از طرفی به جد درصدد تضعیف ارتش هستند و از سویی تضعیف ارتش به افراد مجهول و غیر معین نسبت میدهند و یا از دو نوار معروف خود اینجانب که آن تبلیغات مسموم را دربارهاش به راه انداختند و لااقل نکردند آن دو نوار را که در دسترسشان بود در اختیار صدا و سیمای ایران بگذارند تا ملت گوش کنند و بدانند که آیا من توطئه کردهام یا توطئهگران را در آن دو نوار رسوا ساختهام؟
به هرحال موضوع زیاد است و صحبت درباره این مطالب را میگذارم به فرصت مناسب و اگر آن کسانی که مدعی طرفداری از بحث آزاد هستند حاضر باشند من شخصاً حاضرم درباره این مسائلی که گفتم در تلویزیون یا رادیو یا در هر جای دیگری که عموم مردم بتوانند حاضر شوند با آنها بحث و مناظره بکنم در این فرصت کمی که هست چند موضوع را میخواهم توضیح دهم.
یکی دسائس و توطئههایی است که ابرقدرتها و امپریالیستها درباره انقلاب اسلامی ایران میچینند، عصر حاضر عصر برنامهریزی است. یکی از برنامهریزیهای مهمی که استعمارگران انجام میدهند برنامهریزیهایی است بهمنظور تسلط بر سایر ملل انجام میدهند این برنامهریزیها و دسائس انواع مختلف دارد. دسائس سیاسی، دسائس تبلیغاتی، دسائس تخریبی و دسائس اقتصادی، از انواع این دسائس است. ساختن خطوط و مهرههای بدلی در مقابل خطوط اصلی، بدلی به دو معنی؛ یک معنی به معنای تقلبی در مقابل اصلی مثل الماس و طلای بدلی در مقابل الماس و طلای اصلی و دیگری به معنی یدکی و جانشین. بدلی از نوع تقلبی میدانیم که شخصیتهایی مثل شاه سابق، یا شاه حسین، یا شاه مراکش، مهرههای شناختهشده استعمار هستند، استعمار چون پیشبینی میکند که این قبیل مهرهها را ممکن است زمانی مردم علیه آنها قیام کنند، مهرههای انقلابی نما ملیگرای دوآتشه، مارکسیست تر از مارکس و نظایر آنها در مقابل آنان درست میکنند تا وقتی که این مهرههای اصلی فرسوده و بلااستفاده شدند آن مهرههای بدلی را جانشین آنان بسازد.