و از همان اول این‌ها را به ملت معرفی کرد من بودم. بهه هرصورت بر اثر آن مبارزات دکتر امینی آمد سرکار. دکتر امینی می‌خواست وانمود کند که آزادی هست همین‌طور که شاه در همان موقع و درهمین مبارزات اخیر می‌خواست وانمود کند که آزادی هست، خوب برای این‌که ما آن‌ها را رسوا کنیم باید چکار کنیم؟ باید تلاش کنیم و ثابت کنیم که آزادی نیست و اگر آزادی هم بود که از آن استفاده کنیم بر این اساس بود که روزنامه اطلاعات کرسی آزادی تشکیل داد البته یک عده دانشجو هم خودش داشت که اگر کسی نمی‌رفت آن دانشجوها می‌رفتند صحبت هم می‌کردند و می‌گفتند خوب آزادی بوده که هر کسی می‌تواند صحبت کند جبهه چیان هم رفتند من هم با بعضی از دوستانم علی‌رغم پیش‌بینی آن‌ها رفتیم. جبهه چیان بعد به دلایلی که خواهم گفت عقب کشیدند چون دیدند که آنجا رسوا خواهند شد.
 خب در این کرسی من چه گفتم؟ این شماره اطلاعات سه‌شنبه 14 آذر 1340 است توجه کنید 19 سال پیش از قول من بالای آن تیتر هست، اعلامیه الهیار صالح به شما بگویم که این روزنامه آن‌قدر تأثیر کرد که چند بار چاپ شد که حالا من فرصت ندارم جزئیات مسئله را بگویم فقط قسمتی از آن را می‌خوانم، شروع صحبت من این است. در آن روزنامه نوشته است:
«آقای آیت دانشجوی رشته فوق لیسانس علوم اجتماعی اظهار داشت «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا»؛ چند روز دیگر روز 16 آذر است. 8 سال پیش در چنین ایامی به دستور دولت سپهبد زاهدی به منظور تجدید رابطه ننگین و اسارت آور با انگلستان سه تن از رزمندگان راه راستی و آزادی را در صحن مقدس دانشگاه به ضرب گلوله از پای درآوردند. دولت زاهدی مانند سایرین تصور می‌کرد که با شکنجه می‌شود رستاخیز عظیم ملت را متوقف ساخت ولی اکنون پس از هشت سال هم آن‌ها و هم ما به رأی العین می‌بینیم که نه‌تنها آن کشتار وحشیانه نهضت ملی را متوقف نساخت بلکه نیروی جدیدی به آن داد که هر

نظر خود را ارسال کنید