خیلی کارها کرد ولی همانطورکه در ابتدای کار گفتم «و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین». آن روز که اینها آن نوار را با تحریف و با حذف بسیاری از آن که استخراج شده اش اینجا هست در روزنامهها منتشر کردند من موضوع را تشبیه کردم به جریان سینما رکس آبادان که شاه به وجود آورد که مذهبی ها را بکوبد ولی مشتی شد بر مغز خودشان، اینها هم این را به وجود آوردند که حزب جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی را بکوبند ولی خواهیم دید که چه خواهد شد و تا به حال چه شده است.
این آرزوی من بود در قم، من صحبتی کرده بودم و گفتم نوار صحبت من را خواهش میکنم برای امام ببرید، قبل از بیماری امام پیش امام رفتم و پیامی از آیت الله منتظری داشتم در آنجا گفتم من میخواهم نواری پر کنم و خدمت شما بیاورم و یا نوشتهای و میخواهم در آن این مسئله را عنوان کنم که موضوعی را که سر آیتالله کاشانی آوردند الآن میخواهند در مورد شما پیاده کنند و خوشبختانه این دو نوار توسط حریف به دست امام رسید و آنچه که من میخواستم گفته شد اما اصل مطالب.
آقای سلامتیان خواستند از فن تبلیغ استفاده کنند چون چیزی نداشتند و میخواستند کاهی را کوه کنند اول آمدند و گفتند پرونده صِفر فلان را من خواستهام آمده است یا نه؟ بله آن پرونده صفر فلان همانطورکه آقای حقانی هم گفتند تمام پروندهها در اسناد ملی است و آمده است و آن پرونده صفر فلان که من فرصت نکردم بخوانم خواهیم دید که چه چیزهایی در آن هست و باید باشد. بعد گفتند که پرونده حزب زحمتکشان را هم از جاسوسخانه خواستهایم که بیاید آیا آمده است یا خیر؟ البته در این مورد من توضیح خواهم داد آمده است ولی در این پرونده بدیهی است که اسمی از آیت نیست، این آیت بود و اولین کسی بود که در موقع انتخابات ریاست جمهوری از پشت رادیو و تلویزیون بارها گفت که این اسناد باید بدون کم و کاست منتشر بشود چون ریگی به کفشش نبود و میدانست که ریگ و ریگها به کفش چه