکار اسلامی ما در جبهههای جنوب و غرب و تقبل و اسارت کشیدن مزدوران بعثی و رسیدن صدام به مراحل نهایی سقوط و شکست دست به این کارها میزنند و این خود یکی از بهترین نشانه ها و شواهد وابستگی آنها برای آنهایی است که حتی نمیخواهند باور کنند که اینها وابستهاند.
در ساری چند قضیه اتفاق افتاد در طول این چند روز که یکی مسئله ضرب و جرح نسبت به برادرانی که به مناسبت کار در قائمشهر بودهاند از جمله مردی در سن 57 و 58 قریب 60 سال راننده وانتی است که با این کار زندگیاش را میچرخاند درحالیکه او را گرفتهاند قسم یاد کرد الآن هست و پیراهن خونینش را گفتم نشویند، بماند گفتم اشتباه کردی میخواستی نماز را این دو وعده سه وعده با همان خون بخوانی و با این قیافه عکس میگرفتی، سرو صورت و دست را شست ولی پیراهن خونینش هست.
وقتی گرفتند 7-8-10نفر با چارقدی که سر یکی از آن خواهران مجاهد بود چشمش را میبندند و او را شب به داخل خانهای میبرند، در طول راه هر قدر که توانستهاند با مشت و لگد زده اند آنجا هم حسابی او را مشت و مال میدهند. یک جمله را نقل کرد چون من اعتماد نکردم صددرصد نقل نمیکنم بهصورت قطعی و آن اینست که دیدم ناله می آید، از آن صاحب منزلی که در وحشت و اضطراب بود سؤال کردم که چیست؟ گفت یکی از همین آقایان است که دو پایش را با ریسمان بستهاند و در چاه آویزان است و بالاخره خوب آنجا او را میکوبند و به آن مردم سفارش میکنند که اگر او رها بشود چنین و چنان خواهیم کرد!
بعد از یکی دو ساعت که آنها می روند دنبال فعالیتها در کوچهها آن میزبان و صاحبخانه این آقا را رها میکند که ماشینش هم پیدا نمیشود پیاده به ساری برمیگردد و الآن زیر پیراهن و پیراهن خونینش هست دیگر چیزی نیست که ما بخواهیم بسازیم. برای شب جمعهای که من وارد شدم با برادر هراتی نماینده سبزوار در همان شب این جمعیت به خیابانی به نام خیابان سنگتراشان که برادران و خواهران مذهبی بلکه فقط برادران اسلامی زیر چادری نهجالبلاغه میخواندند و قرآن و کتب مذهبی میفروشند میریزند چادر را به آتش میکشند که قرآن و نهجالبلاغه و تمام کتب دینی میسوزد و به آنها حمله میکنند و برمیگردند.
و من و برادر هراتی که در منزل آن آقا بودیم تلفن کردم که الآن کمیته در محاصره این گروه است و من برای اینکه متهم نشوم و اینکه تضعیف کنم ارگانهای اجرایی و دولتی را چیزی نمیگویم اما میخواهم بروید از سرپرست کمیته و از افراد بیغرض بپرسید که ما تلفن وقتی به شهربانی و جایی دیگر مراجعه کردند جواب چه دادند؟ اگر ملایمت و خونسردی تا این حدی است که گوش دختر مسلمان را ببرند و گله می کنم جدا از آنهایی که هنگام نقل مسائل که جز واقعیت و حقیقت نیست حساسیت نشان میدهند و بهصورت طرفداری ناخواسته و یا خواسته سخن می پراکنند چطور میشود که در این حقایق که یک چیز روشنی است و راه نزدیک، آنقدر سکوت میکنند. نه روزنامهها خبردار است و نه زبانها به حرکت درمیآید؟ چرا سکوت؟
من خوشحالم که خواهر دستغیب اشاره کردند نمایندگان محترمی هم که گاهی در بعضی از مطالب در رابطه با این مسائل آنقدر حساسیت نشان میدهند که آقا چنین نیست چه کسی گفته است؟ دروغ می گویند، همه دروغ میگویند؟ و فقط یک عده در این مملکت شدهاند راستگو! این بیچارهها گفتهاند ما برای دفاع جان حتی تکان نخوریم همینطور بنشینیم ما را بزنند دو جای سر شکسته، دو جای دست شکسته، چند جای پا شکسته است بدن زخمی، شش دختر مسلمان الآن در ساری طبق نقل مفقودالاثرند و معلوم نیست کجا برده اند، و من هرگز نمیتوانم باور بکنم که اینها دست به جنایات ضدانسانی و شرف نزنند.
من متأسفم که مقامات اجرایی با همه قوت، ضعف نشان میدهند و میگویند باید با خونسردی این مسائل را خنثی کرد. خونسردی تا این حد ابداً روا نیست بههیچوجه روا نیست. وقتی اسلام دستور میدهد در برابر حمله یک دزد به عنوان دفاع اگر کشته بشود شهید است، چطور میشود مسلمان با اینهمه دفاع نکند و ساکت باشد. وضع شمال وضعی است که تا الآن آرام بود از جهاتی.
شاید فکر میکردند شمال و مخصوصاً سوادکوه از پر تشنجترین منطقه ایران خواهد بود و بحمدالله از نظر سیاسی آرامترین منطقه بود و نجیبترین مردم و عطوف ترین مردم و رئوف ترین مردم و سازگارترین مردم مردمی مولد زحمتکش، کشاورز، دامدار، کارگر و فعال، مردمی مسلمان و معتقد و صادق و وفادار به امام و خط امام و دولت مکتبی و انقلابی و وفادار به مجلس و نمایندگان متعهد مردم. این مردم باید اینجور مورد حمله و ضرب و شتم بشوند که در خانه آرامشی ندارند.
خدا گواه است گریه کردند، گفتند آقا ما جرأت نمیکنیم حتی ساعت 5/7 غروب برای نان به دکانی برویم؛ حمله میکنند و میزنند در هر گذر و گوشه. من نمیدانم اینها چه جایی در این جامعه دارند و ما چقدر باید سکوت کنیم در برابر آنچه که روی میدهد و حملاتی که به برادران و خواهران ما انجام میپذیرد.
امیدوارم مسئولین امر و مجلس در این مورد سریعاً اقدامات لازم و قانونی را انجام بدهند و امنیت را به منطقه برگردانند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
حجت شهید حجتالاسلام عمادالدین کریمی نماینده نوشهر و چالوس
سخنان شهید حجتالاسلام عمادالدین کریمی در هفتاد و سومین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 5 آذر ماه 1359 پیرامون:
- اصول کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
- سیاست نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی
- روابط رژیمهای کافر وابسته منطقه با محمدرضا پهلوی مخلوع
- کمکهای مادی و معنوی مردم به جبهههای جنگ حق علیه باطل
عمادالدین کریمی- بسماللهالرحمنالرحیم. السلام علیکم یافرسان الهیجاء و ثعبان البیداء السلام علیکم یا حمات الدین.
سلام و درود به شیرمردان و رزمندگانی که در میدانهای کربلای ایران حماسه میآفرینند و تاریخ کربلای مسلمانان را تجسم عینی و خارجی میبخشند. سلام و درود بر امام امت و رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران. سلام بر ملت قهرمان که همانند کوهی عظیم در مقابل سیل حملات و تبلیغات دشمنان داخلی و خارجی انقلاب پشت سر امام ایستادگی و مقاومت میکنند.
سلام بر مجلسیان عزیزم که درباره آییننامه و قانون اساسی آنقدر دقت و اعمال نظر دارند و حتی در زمینه نطقهای قبل از دستوری که حدود شش ماه و اندی از عمر مجلس میگذرد و من توفیق پیدا نکردهام چند لحظه از وقت و فرصتی که حق طبیعی ما است استفاده کنیم، از آییننامه و قانون اساسی دفاع نمودند تشکر می کنم.
انقلاب عظیم ما بر سه اصل و یک محور متکی و استوار بوده و می باشد. از آن سه اصل دو اصل منفی و یک اصل مثبت همان اصل نه شرقی و نه غربی اول شعار طرد الههها و خدایان مصنوعی، شعار نفی ارتباطات و سلطههای ابرقدرتهای خارجی، که از صدر اسلام هم شعار مسلمانان اینچنین بود. لاالهالاالله. تمام معبودهای باطل و الههها و خدایان مصنوعی را طرد کردند و به خدای یکتا متکی شدند.
دشمنان خارجی و داخلی ما در جبهههای گوناگونی دارند با انقلاب ما میجنگند و مبارزه می کنند. عوامل و ایادی زیادی دستبهدست هم دادهاند، همانهایی که در گذشته رقیب هم و دشمن هم بودند و امروز ملت قهرمان ایران آنچنان وحشت و ترس و رعب در دل آنها ایجاد کرده که خصومت های چندین ساله خود را کنار گذاشتند و دستبهدست هم دادند تا آنکه انقلاب ما را از حرکت باز بدارند.
الآن صدام خائن و مزدور در جبهههای نظامی آنچنان که فکر میکرد به زودی بر ایران مسلط میشود و تهران را گروگان میگیرد مأیوس و ناامید شد؛ چیزی که اصلاً گمانش را نمیبرد و نهتنها در مخیله او خطور نمیکرد این حرکت و این وحدت و این قدرت ملت ایران که این قدرت، قدرت اسلام است و این قدرت، قدرت الهی است. او هم فکر نمیکرد که ملت بتواند در مقابل این حملات ایستادگی کند و الحال تاکتیک خود را عوض کرد و جنگهای تبلیغاتی را آغاز نمود.
رادیو عراق چقدر دهنکجی میکند و تبلیغاتی علیه انقلاب اسلامی ما مخصوصاً چند شب قبل این اتهام را به انقلاب ما بست که حکومت ایران تمام آزادیخواهان، تمام احزاب و گروهها را به زندان کشیده جز حزب کمونیست را. و میخواهد به دنیا بفهماند و بگوید ملت ایرانی که شعار میداد نه شرقی نه غربی درست نیست، اگر از غرب ارتباطش را قطع کرده است دارد به شرق متمایل میشود و حال آنکه خود او قبل از آنی که این جنگ را آغاز کند به یک طرف متمایل بوده و دست نیاز به سوی شرق دراز میکرد و الحال شرق و غرب را به کمک میطلبد و ملت مظلوم عراق را به شرق و غرب میفروشد و مبادله میکند؛ نهتنها او بلکه همکارانش و همفکرانش.
در ژوئن 1973 بوده است که حزب بعث عراق و حزب کمونیست موافقتنامهای در چهارچوب اصول عملی منعقد نمودند که با همدیگر کار بکنند و او امروز میآید انقلاب ما را متهم میکند که در ایران به کیانوری میگویند آیتالله کیانوری و حال آنکه خود ایرانی یک چنین جملهای را نشنیده. این به خاطر این است که میخواهند انقلاب ما را متهم کند که این انقلاب نمیتواند استقلال پیدا کند و سرپای خودش بایستد.
در آوریل 1972 بوده که الکسی کاسیگین صدر شورای اتحاد جماهیر شوروی وقتیکه به عراق مسافرت کرد پیمان همکاری و موافقت بین شوروی و عراق به امضا رسیده و حتی اخیراً معاون نخستوزیر عراق به مسکو رفت برای آنکه باز اسلحه و مهمات از آنها خریداری کند و به سر مسلمانهای بیدفاع بریزد و همین تانک های "تی-وی-2" که اخیراً گفته اند از شوروی وارد کردهاند و بهترین نوع تانکها است میرود از شوروی تهیه میکند و میخرد و به جنگ اسلام برمیخیزد.
و همچنین معاون فرماندهی نیروی زمینی شوروی اخیراً از ارتش عراق دیدن کرده تا آنها را تقویت و راهنمایی کند باآنکه خطمشی او بر همه ملل و کشورها واضح و روشن است و دارد به ملت ایران این برچسب را میزند که اینها که شعار میدادند نه شرقی و نه غربی درست نیست اینها میخواهند جمعیت را به سمت شرق برگردانند.
آنجا به سراغ اردن میرویم میبینیم اردن هم که یکی از کشورهای اسلامی است دارد از عراق حمایت میکند با آنکه این اردن هاشمی، حسین شاه با ایران و ملت ایران خیلی خوب بوده (مهاجرانی- با ملت ایران خوب نبوده) الآن عرض میکنم در زمان طاغوت در نوشهر ما محمدرضا برای او کاخی بنا نهاد و هر سال تابستان به ایران میآمد و میرفت کنار دریا و تفریح میکرد. الآن وقتی به یاد آن کاخ میافتد ناراحت می شود.
ما میخواهیم به ملت عراق، به ملت اردن، به ملت مصر، به ملت عربستان سعودی اعلام کنیم که ای ملت ها بدانید این حکومتها با شما نیستند، اگر با ملتها بودند ما از حسین شاه میپرسیم حالا اسمش حسین شاه است چون باید اینها را کوچک کرد، اینها باید تحقیر بشوند. از او میپرسیم ملت ایران که همان ملت هستند چرا موضع تو عوض شد؟ اگر تو واقعاً با ملتی اگر با ملت اسلامی هستی، اگر با ملت اردنی، اگر با ملت ایرانی، معلوم میشود تو با ملت ایران کار نداشتی وگرنه ملت ایران همان ملت ایران است موضع ملت ایران همان موضع اسلامی است که در سابق بوده. سابق جرأت نداشت نفس بکشد و الآن آزاد شد. پس معلوم میشود این حکومتها و این زمامداران با ملتها کار ندارند، با افراد کار ندارند، با قدرت و ابرقدرت سروکار دارند.
همین اردن که الآن 27 سال است حسین شاه دارد بر اردن حکومت می کند ببینید در این مدت بر اردن چه گذشته است. سال 1967 بود که اسرائیل یکمرتبه حمله کرد علیه سه کشور اسلامی اردن، سوریه و مصر و از مجمع این سه کشور حدود 68 هزار کیلومترمربع زمین را اشغال کرده و به تصرف درآورده است و این ننگ است برای یک کشور اسلامی که اسرائیل غاصب به آن ها حمله کند و سرزمین آنها را به تصرف در بیاورد و اینها آرام، خاموش بنشینند برای آنکه ارباب اجازه مخالفت نداده و نمیدهد.
بعد در سال 1973 وقتی که اسرائیل در مقابل مصر و سوریه ایستادگی کرد و مشغول جنگ شدند همین اردنی که حدود 5900 کیلومتر از سرزمینش را اسرائیل به تصرف درآورده و اشغال کرده در این جنگ بین اسرائیل و مصر و سوریه، اردن نفس نکشید و خودش را به خواب خرگوشی زده بود. ما از شاه حسین میپرسیم وقتی که اسرائیل در مقابل مصر و سوریه میجنگید این تعصب و حمیت او کجا رفته بود؟
اگر حمیت عربی بود تو که عرب بودی، اگر تعصب مذهبی و مکتبی بود که تو مسلمان بودی چرا وقتی که اسرائیل در مقابل مصر میجنگید و در مقابل سوریه تو نفس نمیکشیدی و حتی یک تیر هم به سمت اسرائیل شلیک نکردی و امروز داد عربیت و اسلامیت میزنی که آقا عرب در خطر افتاده و اسلام به خطر افتاده است بیایید از عراق حمایت کنید. تو نه غیرت عربی داری و نه تعصب مکتبی برای آنکه تاریخ گذشته تو ترا معرفی کرد.
شما عوامل و مزدوران هستید که باید این نقشههای ابرقدرتها و صهیونیستها و اربابان بینالمللی تان را در خاورمیانه به اجرا درآورید، آنها احساس کردند که اگر این انقلاب پا بگیرد و انشاءالله پا میگیرد و آنها آقائی شان به خطر میافتد و منافعشان در خطر قرار میگیرد، این است که اینها را به میدان آوردند.
بههرحال وظیفه ما چیست؟ ما در مقابل این قدرتها و در مقابل این فعالیتها و تبلیغات باید متحد شویم اگر مجلس ما مجلس قوی، اگر کابینه ما کابینه قوی، اگر ملت ما همان وحدت را حفظ کند و همان موضعی که داشت از موضعش خارج نشود به هیچ وجهی نمیتوانند ابرقدرتها با اسلام و با ایران و با مکتب ما بجنگند و مبارزه کنند.
مطالب زیاد است وقت هم کم است خواستم یک مقدار بحث را بشکانم به استقلال و آزادی، در زمینه آزادی که خیلی بحث...
به ما انتقاد میکنند که آزادی نیست؛ نمیدانم معنای آزادی چیست، آزادی که مولود انقلاب است این آزادی حدی ندارد؟ معنای آزادی چیست و حدش چیست؟ بعضیها فکر میکنند که آزادی دیگر حد ندارد. انسان آزاد است که توی خیابان بزند شکم کسی را پاره کند، بزند ماشین کسی را درب و داغان کند، بدون اجازه داخل خانه کسی بشود چون آزادی است! اینکه آزادی نیست.
آزادی که انقلاب اسلامی آورده است، توی ماشین حرف میزنند، توی خیابان حرف میزنند، مینویسند، در مطبوعات مینویسند، به تمام مقامات اهانت میکنند، به تمام نهادها اهانت می کنند، باز هم میگویند آزادی نیست، زبان بسته است قلم در زنجیر است.
من در پایان سخنانم که خیلی از مطالبم مانده است انشاءالله امیدوارم که باز از دوستان وقت بگیرم از طرف مردم غیور و انقلابی چالوس و نوشهر و حومه، علمده برای جنگزدگان کشور با همکاری جامعه روحانیت و کمیته امداد و سپاه پاسداران و جهاد سازندگی و دادگاه انقلاب... و بسیج مستضعفین کمکهای نقدی و غیره بدین شهر فرستاده شده است.
چالوس حدود یک میلیون تومان، نوشهر حدود ششصد هزار تومان و چندین کامیون خواربار البته اینکه صحبت میشود از نظر تشویق است، تویش ریا هم نیست برای اینکه بقیه استانها و بقیه مردم هم تشویق بشوند که البته هم در خدمت این جنگ و این انقلاب حضور عینی دارند.
یک پیام را هم که آقای رحیمی فرمودند بخوانم میخوانم و مرخص میشوم. والسلامعلیکم و رحمت الله و برکاته.
شهید حجتالاسلام محمدعلی منتظری نماینده نجفآباد
سخنان شهید حجتالاسلام محمد علی منتظری در سی و سومین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 20 مرداد 1359به مناسبت:
- ورود میهمانان خارجی به جمهوری اسلامی ایران
- جهت بزرگداشت روز جهانی قدس
محمد منتظری- بسماللهالرحمنالرحیم. لازم است که خدمت برادران و خواهران گرامی بهاختصار گزارش کارهایی که شده داده بشود تا شما در جریان باشید. ما براساس بُعد انترناسیونالیستی اسلامی که در محتوای انقلاب اسلامی ایران بوده و خواهد بود و براساس اینکه در سال گذشته روز جهانی قدس اعلام شد روزی که به فرموده امام امت روز مقابله مستضعفین و مستکبرین است، براساس اینکه خواستیم روز قدس را هر ساله گرامی بداریم و از طرفی تنها روز قدس مطرح نباشد بلکه همه ایام سال در ایران و در سراسر جهان اسلام و مستضعفین مسئله قدس و فلسطین مطرح باشد و پیگیری این مسئله، بر اساس این عدهای از برادران طرفدار خط امام از کلیه نیروها جمع شدهاند تا در این زمینه فعالیتی بکنند.
ابتدا بنا شد که روز قدس را هرچه سریعتر و بهتر برگزار بکنیم و مسئله کنگره نیز مطرح شد یعنی تشکیل کنگره آزادی قدس که بر این اساس دعوت به عمل آید از بسیاری از جنبشهای اسلامی و انقلابی و شخصیتهایی اسلامی که شرکت بکنند هم در روز قدس هم در این کنگره آزادی قدس و خوشبختانه علیرغم کمبود امکانات و علیرغم ضیق وقت توانستیم ترتیبی اتخاذ کنیم که آقایان و برادران و خواهران را از جنبشهای آزادیبخش و شخصیتهای اسلامی در روز قدس شرکت بکنند و مراسم را ببینند و همچنین کنگره را آغاز بکنند که از روز شنبه کنگره آغاز گشت و امروز پایان کارش را اعلام خواهد کرد که از ساعت 4 بعدازظهر تا ساعت 7 در همان هتل قدس جلسات دارد و جلسه نهایی هست که ضمناً دعوت هم می شود از کلیه برادران و خواهران نمایندگان که اگر خواستند شرکت بکنند.
مسئلهای که بسیار برای ما حساس بود و هر وقت جنبشهای آزادیبخش و شخصیتهای دیگر ملل را یا در ایران یا در خارج میبینیم این است که آمال و آرزوهای آنها بسیار و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران را تحقق آرزوهای خود میدانند؛ چرا؟ زیرا که اسلام متعلق به این کشور، متعلق به یک نژاد و یک جغرافیای خاص نیست بلکه متعلق به کل مسلمین و مستضعفین است و وقتی که این برادران و خواهران کنار ما قرار میگیرند، خودشان را با ما یکی میبینند.
طبیعی است که مشکلات، نابسامانیها حاکمیت طاغوت و استعمار و صهیونیسم و ایادی آنها در کل این مناطق هست و همه چشم انتظارند که ما به یاری خدا بتوانیم از ایران انقلاب و ایران اسلامی و ایران خمینی بتوانیم همه این جنبشهای اسلامی و رهاییبخش را یاری کنیم.
در مورد مسئله فلسطین و بیتالمقدس بایستی عرض بکنم که ما خیلی کوتاهی کردیم، بیشتر شعار دادیم و عمل نکردیم گو اینکه این صدای من پخش می شود ولی ما بایستی عیبهای خودمان را بگوییم و مردم ما هر کس به نوبت خودش احساس بکند که کار نشده و انشاءالله ما از مرحله شعار بیرون بیاییم و به مرحله عمل برسیم یعنی فلسطین و بیتالمقدس از آن ما است نهفقط از مردم فلسطین و از آن مردم عرب بلکه از آن ما بهعنوان مسلمین جهان و مستضعفین جهان. بنابراین بایستی جدی کمک کنیم.
تنها فلسطین هم نیست، انقلاب اسلامی در افغانستان، انقلاب اسلامی در عراق، در بحرین، در عربستان سعودی و در مراکش و حتی در پاکستان، در ترکیه و در مالزی و در سودان که نمایندگان این کشورها که ازجمله دعوتشدگان هستند و در اریتره که 17 سال است میجنگد ولی متأسفانه از اینجا تا به حال کمکی صورت نگرفته است و از مصر، این است که اینها دعوت شدند و آنجا انقلاب اسلامی هست و ما آن رقم که شاید و باید کمک نکردیم. در عمل ناسیونالیسم بودیم و ایرانیزه.
امیدواریم همانطور که در این مجلس شورای اسلامی این جلسه منعقد شده و دعوت شده است از نمایندگان جنبشهای اسلامی و رهاییبخش و نمایندگان این انقلابها در منطقه، امیدواریم همانطور که مجلس شورای اسلامی در نامگذاری هست انشاءالله درعمل همان طور که ریاست مجلس شورای اسلامی حجتالاسلاموالمسلمین آقای هاشمی رفسنجانی اشاره فرمودند که امید همه به این مجلس شورای اسلامی است و ما اسم اینجا را گذاشتهایم مجلس شورای اسلامی، امیدواریم که در عمل ما بینالملل را پیاده بکنیم و همه این جنبشها را تقویت بکنیم.
متأسفانه در گذشته بعد از پیروزی کمکها جنبههای شخصی یا فردی یا ارتباطات یا خلاصه جزئی بوده است اما بهطور رسمی و به طور این احساس مسئولیت همگانی و به خصوص احساس مسئولیت از طرف دولتهای گذشته آن شکل نبوده، ما در مشکلات جزئی خودمان غوطهور بودیم و مسائل را فراموش می کردیم.
امیدواریم که با تشکیل دولت جدید انقلاب و با حاکمیت حق بر باطل و شر شرایطی که الآن در داخل مجلس شورای اسلامی هست و میتواند نقش فعال و تعیینکنندهای در مسائل کشور داشته باشد بتوانیم آنطوری که باید و شاید این جنبشها را کمک بکنیم. ما یادمان نرود که در گذشته متوقع بودیم که عکسمان در یک جا در بیاید یا اسممان یا خبرمان یا فلان زندانی فلان جا برایش تظاهراتی بشود و نه ایرانیها بلکه کل دنیا کمک میدادند حتی روزنامههای لبنانی هم کمک میدادند اما الآن درباره این مسئله بیتوجه باشیم، انقلاب فلسطین نقش مؤثری در پیروزی انقلاب ایران داشت و در مقابل کمکهایی که به ما دادند ما باید کمک بکنیم. متأسفانه در گذشته نتوانستیم این کار را روی مشکلاتی که داشتیم بکنیم.
بنابراین من سخنانم را خلاصه میکنم در اینکه سعی بکنیم از این مجلس شورای اسلامی تصمیمات جدی برای کمک به کلیه جنبشهای اسلامی و جنبشهای مسلمین و مستضعفین بکنیم و همان طور که از قانون اساسی ما هویدا است و موادی در این زمینه ترتیب داده شده است و امیدواریم که ما بتوانیم با تشکیل یک کمیته دائمی قدس، این مسئله فلسطین را هم تعقیب کنیم و رو به آزاد کردن فلسطین و قدس گام برداریم.
بسیار خوشوقتند و من اعضای هیأت های نمایندگی از جنبشهای آزادیبخش که دعوت شدند و حضور شما برادران و خواهران رسیدند امیدواریم که در عمل بتوانیم جوابگوی نیازهای آنها باشیم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. (حضار سه مرتبه تکبیر گفتند).
سخنان شهید حجتالاسلام محمد علی منتظری در چهل و سومین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 11 شهریور 1359 پیرامون:
- مسائل مکتبی و تکیه بر بعد معنوی انقلاب اسلامی
- تقویت جنبشهای آزادیبخش
- تقویت روابط با کشورهای جهان سوم و کشورهای مترقی عربی
محمد منتظری- بسماللهالرحمنالرحیم. چند موضوع بود که میخواستم خدمت نمایندگان محترم عرض کنم. اول مسئله صحبتهایی است که معمولاً در اینجا می شود. برادران وقتی که در خارج مسائلی مطرح میشود بیشتر جنبههای مکتبی برایشان مطرح هست ولی وقتی که اینجا پشت میکروفون می آیند مسئلهای که مطرح میشود نان و آب و مشکلات منطقهای است.
به نظر میآید که این باید مورد بررسی قرار بگیرد و خود ما یک جمعبندی بکنیم. ببینیم که آیا این زمینه ها را از پشت این میکروفن مطرح کردن چه دردی را دوا می کند جز اینکه مسائل مادی را بیشتر در ذهن مردم و در افکار توده ترویج میکند و این ضرر دارد. ما اگر روی بعد معنوی انقلابمان تکیه نکنیم، در زمینههای مادی باختهایم زیرا براساس یک سیاست نه شرقی و نه غربی و درگیریهایی که با ابرقدرتها داریم و مشکلاتی که از اطراف برایمان خلق می شود در زمینههای مادی و رفع مشکلات مادی به آن نتیجه مطلوب نخواهیم رسید.
بنابراین تکیه روی این مسئله که همه بیایند خواهش کنند برق درست شود، آب درست شود و بعد از یکسال همه مردم بگویند خوب چه شد، مجلس این کار را نکرد بنابراین مجلس بی مجلس!
مسئله دوم اهمیت سیاست خارجی و نقش سیاست خارجی در سیاست داخلی و رفع مشکلاتی که ما در داخل داریم. متأسفانه مسائل جدای از هم مورد بررسی قرار میگیرد؛ یعنی همیشه مطرح میشود که ما در داخل مشکلاتی داریم و تا مشکلات خودمان را حل نکنیم به خارج نمیپردازیم. مسائل جدای از هم بررسی می شود میخواهم عرض کنم مسائل داخل و خارج بههمپیوسته است بدین معنا ما وقتی که با ابرقدرتها درگیری پیدا می کنیم طبیعی است که آنها یک عده مزدورانی دارند و در بلوکشان یک کشورهایی وجود دارد که آنها علیه ما متحد میشوند بنابراین ما نمیتوانیم در چهارچوب مسائل داخلی غوطهور بشویم و فقط مسائل ایران برایمان مطرح باشد.
اگر ما در خودمان فرو رویم و جنبه دفاعی بگیریم و همه اش در مشکلات داخلی خودمان درجا بزنیم که فقط این روزها بحث این باشد که سرلفظ وقت صرف کنیم. آن می گوید کابینه مکتبی است دیگری می گوید مکتبی نیست و هر کس بر سر این مسائل با هم دعوا می کند، لذا یک سری مسائلی هست که در هر شهری و در هر دیاری می رویم فقط نزاع سرلفظ مکتبی است، فلسطینی ها مکتبی نیستند آن مکتبی نیست این شخصیت در ایران مکتبی نیست آن مکتبی است آن دیگری چیه... و الآن دارد یک شکلی می شود.
من البته کاری به کابینه آقای رجائی یا غیر آقای رجائی ندارم ولی مسائل دارد طوری می شود که پس فردا اگر این کابینه با مشکلاتی مواجه بشود و مشکلاتی هم خواهد داشت برای اینکه این طور که من می بینم یک سری از برادرانی که انتخاب شده اند ضعیف هستند. پس فردا آبروی مکتب هم در این کشور خواهد رفت. بنابراین این قدر روی لفظ مکتب تکیه نشود، ما بایستی حساب بکنیم افراد جدی حساب شده و مدبر و مؤمن و فعال بتوانیم برای کشورمان انتخاب بکنیم.
متأسفانه یک توافق هایی دارد پشت پرده صورت می گیرد و بعد عمل می شود که چه عرض کنم (رئیس- هیچ توافقی نیست) بنابراین مسأله لفظ نیست مسأله واقعیت خارجی و حقیقت خارجی است و ما مشکلات داخلیمان را با مشکلات جهان مستضعفین و جهان اسلامی با هم بررسی بکنیم و جدی عمل بکنیم اما نه اینکه در بحث الفاظ بغلتیم که الآن متأسفانه در این ایام دایر است. ما الآن بر اساسی که در سیاست خارجی مان خیلی درجا زدیم متأسفانه از کشورهای اطراف داریم می خوریم و جنبه دفاعی به خود گرفته ایم یعنی حتی عراق و امارات متحده عربی که دارد کم کم مسأله اش مطرح می شود که بیاید علیه ما شکایت بکند و جنبه عربیت به خود بگیرد و ما هم عجم بشویم و مثلاً اشغالگر سه جزیره، یعنی این رقم در بخش سیاست خارجی ما ضعیف عمل کرده ایم، تا اینکه بیایند یک همچون نیروهایی که معلوم نیست و اصلاً سر و ته آنها به هیچ نمی ارزد بیایند و علیه ما ادعا بکنند. ما معمولا در داخل به خودمان فرورفتیم و خیال می کنیم که دنیا را گرفتیم.
به نظر می رسد که یک سال دیگر که بگذرد بایستی از یک سری از کشورها خواهش بکنیم که بیایند با ما بنشینند. ما دوستان خارجی مان را بررسی نکرده ایم، دشمنان خارجی مان را بررسی نکرده ایم، تعاون و پیوستگی و همبستگی با دوستان خارجیمان را همین طور بررسی نکرده ایم. ما با دوستان درجه 1، درجه 2، درجه 3، (امور نسبی است) این کارها را نکرده ایم.
کشورهایی که در جهان عرب با ما بیشتر می خورند و بیشتر می توانید با ما هماهنگ باشند هماهنگ نشدیم، با کشورهای نفتی عرب که نسیه موضع خوبی دارند معمولاً می خواهیم آن ها ما را حمایت بکنند. و ما از آن ها هیچ حمایتی نکرده ایم؛ یعنی مثلاً ما برای الجزایر یا لیبی یا سوریه و امثال این کشورها در زمینه عملی کاری صورت نداده ایم؛ بنابراین موضع آن ها هم ضعیف خواهد بود و کاری نمی توانند بکنند و ما اگر خواستیم در زمینه های مختلف سیاست خارجی در منطقه نسبت به دشمنانمان نقش تعیین کننده داشته باشیم بایستی این ها را خودمان هم آهنگ بکنیم. ما الآن در قطع نفت عملاً خنثی شده ایم. یعنی نفت را ما قطع کرده ایم ولی عراق و عربستان سعودی آمده تأمین کرده است، پس ما چه کاری در این کشور کرده ایم؟
اگر ما با کشورهای نفت خیز عرب و جهان سوم که نسبتاً موضع مترقی دارند و یا خوبند هماهنگ می شدیم و هم بستگی داشتیم الآن می توانستیم در اوپک نقش فعال و تعیین کننده داشته باشیم و الآن نداریم و با شعار هم نمی شود. بنابراین در موضع ضعف قرار می گیریم.
در مسأله خاورمیانه عربی و مسأله فلسطین متأسفانه شعار دادیم و کاری صورت ندادیم و همه مان هم در این مسأله مشترکیم و معمولاً هم ایرانی ها این طور هستند البته ممکن است شامل خود بنده هم بشود، ایرانی ها اهل شعارند و کمتر اهل عمل نسبت به سیاست خارجی هستیم و فلسطین، فلسطین کردن هم فایده ندارد و لذا الآن کاری که صورت ندادیم هیچ، به ضرر آن ها هم تمام شده است. چرا؟ وقتی انقلاب ایران پیروز شده است برای جنبش های آزادی بخش در منطقه نقشه کشیده اند چون آن ها با وجودشان و حفظشان و پیروزی انقلاب ایران و همبستگی که اینها خواهند داشت، بنابراین اینها پیروز می شوند و منافع امپریالیست ها را در هم می شکنند.
بنابراین نقشه کشیدند که بعد از پیروزی انقلاب ایران، هرچه بیشتر انقلاب های منطقه را در رأسش انقلاب فلسطین را ضربت بزنند، و متأسفانه ضربت هم دارد می خورد چه در جنوب لبنان، چه در خود بیروت، چه در کشورهای عربی دارد این شکل می شود. یعنی روز به روز انقلاب فلسطین را دارند تضعیف می کنند. با از بین رفتن انقلاب فلسطین یا تضعیف آن وضع مسلمان های منطقه، وضع مسلمان های غیر فلسطینی در لبنان به هم می خورد بنابراین، پیروزی ما یک مسائلی را برای ما به دنبال دارد که بایستی بی تفاوت نباشیم و آن نقش فعال در سیاست منطقه و در جهان سوم است.
و اینجا هم دائماً نگوئید که مسأله همه مستضعفین جهان را می خواهیم حل بکنیم و غیره ولی وقتی که از جلسه بیرون رفتیم هیچ کس اصلاً هیچ کس را نبیند. بنابراین برای حل مشکلات مستضعفین و برای اینکه ما بتوانیم شعارهایمان را در عمل پیاده کرده باشیم این است که فکری بکنیم و جدی وارد این مسائل بشویم و برای حل مشکلات خودمان، در ایران هم نیز لازم است که سیاست هجومی در جهان خارج داشته باشیم.
ما فقط برای ایران خلق نشده ایم، ما برای منطقه و برای جهان اسلام و برای جهان مستضعفین خلق شده ایم، اگر ما بیاییم در منطقه عربی نقش فعال داشته باشیم دیگر عراق و عربستان سعودی نمی تواند برای ما شعار عربیت بدهد و مسأله اسلام عجمی مطرح بکند. الآن این ها در منطقه دارند یک پیشرفت هایی می کنند، مسأله اینکه مفتی های مراکش و تونس و مصر و عربستان سعودی جمع شده اند و جلسه می گیرند و ما اینجا می نشینیم و نقشه می کشیم و می گوئیم که بلی یک اعتراضی بکنیم، یک نامه ای بنویسیم بگوئیم که چرا این کار را کرده اند و این ها مفتی های مزدوری هستند، اما وقتی که این ابتدایش باشد که یک سال دیگر که بگذرد شاید کوشش های امپریالیست ها ده مقابل بشود، برای جلوگیری از این ما باید فعالانه در منطقه عربی خاورمیانه و نسبت به سرنوشت مسلمان ها بکنیم، اگر شرکت نکنیم، این توطئه ها را می چینند و بعدها ما را محاصره می کنند و در جنگ سرد تبلیغاتی ما را شکست می دهند.
بنابراین برای حل مشکلات خودمان و برای اینکه جدی ثابت بکنیم که می خواهیم عمل کنیم، بایستی جنبش ها را در نظر بگیریم، کشورهایی که به ما نزدیکترند، در نظر بگیریم و آن ها را با خودمان در مسائل اقتصادی و نظامی و سیاسی و جنگی و فرهنگی هماهنگ بکنیم تا بتوانیم براساس اتحاد و هم بستگی با این ها در مقابل دشمنانمان بایستیم و متأسفانه در ایران یک سیاست هایی اعمال می شده که ما را از بسیاری از کشورهای عربی مترقی دور بکنند و این سیاست ها باعث شده که ما ضعیف تر بشویم و عملاً این نتیجه را می دهد که خلاصه از آن طرف با شوروی که مخالفیم، بخواهیم با آمریکا جدی مخالف باشیم، باید با آن ها هماهنگ باشیم با آن ها هماهنگ نباشیم و تو خودمان فرو برویم عملاً باید بیفتیم تو کانال آمریکا، که با کمال تأسف سیاست نه شرقی و نه غربی هم در ایران طوری برای بعضی ها نتیجه می دهد که بیشتر خیلی ها شوروی را می کوبند یعنی در مسأله آمریکا کمتر کوبیده می شود البته برای بعضی ها این طور نتیجه می دهد. بنابراین اگر بخواهیم از این سیاست...
اگر بخواهیم از این سیاست ها و از این ضرری که عایدمان شده نجات پیدا کنیم فوراً باید تصمیم بگیریم و با کشورهای جهان سوم و کشورهای مترقی عربی، هماهنگ و همبسته بشویم و جنبش های آزادی بخش را به طور جدی تقویت بکنیم و با جنبش فلسطین هماهنگی نظامی و مالی و تسلیحاتی برقرار بکنیم و کمکش بدهیم که با این عمل هم شعارهایمان را در عمل پیاده کرده ایم و هم مشکلات خودمان را حل کرده ایم؛ یعنی انسجام داخلیمان را و پیاده کردن مکتبمان را و مکتبی بودنمان را با همه این چیزها ثابت خواهیم کرد و این مؤثر خواهد بود.
اگر ما سیاست خارجی واضح و تهاجمی داشته باشیم از این جنگ های لفظی که الآن متأسفانه دارد در ایران دائر می شود و وقتی که مجموعه اش را جمع بکنید به جائی نمی رسد نجات پیدا می کنیم.
برادرمان اشکال کرده که مسأله نان هم برای مردم مطرح است و با شکم خالی نمی شود. البته هیچ عاقلی منکر این قضیه نیست که مسأله نان هم برای مردم مطرح است، و همچنین مسائل مادی، اما اهمیت درجه 1 چه عرض کنم. باید که بشریت را سوق بدهیم به اینکه مسأله مادی را در طریق تصور بکند نه اینکه دائماً فکر خودمان را متوجه مسائل مادی بکنیم.
در هر حال من صحبت هایم را در اینجا تمام می کنم فقط از نمایندگان می خواهم که هرچند در دولت آینده بالاخره یک نفر وزیر امور خارجه می شود و دولتی تشکیل می شود. در مورد سیاست خارجی با کشورهایی که با ما همگام هستند متحد و وارد مرحله عملی بشویم، در مورد کمک به جنبش های آزادی بخش و جنبش فلسطین. من دیگر عرضی ندارم.
سخنان شهید حجت السلام محمدعلی منتظری در یک صد و سی و هشتمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 8 اردیبهشت 1360 پیرامون:
- افشاگری عوامل آمریکا، گروهک منافقین و بقیه گروهک ها به وسیله دانشجویان مسلمان پیرو خط امام
- مسائل مهم سیاسی کشور
محمد منتظری– بسم الله الرحمن الرحیم. انّما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا اویصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف.
جزای آنان که با دین خدا و با خدا و رسول می جنگند این است که یا کشته شوند و یا به دار آویخته شوند یا دست و پای آنان بر خلاف قطع گردد.
و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم و آخرین من دونهم لاتعلمونهم الله یعلمهم.
یعنی آنچنان بایستی قدرت تشکیل بدهیم و اعمال قدرت بکنید که حتی منافقین و جاسوسان داخل این امت نیز به وحشت بیفتند و فرار کنند و بروند. آن هایی که خدا می داند و شما نمی دانید جاسوس هایی است که در داخل این کشور هستند.
متأسفانه شرایطی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران پیش آمد که عناصری خواستند قاطعیت انقلابی گرفته بشود و اعمال قدرت در مقابل عوامل خارجی و قدرت های بزرگ بین المللی اعمال نشود. همیشه ما با ضد انقلاب در جنگ هستیم و با ابرقدرت ها هم در جنگ هستیم اعم از شرق و غرب، اگر ابتکار و قاطعیت در دست ما باشد می توانیم ضد انقلاب را هرچه سریع تر و بیشتر نابود بکنیم اما اگر ابتکار را از دست ما گرفتند ضدانقلاب جوانان ما را و بهترین اشخاص ما را در تهران، در کردستان، در خوزستان و در سراسر کشور از بین می برند.
بنابراین عدم قاطعیت و از دست دادن ابتکار، مساوی با ین همه جنایت می شود که هم اکنون شاهد بسیاری از آن ها هستیم که می بینیم در شهرهای ایران چه مسخره بازی هایی این گروهک ها درآورده اند و من مصاحبه ای را از قاسملو بعد از اینکه با کرایسکی که یکی از بزرگ ترین صهیونیست های بین المللی است کرده بود خواندم که در روزنامه الحوادث چاپ شده بود، که وقتی قاسملو در ایران بوده با مجاهدین خلق تماس گرفته است و هماهنگی در عملیات مسلحانه را تصویب کرده اند، که این قاسملو یکی از عناصر صهیونیست در این کشور هست، زنش هم صهیونیست و یهودی است و از این مسائل برادران و خواهران در رابطه با ضد انقلاب الآن اعمال قدرت نمی شود و هرچه کمتر اعمال قدرت بشود از آن طرف ضدانقلاب ابتکار دستش هست.
یکی از مسائلی که اکنون در کشور می گذرد مسأله محاکمه عباس امیرانتظام است که جو درست می کنند و شرایطی را به وجود می آورند که طرف را زود آزاد بکنید. کسی که اسرار انقلاب اسلامی و امام امت را در اختیار سفارت آمریکا گذاشته است و مرتب در رابطه بوده است، چه قبل از پیروزی انقلاب چه پس از پیروزی انقلاب او را این رقم برایش کار بکنیم که زود آزاد بشود و اعمال قاطعیت نشود. این را بدانید که دادگاه امیر انتظام یکی از صحنه های جنگ اسلام و آمریکا است (احسنت) به حکم اشداء علی الکفار اگر ما از هم اکنون قاطعیت خودمان را به خرج ندهیم و در مقابل آمریکا کوتاه بیاییم این را احتمال بدهید که پس از یک سال، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام را میبرند در آنجا محاکمه میکنند که اصلاً چرا سفارت آمریکا را اشغال کردید؟
من نمیفهمم این چه مسخره بازی در کشور است، من یک سندی دارم و الآن برای برادران و خواهران میخوانم تا متوجه باشند. نامهای است که آقای عباس امیرانتظام امضاء کرده است:
تیمسار فیروزی مدیرکل هواپیمایی کشوری
جناب آقای نخستوزیر درمقابل تقاضای سفارت انگلستان و سفارت آمریکا در ایران موافقت فرمودهاند که برای خروج اتباع خود و سایر کشورهای خارجی به وسیله هواپیماهای نظامی و کشوری (فخرالدین رحیمی- کدام نخستوزیر؛ اسم ببرید. در زمان دولت موقت انقلاب بوده است.) دولت مزبور هرچه زودتر اقدام نمایند لازم است برای انجام هرچه بیشتر این کار به مسئولین مربوطه دستور داده شود که دراینباره کمکهای لازم را با توجه به شرایط زیر برای اینگونه پروازها در اختیار مأموران انگلیسی و آمریکایی بگذارند.
1- عبور از کلیه راههای ورودی و درهای فرودگاه مجاز باشد.
2- تامین مأمور کافی برای انجام مسافرت یکهزار نفر مسافر در روز.
3- فراهم کردن تسهیلات لازم برای حمل اثاثه مسافران این پروازها از در پاویون دولتی.
4- کمک به تنظیم برنامه پروازها و اطمینان دادن به مأموران سفارت که تمام هواپیماها بر طبق برنامههای سفارت انگلستان و سفارت آمریکا اجازه پرواز خواهند داشت. به نمایندگان سفارتخانه مزبور اطلاع داده شده است که برای انجام این منظور با شما تماس گرفته و مذاکره نمایند. معاون نخست وزیر- عباس امیرانتظام- تاریخ 26/11/57
یعنی پس از چهار روز که از انقلاب گذشته است هرچه ضد انقلاب بود و هرچه مستشاران خارجی بوده و همه عوامل جنایتکار و کشتار در این کشور به دست امیرانتظام و سیاست آقای مهندس بازرگان و من تبع او و اینهایی که دریوزه اند برای سیاست آمریکا در این کشور از این کشور خارج شدند.
در پاریس، در لندن، نشریه درمیآوردند اینهمه توطئه میچینند و میخواهند در اینجا شخصیتهای ما را به افتضاح بکشانند و انقلاب را به افتضاح بکشانند و در این کشور خط امام را از بین ببرند یک فکری برای این کشور بکنید.
همین تیمسار فریوز که یک افسر کودتاچی بود با تحمیل یک جناحی در این کشور در این هفت ماه جنگ معاون وزیر دفاع در امور خرید اسلحه از دو طریق کودتا به این شخص رسیده بود و افراد میدانستند و شخص بنده بارها در شورای عالی دفاع تذکر دادم که مسئولیت خرید اسلحه در دست یک افسر کودتاچی است و طرف هم دستگیر شد. پهلوی امام رفتند، این طرف و آن طرف، لاطائلاتی بافتند، طرف را آزاد کردند و باز او را معاون وزیر دفاع قرار دادند و اخیراً هم دوبار می خواست خودکشی بکند و بعد هم الآن به حمدالله زندان است چون گندش درآمد.
همین شخص سرهنگ حیدری نامی را که تصفیه شده ارتش بود و به دست تیمسار باقری خائن داخل ارتش آمد، به اسپانیا فرستادند، هفتاد و سه میلیون دلار را بلند کردند که پنجاه و چهار میلیون آن همین است که الآن سر و صدایش است، یعنی جناحی به دولت تحمیل می شود و هر کاری می کنند، می خواهند به اسم دولت تمام بکنند و آبروی دولت جمهوری اسلامی و مجلس را که انتخاب کننده دولت است، از بین می برند.
هم اکنون نامه ای در اختیار بنده است که به امضای سرتیپ ولی فلاحی و همچنین سرهنگ ستاد علی هاشمی روان است، که تصفیه شده ها را باز برگرداندهاند، یک سری تصفیه شده را به داخل ارتش برگرداندند و آبروی ارتش جمهوری اسلامی را می برند، چون صد نفر آدم ضدانقلابی آبروی کل جوانان و افسران ما را می برند.
از آن طرف دوباره نامه نوشته اند که بله دارد موافقت می شود و رئیس جمهور موافقت کرده است که بقیه تصفیه شدگان را به داخل ارتش برگردانید. برادران و خواهران در مورد ضدانقلاب، اگر در داخل این کشور با قاطعیت عمل نشود، هم آبروی ما و هم آبروی دولت منتخب ما می رود و هم این همه جنایت در کشور می شود.
به حال این کشور فکری بکنید و این عناصر ضدانقلابی که در شهرستان ها یا در زندان ها به سر می برند، آن هایی را که درجه یک هستند به اشد وجه به حکم «اشداء علی الکفار» مجازات کنید و اجازه ندهید که این چنین بشود. فقط عباس امیر انتظام نیست که باید محاکمه بشود، باید افراد زیادی در این کشور محاکمه بشوند و بعضی هایشان هم در این مجلس حضور دارند و متأسفانه بدون داشتن قاطعیت این ها این رقم دارند در این کشور کارشکنی می کنند، بروید و ببینید. (عده ای از نمایندگان- احسنت- احسنت). (رئیس– وقتتان تمام است)، (یکی از نمایندگان- چه کسی در این مجلس است؟ اسم ببرید) آقای دکتر یزدی و آقای صباغیان و امثال این ها که در این کشور... (رئیس- وقتتان تمام است.)
یک نامه ای آقای دکتر میلانی نوشته اند. اخیراً تعداد زیادی از دانش آموزان مسلمان و مبارز تبریز طوماری در تائید بند "ج" به ساحت مقدس مجلس شورای اسلامی ارسال داشته اند که ضمن تشکر از زحمات این برادران مسلمان و شریف، توفیق هرچه بیشترشان را در خدمت به مستضعفین از خدای بزرگ مسئلت دارد.
-این عکس ها را ملاحظه کنید مربوط به آقای صباغیان است.
صباغیان- کارهایی که چپی ها کردند حالا شما می کنید. تمام پرونده ها باید رسیدگی شود این درخواست من است. اگر مردانگی دارید بیائید رسیدگی کنید. امام گفته اند پرونده همه را مجدداً رسیدگی کنید. (زنگ رئیس)
سخنان شهید حجت السلام محمدعلی منتظری در یک صد و پنجاه و هشتمین جلسه علنی شورای اسلامی
مورخ 17 خرداد 1360 پیرامون:
- ویژگی های انقلاب اسلامی ایران و حاکمیت اسلام
- قرار دادن لبه تیز حملات به سوی آمریکای جهانخوار و رژیم صهیونیستی
محمد منتظری- بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. امیدوارم که در ظرف آن یک ربع ساعت بتوانم برخی از مطالب را بازگو بکنم زیرا که ممکن است برخی از برادران و خواهران از عمق فواجعی که می گذرد اطلاع نداشته باشند. ما ویژگی انقلابمان در این بوده است که ضداستبداد و ضد استعمار یعنی استعمار آمریکا و همه این ها به منظور حاکمیت بخشیدن به اسلام است و اسلام در همه زمینه ها چه مسائل حکومتی و چه اقتصادی و چه جزائی و حقوقی و همه چیز، اسلام در همه زمینه، آن خط صحیح انقلاب که به رهبری امام امت بوده است جامع همه این مسائل بوده است، حاکمیت اسلام بر هم زننده منافع آمریکا و از آن پس هجوم به منافع آمریکا در کل جهان و مهم تر از همه در خاورمیانه، این یک مسأله، و اما مسأله دوم اینکه در مبارزات سیاسی قبل از پیروزی کوشش می شد که آمریکا تحت الشعاع قرار بگیرد از طرف دستجاتی که برای برادران و خواهران شناخته شده هستند مثل جبهه ملی، و نهضت آزادی و این تیپ دستجات که آمریکا و استعمار نادیده گرفته بشود و کوشش می شد که کمونیست بزرگ بشود و حساسیت ضدکمونیستی تشدید بشود.
گو اینکه هر مسلمانی و هر انقلاب اسلامی با کمونیسم مخالف است اما به اندازه خودش در ایران بها می دهد ما نمی توانیم شاهد این باشیم که قبل از 28 مرداد ماه کوشش کردند که حساسیت ضدکمونیستی را تشدید بکنند که آمریکا از یاد برود و کودتای 28 تثبیت بشود یا حساسیت ها را منتقل بکنند بعضی از عناصر بر اینکه حساسیت ضد آمریکایی منتقل بشود و بشود ضدبهایی ها و بعد از انقلاب اسلامی به رهبری امام آغاز شد و امام از سال 41 هنرشان این بود که امت را به صحنه مبارزات سیاسی کشانیدند، آمریکا و اسرائیل فراموش شده بود در مبارزات سیاسی ایران، ایشان لبه هجوم را به شاه و آمریکا و اسرائیل فرود می آورد، روی اسلام و حاکمیت اسلامی تکیه می کرد.
در همین رابطه ایشان دستگیر شدند و مردم تنها به خاطر دستگیری ایشان به خیابان ها ریختند و این همه شهید تقدیم الله کردند و همین طور تا پیروزی ادامه داشت قبل از پیروزی در زمان کارتر شاهد این بودیم که دستجات الینه شده نسبت به غرب در آمریکا که همیشه شخصیت خودشان را گم کرده بودند و دنبال این بودند که آمریکا از ما خوشش بیاید تا اینکه مثلاً یک لقمه ای به ما بدهد. امام می فرمود که اصل مسأله آمریکا است و باید مبارزه را ادامه داد تا سرحد پیروزی.
سفارت آمریکا یک تاکتیک هایی ترتیب می داد، کشتارهای تاکتیکی در شهرهای ایران که مردم را به حالت انفعالی بکشاند ولی نشد، بسیاری از افراد بودند که کوشش می کردند بگویند آقا، این همه مردم کشته می شوند و این همه فلان... بیائیم به سلطنت و انتخابات آزاد در زیر سایه شاهنشاهی، به چندین روزنامه، به کلوپ حزبی، حاضر بشویم و قبول بکنیم و این همه کشتار بس است.
و می بینیم که می خواستند امینی را روی کار بیاورند و چه ملاقات هایی صورت می گرفت، در قم آقای شریعتمداری چه کارهایی می کرد و همیشه همه این عناصر کوششان در این جهت بود که آمریکا فراموش بشود و از آن طرف داشتند قانع می شدند که شاه هم باشد ولی خوب در سایه شاه یک آزادی هم داشته باشیم مثل اسرائیل و یا ترکیه و یا مثل پاکستان که قدرت از ارتش باشد ولی خوب ما این وسط ها بلولیم یعنی هرطور که سیاست آمریکا تقاضا کرد.
انقلاب پیروز شد و وقتی انقلاب پیروز شد خوب، بایستی کادرهای مفسد و خطرناک را هرچه سریع تر و با قاطعیت تصفیه کرد، در دولت موقت کوشش هایی صورت می گرفت که اعدام نباشد، کوشش هایی صورت می گرفت که دادگاه انقلاب تعطیل بشود، کوشش هایی صورت می گرفت که کمیته ها و سپاه به هم ریخته بشود یا سپاه زیر نظر دولت موقت باشد آن هم با آن اوضاع که امیرانتظام آن از سفارت آمریکا سر در می آورد و مهندس توسلی و دکتر میناچی و این ها... این ها می خواستند سپاهی زیر نظر خودشان به وجود بیاورند ولی سپاهی که زیر نظر عناصر... (بازرگان- این حرف ها صحیح نیست)
البته من در تشکیل سپاه بوده ام و همه جریانات را اگر یک موقعی برادران و خواهران اجازه بدهند دقیقاً ریزه کاری های جریان را می گویم که کوشش می شد که سپاه چه رقمی بشود ولی ما مقاومت کردیم و نگذاشتیم و همین طور کوشش می شد که با آمریکا روابط حسنه برقرار بشود.
وضع کشید تا آنجایی که لانه جاسوسی اشغال شد و اسناد بسیاری برملا گردید و می بینیم که مسأله عباس امیرانتظام و یک سری عناصری که مرتب با سفارت آمریکا در رابطه بودند چه اسنادی که من شماره (10) آن اسناد را خدمت برادران و خواهران تقدیم کردم و متأسفانه یکی از افرادی که من هیچ توقع نداشتم می گوید که این پول ها را از کجا می آورد، من 150 تا از این کتاب را یکی 8 تومان خریدم، این از همین حقوق مجلس من است منتها ما مصرفمان کم هست، مثل بعضی ها نیستیم که مصرفمان زیاد باشد، از پول خودمان خریدیم، آن هم آن قدر پول نمی شود، جای دیگر می سوزد که من بیشتر برادران و خواهران را در جریان گذاشتم.
به هر حال سیاست آمریکا شکست خورد و بعد کم کم وضع به آنجا کشید که مجلس به راه افتاد و دولتی انتخاب شد و (دولت آقای رجائی) اولین دولت که منتخب مجلس و مجلس هم منتخب مردم، مسأله ای که مطرح هست، این است که: آیا استعمارگران در تجزیه و تحلیل هایشان نسبت به حکومت هایی که بعد از یک انقلاب سر کار می آید چی هست، این ها همیشه سه تصویر از افراد دارند یک افراد انقلابی و اشداء علی الکفار و معتقد به خشونت انقلابی بر ضد توطئه گران و برضد عناصر وابسته به آمریکا و برضد امریکا نه در ایران بلکه در کل جهان، این یک دسته که این را ما می گوییم خط امام در این منطقه از جهان.
دسته دوم افراد خیلی پست که رسماً مزدورند، مزدور آمریکا و جاسوسان سیا و موساد و فراماسون، این ها خیلی کم هستند در این کشورها این هم یک دسته.
یک دسته این وسط هست؛ تیپ میانه روها، تیپ میانه روها چه کسانی هستند؟ این هایی که می خواهند ای... احیاناً اگر روابط خوبی هم با غرب یا با آمریکا شد، خوب آمریکا قبلاً یک کارهایی کرده حالا بیاییم با او خوب باشیم، حالتی میانه روی.
این سه قسم هست، من می خواهم این را برای شما برادران و خواهران عرض بکنم که حافظ همان میانه روها انقلابیون هستند، بدین معنا که آمریکا اینجا مزدور می خواهد، یعنی نهایتش این است که حتی به میانه روها هم کفایت نمی کند، مزدور می خواهد مثل زمان شاه، منتها مادام که خط عمومی حاکم و دولت و امام و مجلس خشونت ضدآمریکایی باشند آن ها می گویند خیلی خوب، میانه روها را می گیریم، تقویت می کنیم و یاد می کنیم در مقابل انقلابیون.
اما اگر خدای نکرده بر فرض محال انقلابیون را از صحنه کنار گذاشتند و میانه روی حاکم شد، آن ها دیگر میانه رو هم نمی خواهند، می گویند حاضری مزدور بشوی یا نه؟ یعنی معادله عوض می شود، اگر افرادی حاضر شدند مزدور بشوند، خیلی خوب، می مانند، اما میانه روهایی که شریف هستند و حاضر نیستند خودشان را بفروشند آن ها در طول یک مدت مختصری، آن ها هم ساقط می شوند، چون میانه روها که مردم را ندارند که مردم طرفدار خط انقلاب اسلامی، ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی و ضد هر نوع دیکتاتوری و حاکمیت اسلامی این مردم، اگر این مردم را از دست دادیم و میانه روی حاکم باشد، میانه روها نمی توانند مقابل استعمار بمانند و بالاخره می گویند که آقا حاضرید این کار را بکنید، اگر حاضر نشدند، می گویند که خوب، بفرمائید بروید، پلی می شوند برای مزدورها.
بنابراین در یک محاسبه دقیق حافظ میانه روها در حقیقت انقلابیون هستند در این کشور، ارگان های انقلابی هستند، سپاه هست، کمیته ها هست، دادگاه های انقلاب هست و همه این ارگان هایی که به وجود آمده در این کشور و جهادسازندگی هست و همه این ها حافظ هستند آن هایی که حاضرند توطئه گران را و افراد خطرناک را در این کشور اعدام بکنند و نابود بکنند این ها را آمریکا از آن ها می ترسد و الا آمریکا از یک سری آدم های میانه روئی که معلوم نیست چه کار می کنند و حالت انفعالی نسبت به غرب دارند آنکه می زند و با یک تیپائی می اندازد کنار.
در حقیقت انقلابیون حافط میانه روها است، بنابراین باید شکر بکنند که انقلابیون وجود دارند نه اینکه آنقدر حمله بکنند، حالا مسأله ای که ما در ایران داریم، ما دولتی داریم، دولت انقلابی و می خواهد در همه زمینه ها قدم بردارد، اینجا تقسیم می شویم؛ یک سری مسائل سیاسی و اقتصادی ضد بلوک غرب هست، خوب، این سعی می شود که بیاید دولت تضعیف بشود و کوبیده بشود، اخیراً یک آدم بی شرافتی مربوط به دفتر هماهنگی با رئیس جمهوری رفته طرف های امام شهر، آنجا چیز کرده که اصلاً مالیات ندهید به این دولت، مالیات ندهید- خیلی شیرین است. این ها کوشش می کنند از این جهت شکست بدهند.
از آن طرف بخواهی عدالت اقتصادی را در جامعه پیاده بکنی، بخواهی بند «ج» و نمی دانم سرمایه داری بزرگ و نمی دانم همه آن چیزها، بخواهی عدالت اسلامی را پیاده بکنی، یک سری دیگر صدایشان در می آید، به جای اینکه یاد امام علی بیفتند، یاد کارل مارکس می افتند و اصلاً به اسلام و امام علی و به همه هم توهین می کنند.
بنابراین برادران و خواهران مسأله سیاست و اقتصاد و همه مسائل باید اقتصاد عادلانه پیاده بشود، از هیچ کس هم نترسید؛ چون اسلام باید حکومت کند، از آن طرف سیاست خشن ضدآمریکایی هم وجود داشته باشد، آن وقت ما در جنبه های سیاسی الآن متأسفانه می بینیم که عناصر وابسته یا متمایل به غرب و توطئه گر این ها با هم الآن هماهنگی دارند، یعنی تیپ منافقین خلق، فدائیان خلق، نمی دانم تیپ جبهه ملی، تیپ نهضت آزادی، تیپ دفتر هماهنگی با رئیس جمهور و مجموع این ها، حتی تیپ قاسملو می آیند برادران ما را آنجا بمباران می کنند در سردشت، صدایشان در نمی آید بعضی ها توی این کشور، آخر تعجب می خواهید نان قرضی به قاسملو هم بدهید.
به هر حال مجموعه این ها را وقتی که حساب بکنید، این ها هستند که دولت را دارند تضعیف می کنند و دولت هم البته روز به روز مستحکم تر می شود ولی من می خواهم این را بررسی بکنم که در مجموعه جمع بندی اگر این دولت را بر فرض محال ساقط بکنند چه دولتی سرکار می آورند، آیا این عناصر متمایل به غرب و میانه رو، میانه روها اگر باشند و بخواهند ادامه حیات سیاسی در این کشور بدهند، هرچه بیشتر ضد انقلاب پرروتر می شود و مزدوران در زیر سایه آن ها می رقصند، به امید اینکه انقلابیون را کنار بگذارند و بعد خود آن میانه روها هم که حاضر نشدند همکاری های مستقیم با آمریکا بکنند، آن ها هم باید فی امان الله را بگویند از این کشور.
بنابراین ما کوشش بکنیم مردممان را در جریانات مسائل مختلف قرار بدهیم و تشریح و تجزیه و تحلیل برایشان بکنیم که بایستی خط انقلاب در همه زمینه ها سیاسی و اقتصادی حاکم... (رئیس– وقتتان تمام شد) حاکم باشد و از آن طرف نسبت به توطئه گران، نسبت به عباس امیرانتظام ها، نسبت به منوچهر مسعودی که دستگیرش کردند و این همه توطئه گری کرده و چه اسناد و این ها و کوشش می کنند آزادش بکنند، و وقتی ما شل بیائیم نسبت به توطئه گران، آنقدر کوشش می شود که عناصر ضدانقلاب حال هم که دستگیر می شوند یا آزاد بشوند، یا تخفیف داده بشوند، این چه وضعی است؟
عناصری که فاسدند و مفسدند هر کی می خواهد باشد، باید دستگیر بشود، محاکمه بشود، محکوم به نابودی است... (رئیس– وقتتان تمام است) و ما نمی توانیم در این کشور اجازه بدهیم که یک فردی مثل تقوی، رئیس دفتر ریاست جمهوری برایمان تصمیم سیاسی و اجتماعی اتخاذ بکند و خودش دارای یک پرونده هایی هست که من متأسفانه نتوانستم امروز پرونده هایش را بیاورم، پرونده های خطرناکی است که ببینید آقای رئیس جمهور اختیارش را دست چه افرادی داده و این مسأله برای ما خیلی حساس هست. اگر این عناصر باشند، خود رئیس جمهور را هم می گذارند کنار، بنابراین فکر بکنیم کل ضدانقلاب، کل عناصر مفسد را بگذاریم کنار، تصفیه بکنیم و با قاطعیت برخورد بکنیم.
شهید عباسعلی ناطق نوری نماینده نور
سخنان شهید عباس علی ناطق نوری در سی و ششمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 28 مرداد 1359 در رابطه با:
- آسیب رسانی سیل در حوزه انتخابیه ایشان و توجه دادن مسئولین به این امر
عباسعلی ناطق نوری– بسم الله الرحمن الرحیم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
با عرض تشکر از برادر عزیزمان جناب آقای علیزاده که پنج دقیقه از وقت خودشان را به من دادند و با درود فراوان به ارواح همه شهیدان تاریخمان مطلب کوتاهی را باید به عرض برادران برسانم و آن در رابطه با سیلی است که در منطقه نور در چند روز گذشته آمده است.
همان طور که اطلاع دارید در روز یکشنبه برادرمان جناب آقای الویری اعلام فرموده بودند منتها متأسفانه آخر وقت بود و توجهی نشد. در هفته گذشته در منطقه ییلاقی نور که منطقه کوهستانی است شاید حدود 10 دقیقه بیشتر رگباری نیامد که در اثر این رگبار شدید بعد از چند ماه خشکی، آقایانی که به مناطق کوهستانی آشنا هستند می دانند اگر در تابستان بارندگی شود بعد از چند ماه کوچکترین تگرگ و رگباری سبب می شود که سیلی خطرناک سرازیر بشود و متأسفانه این چنین شد و در منطقه ییلاقی نور سیلی آمد که حدود 30 واحد مسکونی را برد و هفتصد و خرده ای گوسفند از مردم روستا، نه از حشمداران بزرگ بلکه از مردم کشاورزی که شاید هر کدام ده تا 15 تا بیشتر نداشتند و به دست چوپانی در چند مرتع سپرده بودند متأسفانه در مسیر سیل قرار گرفت و سیل آن ها را برد.
حتی یکی جوان چوپان را نیز این سیل با خودش برد. به یک مسجد آسیب رساند و به بسیاری از مزارع کشاورزی لطمات و صدماتی وارد کرد.
برادر عزیز ما جناب آقای دکتر سامی محبت فرمودند که بسیار سپاسگزارم از این لطفشان و از اینجا تلفن زدند و از هلال احمر بلافاصله به منطقه رفتند و صورتی که هم اکنون ایشان عنایت فرمودند در آن ذکر کردند و نوشته اند که 50 دستگاه چادر و 100 تخته پتو و 30 چراغ خوراک پزی و 30 عدد فانوس به محل برده شده است لکن خوب این کمک اولیه کمی است.
آنچه که مهم است بایستی هرچه زودتر مسئولین دیگری که در این رابطه قرار می گیرند از نظر مسکونی و خانه هایی که از بین رفته و مخصوصاً کشاورزی و نهرهایی که پر شده است این نهرها را مردم آنجا در توانشان نیست که بتوانند به این زودی مرمت کنند و آب را به باقی مانده کشاورزیشان و باغاتشان برسانند که اگر این عمل زودتر انجام نگیرد باغاتشان از دست می رود و بقیه محصولاتی که بایستی از باقی مانده کشاورزیشان برداشت کنند نمی توانند و برایشان میسر نیست. لذا گرفتار یک فاجعه بزرگی خواهند شد آن هم در منطقه دوردستی که از کوچک ترین امکانات حتی جاده محروم هستند که در اکثر این دهات بایستی که با عرض معذرت با استر و اسب ایاب و ذهاب کنند که مریض هایشان را گاهی به نردبان و امثال این ها می بندند و حمل و نقل می کنند و این کار بسیار مشکلی خواهد بود.
و لذا خواهش من این است که مسئولین امر مخصوصاً مسئولینی که در واحدهای مسکونی مشغول فعالیت هستند عنایت بیشتری بکنند و بعد اداره کشاورزی که وظیفه اش هست هرچه زودتر به کمک کشاورزان بشتابد و هرچه سریع تر اقدامات لازم را به عمل بیاورند. متشکرم.
سخنان شهید عباسعلی ناطق نوری در هفتاد و یکمین جلسه ی علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 23 آبان ماه 1359 پیرامون:
- مسائل کشاورزی و مشکلات کشاوزان
عباسعلی ناطق نوری- بسم الله الرحمن الرحیم. انّ اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذا النبی و الذین آمنوا والله ولی المؤمنین.
با عرض سلام خدمت برادران و خواهران و با درود فراوان به ارواح همه شهیدان اسلام، سلام ما به همه رزمندگان مسلمانی که در جبهه مبارزه حق و باطل جسورانه و سخاوتمندانه به نبرد با باطل پرداختند.
شکی در آن نیست که امت مسلمان به پیروی از ابراهیم خلیل، مبارزه اش را علیه شرک جهانی و استکبار جهانی آغاز کرد، وقتی امت اسلام قرار شد به پیروی از ابراهیم مبارزه اش را ادامه بدهد بایستی که همانند ابراهیم همه بلاها را هم بخرد. گذشتن از مال و جان، زن و فرزند و آنچه را که در توانش هست.
وقتی ابراهیم خلیل، از زن و فرزند می گذرد، وقتی ابراهیم خلیل اسماعیل اش را به قربانگاه می برد، و در نهایت به استقبال آتش می رود و آتش را به جان می خرد اما در نهایت آتش برای او محل امن و امان می شود که «یا نار کونی برداً و سلاماً علی ابراهیم» در اثر فداکاری ابراهیم، آن پیروزی برای ابراهیم هست امت اسلام که به پیروی از این پیامبر بزرگوار به مبارزه حق و باطل دارد ادامه می دهد، شکی در آن نیست که همه بلاها را برای خودش می خرد.
این است که ما در این مبارزه و این نبرد با باطل، با شرک جهانی که در رأسش هم آمریکای جنایتکار و ددمنش است و نه تنها که همه نیروهای اهریمنی در سراسر جهان علیه این حرکت ابراهیم بپاخاستند که همه نیروهای خودشان را به کار گرفتند که شاید صدای ابراهیم ما را که همان صدای توحید است علیه شرک جهانی خاموش کنند.
ما نیز همانند ابراهیم به راه خودمان ادامه خواهیم داد و هرگز سکوت نخواهیم کرد و از جان دادن و زن و فرزند دادن دریغی نداریم. این است که من اینجا خیلی بحث نمی خواهم بکنم سخنرانی هم اینجا جایش نیست، تمرین سخنرانی هم نمی خواهیم بکنیم، فقط تذکری بود به این شکل که جنگ برایمان مسأله ای نیست و دادن شهید مسأله ای نیست، دادن مال و جان مسأله نیست که خیلی هم رویش بخواهیم بحث بکنیم اما آنچه من به عنوان تذکر با رعایت سه میم(م) مفت، مفید، مختصر می خواهم به عرض برادران و خواهران برسانم مسأله پشت جبهه است که ما در جبهه سربازان مان، فرزندان مان، خواهران و برادرانمان همه و همه، و همه نیروهای تلاشگری که در میدان مشغول نبرد هستند، مشغول جنگ هستند و سخاوتمندانه هم جان می دهند. آنجا ما هیچ ناراحتی نداریم. اما نبایستی که ما همه اش فکرمان و همه تلاشمان هم در آنجا باشد که مهم تر از خود آن جبهه، پشت جبهه است.
مسأله ای که آن جبهه را باید تقویت کند نباید از آن غافل باشیم، مسأله ای که بایستی بعداً این خلأهایی که به وجود می آید، این خلأها را پر کند، نبایستی که از آن غافل باشیم، که متأسفانه ما همه اش داریم یک بعدی فکر می کنیم الا گاه گاهی فقط شعارکی می دهیم، یک شعار می دهیم، سخنی می گوییم و رد می شویم.
مسأله کشاورزی یکی از مسائل بسیار مهم و حساس پشت جبهه است. ما وقتی می خواهیم به مرز خودکفایی برسیم و آن زمانی که دست جنایتکاران را قطع کردیم و می خواهیم خودمان گردانندگی خودمان را به عهده بگیریم، لازمه اش این است که ما از نظر کشاورزی به مرز خودکفایی برسیم و این، این نیست که فقط ما شعار بدهیم بگوییم بایستی کشاورزان بروند کشت بکنند، بروند فعالیت بکنند. با دستوری که امام بزرگوار فرمودند و با دستوری که آیت الله منتظری فرمودند و دیشب هم وزارت کشاورزی باز مسأله را خوب پیگیری کردند و بسیار به جا و عالی بود اما، من نمی خواهم بگویم که وزارت کشاورزی بهتر این نبود که خوب پیام امام بود، امر امام بود کشاورزان هم همه آماده شدند برای کار، دیگر او فقط شعار ندهد، فقط اعلام نکند بهتر این است که ببیند امکانات چه است، امکانات در اختیار کشاورزان بگذارد.
الآن در شمال کشاورزانی که پارسال کشت کردند، امسال نتوانستند خودشان را راضی بکنند که بروند کشت بکنند این دردی است که کشاورزی بایست که به آن حتماً رسیدگی بکند و باید به آن برسد از این که بگوید همه کشاورزان بروند کشت بکنند و هیئت های واگذاری زمین هم، کمک بکند هرچه زودتر چگونه، کمکی بکند، هر کجا بروند هیأت های هفت نفره تقسیم زمین و واگذاری زمین می گویند دست و بال ما بسته است، ما کاری نمی توانیم بکنیم و بسیاری از جاهایی که در سال گذشته زمین هایی بوده که دادند به کشاورزان کشت کرده اند امسال جنگلداری و جنگل بانی آمده همه را به دادگاه ها دعوت کرده و جریمه شان کرده و این ها را از کشت باز داشته.
زمین هایی را که پارسال جزء جنگل های مخروبه بوده، این ها رفتند آباد کردند، زحمت کشیدند، یک سال اول آن طوری که باید و شاید نتوانسته اند برداشت بکنند یک مقداری توانستند. همان یک مقدار را هم آمدند تعطیل کردند و برای همه شان پرونده ساختند و به دادگاه فرستادند. یک کشاورز بدبخت چیزی برداشت نکرده یک چیزی هم باید دستی بدهد حالا باز هم ما بیاییم به او بگوییم که آقا برو کشت بکن چه چیز را کشت بکند؟ کجا کشت بکند؟ با کدام زمین؟ زمین های بایر دیگری غیر از موات جنگلی و غیر از جنگل های مخروبه آنجا وجود داشته که مربوط به این سرمایه داران بسیار بزرگ بوده حالا بعضی ها بلافاصله اینجا نگویند که آقا این سر و صداها که در آمده از آنجاست نه حالا آن زمین دارهای خیلی بزرگ را من دارم می گویم توی منطقه بایر هم گذاشتند، هیچ کار هم نکردند همان جوری رها کردند و رفتند به دنبال کار خودشان کشاورزان رفتند کشت کردند حالا همه شان را به دادگاه ها دعوت کردند، همه آن زمین ها را هم گرفتند نه خودشان کشت کردند.
کشت پاییزه الآن فصلش است، الآن اگر کشت نکنند دیگر نمی توانند کشت بکنند. این است که هی ما بگوییم کشت بکنید، اما از یک طرف دست و بالشان را ببندیم، چیزی نداشته باشند، کجا کشت بکنند؟ چگونه کشت بکنند؟ امکاناتشان چه باشد؟ اداره کشاورزی می خواهد وام به کشاورزان بدهد اگر شماها می دانید که لایحه اش هم مثل اینکه در حال تکوین شدن و تنظیم شدن است که بیاورند به مجلس، اکثر زمین های شمال سند ندارد. اداره کشاورزی می خواهد به کشاورزان وام بدهد، می گوید به کسانی وام کشاورزی می دهند که سند داشته باشند.
کشاورزی که سند ندارد دارد کشت می کند برای کسان دیگری نیمه کاره و نصفه کاری، صاحب زمین سنددار یک عده ای هم که هستند از کسانی هستند که از امکاناتی برخوردارند و کارهای دیگری دارند و سند هم دست آن هاست. آن ها سندشان را می برند، وام کشاورزی را می گیرند، می برند در تجارت خانه های خودشان به سرمایه هایشان اضافه می کنند. کشاورز بدبخت پا برهنه ای که باید در گل بلولد او دست خالی مانده، این از جمله مسائلی است که کشاورزان ماندند همین جوری، این را باید وزارت کشاورزی حل کند، عوض این که اعلام می کند که بروند کشاورزها چنین و چنان بکنند.
این است که من تقاضا می کنم که عنایت بیشتری بشود روی این، حتماً حساب بشود و دوم اینکه جنگلبانی در این موقعیتی که ما از نظر سوخت می خواهیم ذغال را زیادتر بکنیم اجازه برداشت نمی دهند. نمی خواهیم بگوییم که درخت های صنعتی را بزنند، درخت های صنعتی نه این اجازه را بدهند، آن چوب هایی که در جنگل ها ریخته و اجازه نمی دهند حتماً اجازه بدهند که آن ها را اقلاً جمع کنند تا کوره های ذغال شروع به کار کند تا تولید ذغال بیشتر بشود که از جهت سوخت در تنگنا نیفتیم.
و به نظر من اداره جنگلبانی و وزیر کشاورزی باید به کارها رسیدگی بکند، یکی از دوستان یادداشت فرستاده اند اینجا و اشاره کرده اند که سوخت تراکتورها و این حرف ها هم مطرح است این کار خودمان است که در این مورد برویم آنجا و با فرمان دارها سر و کله بزنیم.
یک مسئله دیگر که می خواستم به آن اشاره کنم که وقتم هم کم است چون 5 دقیقه از وقتم را دادم به برادر عزیزمان جناب آقای موسوی فقط یک اشاره می کنم. این مسئله آزادی بعضی از این برادرها، این روزها اینجا مطرح کردند، من نمی فهمم این برادران مثل اینکه عنایت زیادی ندارند روی اصل قضایا. آزادی به کی ها؟ و به چه کسانی؟ به چه کسانی؟ آزادی، بی بند و باری؟ آزادی مطلق؟ یا آزادی حساب شده، آزادی در چهارچوب قانون، آزادی به گروه ها، به چه گروه هایی؟ آن گروه هایی که بهترین فرزندان خلق را گرفتند و سر بریدند و آتش زدند باز هم به آن ها آزادی بدهیم. باز هم بگوییم که دستشان درد نکند، دست مریزاد به جنایتتان ادامه بدهید؟
این است که من خواهش می کنم برادران یک مقداری عنایت بیشتر داشته باشند، خیلی خودمان را آزادمنش قلمداد نکنید و انقلابی بعد از انقلاب هم نشوید خواهش می کنم. والسلام.
شهید مهدی نصیری لاری نماینده لارستان
سخنان شهید مهدی نصیری لاری در یک صد و شصت و دومین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 21 خرداد 1360 پیرامون:
- عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور مخلوع
نصیری لاری- بسم الله الرحمن الرحیم
آری فرجام کار بدکاران این است که آیات خدا را تکذیب کنند. درود و سلام بر امام بیدار و امت هشیار و رزمندگان جبهه مؤمنین با کفار.
داد دل خلق دادرس می گیرد رهبر سر ره به بوالهوس می گیرد
(احسنت- احسنت)
احساس وظیفه چون کند روح الله هر چیز به هر که داده پس می گیرد
(احسنت)
( الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، خمینی رهبر، مرگ بر ضد ولایت فقیه، درود بر رزمندگان اسلام...)
امام عزیز همه جان بر کف سر در خط فرمان و سرباز جبهه مقدسیم. نفخه قدس ملکوتی ولایت فقیه قالب های مرده و ارواح افسرده را جان بخشید و دم مسیحایی اش نسیم بهاری غنچه های امید را در سرزمین دل ها شکوفا ساخت امام آنچه را که داده بودند پس گرفتند و اکنون نوبت مجلس است (احسنت احسنت)
مجلس به عنوان مقلد امام و پیرو اسوه حسنه که باید به تکلیف قانونی خود عمل کند و آنچه را بر عهده دارد چون دیگر روز خاموشی نیست مگر نه شعار ما "سلمٌ لمن سالمک و حربٌ لمن حاربک و ولیٌ لمن والاک و عدوٌ لمن عاداک" است.
بنابراین به فرمان آن که به امرش ساکت بودیم اکنون به دنبال پرچمش و در شعاع مشعل اش دیگر سکوت، دیگر مماشات به هیچ عنوان جایز نیست و باید همه آنان که از سپیده دم پیروزی انقلاب در راه خدمت به شیطان بزرگ و استکبار جهانی تیشه بر دست به ریشه نهال نوپای حکومت اسلامی افتاده اند به دنبال امیر انتظام سرنوشتشان معلوم گردد. (احسنت- احسنت)
ما هرگز نمی خواستیم اولین رییس جمهوری مملکت اسلامی به چنین سرنوشت دچار شود چه کنیم که این هم خود از الطاف خفیه الهی بود تا نقاب از چهره ها برداشته شود تا شک ها و تردیدها از دل ها زدوده شود تا بر آنان که به عنوان منصوب امام ایشان را رها نمی کردند و باور نمی کردند حجت تمام شود. ای کاش، و ای کاش ایشان این مگسان کور ذهن را که حتی در تشخیص شیرینی هم اشتباه کرده بودند گرد خود راه نمی داد.
ای کاش پس از فرمان دوران ساز امام حتی یک روز در گفته ها و نوشته هایش رعایت اطاعت ولی امر را می کرد. ای کاش این همه دروغ ها، این همه تهمت ها را حقیقت نمی پنداشت، چند برابر نمی کرد، در اختیار رسانه های دشمنان خدا و خلق نمی گذاشت و دست اول ترین منبع خبری و تغذیه برای رادیوها و روزنامه های بیگانگان نمی شد و بالاتر از همه اینکه ای کاش خلق را نمی فریفت و بهانه به دست ضد خلق نمی داد و اسمش را هم مبارزه با زورمداری نمی گذاشت. ای کاش سارقین اسناد را به خود منتسب نمی دانست و از اراذلی چون حجت فرح، بابی ساندز نمی ساخت. (احسنت- احسنت)
17 شهریور 42 شاه به همدان رفت و در شهر همدان گفت در 15 خرداد انسان های بی سرو پایی را که به هر یک 25 ریال داده بودند به کوچه و بازار آوردند. (17 خرداد) و این تکرار شیرین و ملیح تاریخ را ببینید 17 خرداد 60 هم ایشان به همدان رفتند و در همان شهر این اجتماع عظیم چند میلیونی را که حتی دشمنان هم نتوانستند انکار کنند، انکار کردند.
ای کاش، ای کاش دل سوختگان و شیفتگان مکتب که سراپای وجودشان را اخلاص گرفته و از بامداد تا شامگاه برای این امت جان می کنند نمی گفت این حکومت مصیبتی است از جنگ عراق بدتر تا امت هم به حق نگوید که اولین رئیس جمهور متأسفانه بدترین و مصیبت بارترین مسئله بود و در آخر سخنان دو سه جمله دارم.
- این اختلاف را که دیدید و بعضی از برادران روحانی مخصوصاً در آن زمان که ما می نالیدیم مسئله اختلاف سلیقه نیست، اختلاف عقیده است، مسئله این است که طرز تفکر فرنگی نمی تواند حقیقت ولایت را درک کند به خیال ایجاد و حفظ وحدت در موضعی سخت ایستاده بودند و من باید این جمله را به عرض برسانم که مقاومت در موضع باطل به کفر می انجامد همچنان که در خوارج زمان علی و خوارج زمان ما به هوش باشند.
- نکته دیگر، با مطالعه می گویم، دقیق عرض می کنم ادعایی هم ندارم هر کس به هر اندازه که طاغوت در عمق جانش لانه دارد با مکتب و مکتبی دچار است، این جمله را باید به عنوان معیار تشخیص، هر کس هم برای خود و هم برای دیگران به یاد داشته باشد. در ذاتش رگه های طاغوتی نهفته است شاید خود هم خبر ندارد در هر مقام که می خواهد باشد و به هر درجه از دانش فرق نمی کند.
وای، وای بر حال من اگر دشمن دوستان خدا باشم. وای بر حال من که در دل های بندگان صالح خدا جز نفرت چیزی نداشته باشم.
تک بیتی تازه سروده ام و این تک بیت را تقدیم می کنم به آقای بنی صدر:
غره شدی به لفظ بسیط حمایتی (حمایتت می کنیم)
حقا که بی بصیرتی و بی کفایتی
شهید حجة الاسلام علی هاشمی سنجانی نماینده اراک
سخنان شهید حجة الاسلام علی هاشمی سنجانی در هشتاد و پنجمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی
مورخ 26 آذر ماه 1359 پیرامون:
- آزادی و مسائل اسلامی
هاشمی سنجانی- بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون.
اولاً میل داشتم این تذکر کوچک را بدهم که تقریباً در جلسه دوم و یا سوم بود که وارد شدم جزوه هایی که مذاکرات جلسه سابق را می داد به دست من دادند، وقتی نگاه کردم دیدم تمام مذاکرات جلسه سابق در این جزوه هست. یاد آیاتی افتادم در قرآن که از آن جمله این آیه بود: «و کل الانسان الزمناه طائره فی عنقه و نخرج له یوم القیامه کتاباً یلقیه منشوراً اقرأ کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسبیا».
این جزوه گزارش یک مجلس را می دهد لکن آن نامه ای را که روز قیامت به دست آدم می دهند گزارش تمام زندگی هفتاد و هشتاد ساله انسان را می دهد و لذا باید بیدار شد.
و اما مطلبی که در نظر دارم چند جمله درباره آن عرایضی محضر مبارک آقایان عرض کنم موضوعی است که زیاد در افواه و السنه افتاده است و بسیار از آن سوء استفاده می کنند و آن عبارت است از موضوع آزادی. البته این آزادی یک مطلبی است که خیلی نسبت به آن تحریک شده است و در همه ادیان تعریف شده است، خصوصاً در اسلام بلکه می توان گفت آزادی یکی از هدف های اصلی همه ادیان الهی است.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام به فرزندش حضرت امام حسن علیه السلام می فرمایند «و لاتجعل نفسک عهدا لغیرک و قد جعلک الله حراً».
امام صادق علیه السلام در یک روایت می فرماید که «خمس خصال من لم تکن علیه خصله منها فلیس فیه». پنج خصلت است که هر که ندارد بهره ای در وجودش نیست: «الوفاء و التدبیر کثیر، مستمتع و الحیا». که انسان قبح اعمال خودش را درک کند و شرمنده بشود. «و حسن الخلق و الخامسه و هی التی تجمع هذه الخصال الحریه». آن خصلتی که اگر در انسان پیدا بشود ریشه همه خصال حسنه است آزادی است و بسیاری از خصال ناپسند و رفتار ناپسند تبع ناآزادی روحی انسان است.
اما این آزادی بر دو نوع است:
1- آزادی در عمل که آدم هرچه دلش می خواهد انجام بدهد.
2- آزادی از بندگی دیگران
کج روان از هر دو نوع آزادی سوء استفاده می کنند، از آزادی در عمل آن رقم استفاده می کنند که آن را تا سر حد هرج و مرج می رساند. هرچه بکند، هرچه بگوید و هر عملی انجام بدهد نسبت به هیچ عملی برای خودش مسئولیتی قائل نباشد و در قسم دوم یعنی آزادی از بندگی دیگران آن را تا سر حد آزادی از بندگی خدا می کشاند که حتی مسئول این معنا هم خود را نبیند و این پرواضح است که از این دو رقم آزادی چه بر سر انسان در بیاید. همان می شود که ما در جرائد و روزنامه ها و سخنرانی ها مشاهده می کنیم که به هیچ وجه من الوجوه نه حسابی و ارزشی برای یک بنده ای از بندگان خدا قائلند و نه یک حدود مرزی برای خودشان قائل هستند و همه وارد این معنا هستید و چقدر قلب ها از این مدل آزادی هایی که اعمال می کنند ناراحت هستند.
حالا این آزادی که شرع مقدس می گوید و دین از ما می خواهد چیست و چه وقت برای انسان پیدا می شود؟ آیا انسان چه وقت می تواند دعوای آزادی بکند، به آن معنایی که باید دعوا کند. البته آدمی بالفطره در نهاد خودش عجز و احتیاج فوق العاده می بیند. ماسوی الله همه محتاج هستند. "انتم الفقراء" روی این احتیاج انسان به هر طرف رو می کند و دست به هرجا دراز می کند که رفع احتیاج خودش را بکند. متأسفانه به هرچه غیر از خدا رو می کند و به هر طاغوتی توجه می کند می بیند گدایی به گدایی رو کرده است و ناتوانی از ناتوانی دیگر استمداد کرده است، لذا سرگردان از این طاغوت به آن طاغوت روزگاری می گذراند و به هدف غنا هم نمی رسد مگر آن گاهی که خدا را بشناسد.
اگر خدا را شناخت اینجا دیگر دردهایش دوا می شود. دیگر در خودش احساس کمبود نمی کند. لذا غنای از ماسوی برایش پیدا می شود و آزادی از بندگی طاغوت ها، و قهراً چون خدا را شناخته است و می داند او روی حکمت و مصلحت و لطف برای من یک نقشه و برنامه ای هم قرار داده است که آن را عمل کنم و به کمال خودم برسم موظف می داند که به دستور او رفتار کند. در بندگی محدود می شود به بندگی خدا و از بندگی ماسوی آزاد می شود و در عمل محدود می شود به برنامه خدا و از بی بند و باری ها و هرج و مرج ها او دیگر خودداری می کند.
اینجاست که آزادی به معنای حقیقی دینی، عقلی و شرعی اش پیدا می شود و هم از اینجا این آزادی اش سر در می آورد. از اینکه من چون بنده خدا هستم و خدا مرا به خود رها نکرده است و از اینجا پیغمبر، امام و رهبر را پیدا می کند و خود را مسئول اطاعت از آن ها می بیند و طاعت آن ها را بر خود واجب می شمارد.
در اینجا با اجازه آقایان یک روایت عرض می کنم که مشتمل است بر تمام این عرایضی که کردم. این روایت در ذیل همین آیه ای که قرائت "و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون" در تفسیر صافی از علل نقل می کند از امام جعفر صادق صلوه الله و سلامه علیه. ایشان می فرماید که: «خرج الحسین(ع) فی اصحابه فقال ماخلق الله العباد الا لیعرفوه و اذا عرفوه عبدوه و اذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عباده من سواه فقال رجل یابن رسول الله ما معرفت الله؟ قال معرفت اهل کل زمان اما سهم الذی یحبب علیهم طاعته سید الشهداء».
به اصحابش فرمود که خدا نیافریده است بندگان را مگر برای عبادت و بندگی خودش... (رئیس- وقت شما تمام است) و بندگی خودش هم تکمیل می شود در آن وقتی که رهبر را بشناسی و پیرو رهبر باشی. از این عرایضی که کردم استنتاجی که می کنیم، این همه دعوای آزادی ها که کرده می شود همه لغو است. آزاد آن کسی است که در خط بندگی خدا در خط قرآن، در خط رهبر عالی مقام امام، و سایر نحوه ها و روش ها همه بندگی طاغوت ها است.
یک نکته دیگر هم با اجازه آقای عزیزم (رو به نایب رئیس) ( نایب رئیس- جناب آقای هاشمی سنجانی یک دقیقه هم از وقت شما گذشته است) با عرض معذرت.