کسانی است.
آقای سلامتیان بحث کرسی آزاد را پیش کشیدند و چون باید هیاهو کرد ایشان گفتند این کرسی آزادی بوده‌است که ازغندی در آن صحبت می کرد، این کرسی آزادی بوده است که روزنامه اطلاعات اداره می کرده، مثل این‌که ما به آقای هاشمی رفسنجانی بگوییم شما در جایی نشسته‌اید که قبلاً شریف امامی می نشسته. باید دید کرسی آزاد چه بوده و من در آن چه گفته‌ام و چه نقشی داشته ام. شما می‌دانید که در سال 1339 یعنی 7 سال پیش از کودتای 28 مرداد سیاست آمریکا که مسلط بر ایران بود در شرف عوض شدن بود یعنی می‌خواست دریچه اطمینان را باز کند که انقلابی رخ ندهد همین‌طور که در سال 1356 هم همین کار را خواست بکند. خوب، فرصتی پیش آمده بود که سیاسیون و مبارزین استفاده کنند علیه آن دستگاه.
 آیت‌الله کاشانی و دوستانش که بعد مفصل‌تر خواهیم بحث خواهیم کرد این مبارزه را علیه انتخابات اقبال و شریف امامی شروع کردند، جبهه ملی هم (البته ما چند تا جبهه ملی داریم و تا آنجایی که فرصت باشد خدمت همه آن‌ها خواهم رسید)، این جبهه ملی جبهه ملی دوم است، اعضایش امثال شاهپور بختیار و ابوالفضل قاسمی و دکتر خنجی که البته کلمات زیادی دارند و فرصت نیست کراماتشان را برای شما بگویم رویه این‌ها این بود که می‌گذارند یک مبارزه ای شروع می شود بعد داخل مبارزه می شوند. داستانی هست که می گویند موقعی که مردم می‌رفتند حج و گوسفند قربانی می‌کردند این بادیه نشین ها وقتی گوسفند در حال پخته شدن بود می‌آمدند و یک موش می‌انداختند در آن و می‌گفتند حاجی ما هم شریک و اصل آن را از بین می‌بردند، این جبهه ملی کذایی هم همیشه همین‌طور بوده است می‌گذاشته تا مبارزات شروع می‌شده، ملت فداکاری‌هایش را می‌کرده یک موش می‌انداخته و می‌گفته است حاجی ما هم شریک!
 در مبارزه اخیر هم خواست این موش را بیندازد بارها این تلاش را کرد و من خوشوقتم که یکی از افرادی که این تلاش را خنثی کرد و سهم مؤثری داشت

نظر خود را ارسال کنید