کتاب خوبی است بخوانید، کتاب که بد نمی‌تواند باشد اما این را هم من نگفتم بلکه این را روزنامه دیپلمات نوشته بود که عبدالناصر کتاب شاه را می‌خوانده است و خواسته بود این کار عبدالناصر را دلیل عظمت شاه بداند و من این را سر کلاس مسخره کردم، توجه فرمودید؟ حالا آن مأمور ساواک چگونه گزارش داده است نمی‌دانم. البته این مسئله جزئی است.
 ایشان نکته‌ دیگری هم اشاره کردند که آیت به دکتر بهشتی بد گفته است. این دیگر خیلی جالب است که ایشان دلشان برای آقای دکتر بهشتی بسوزد، بهشتی که با من فعلاً همکار و هم‌رزم و همسنگر است و ما از سال 42 در اصفهان بحثی داشتیم راجع به مرجعیت که آیا مرجعیت باید شورایی باشد یا فردی و از همانجا هم آدرسی دادند و بعدها حتی در این مجلس هستند کسانی که قبل از انقلاب به آقای دکتر بهشتی ایراد می‌گرفتند و می‌گفتند زندگی ایشان تجملی است حالا چند تا فرش را اسمش را گذاشته بودند تجمل، و من اتفاقاً در مورد آقای دکتر بهشتی این جمله را گفته‌ام که امام موسی کاظم دستورالعملی که به اصحابش داد یک «جیم» نوشت بعضی‌ها «جنون» را اختیار کردند برای این‌که زیر بار دستگاه هارون نروند و بعضی‌ها «جلای وطن» و بعضی‌ها «جلال» را و گفتم از کجا که آقای دکتر بهشتی برای رد گم کردن این جور زندگی را پیش نگرفته باشد؟ شاید این مسئله را من جلوی آقای پرورش هم گفته باشم توی ذهنم نیست یعنی شاید این موضوع را که مطرح‌شده من گفته باشم به هر حال مسئله این نیست، خواستم دلسوزی ایشان را نسبت به آقای دکتر بهشتی هم البته دوستان مستحضر باشند.
در مورد این کرسی آزاد برای این‌که بدانید سوزش از کجاهاست این آقای اللهیار صالح یکی از افراد مؤثر جبهه ملی بود و در آن مجلس طاغوتی شاهنشاهی دوره بیستم هم شرکت کرد. این آقای سلامتیان همپالگی هاشان هم توی میدان بهارستان پشت سر آقای صالح سینه می‌زدند و این‌ها جبهه ملی ها رسمشان بوده و تا آخر وقت هم می‌گفتند ما سلطنت را رد نمی‌کنیم، حالا هم که معلوم است

نظر خود را ارسال کنید