**صفحه=17@
را عهده دار شود که نگذارد آنجا هم رد بشود ولی کسان دیگری هم بودند. ما برای اینکه کتابها به آنجا هم نرسد این تاکتیک را انتخاب کرده بودیم که کتاب را وقتی برای چاپ بدهیم که دیگر فرصت دادن به دیگران برای اظهار نظر نداشته باشد بنابراین اگر قرار بود که کتابها تا اردیبهشت داده بشود ما تا تیرماه تحویل میدادیم و در عین حال همیشه این هول و هراس را داشتیم (نه برای اینکه ما را بگیرند، زندان کنند و امثال اینها که هرگز از این هراسی نداشتیم) هول و هراس از اینکه این کار ناتمام بماند و به یاری خدا و با اتکاء به این روش حساب شده ما تا تهیه آخرین کتاب موفق شدیم.
درست پس از اینکه آخرین کتاب را برای چاپ داده بودیم دستگاه جهنمی ساواک شاه خبر شد که ما چکار کردهایم. گزارشهای زیادی رسیده بود که در شهرهای شمال جوانها میآیند برای بچهها و برای مردم در مساجد و جاهای دیگر یک چیزی را میخوانند که خیلی مهیج است. وقتی میآوریم میبینیم، می گویند ما کاری نکردهایم ما متن کتابهای تعلیمات دینی را خواندهایم. این گزارشها جمع شده بود یک اداره به وجود آورده بودند به نام اداره ملی و میهنی که شاخهی ساواک در آموزش و پرورش بود اینها آمدند با کارشناسانشان این کتابها را نگاه کردند (نسخههایش را ما الآن داریم) کتاب تعلیمات دینی اول راهنمایی را زیر قسمت اعظمش خط قرمز کشیدند که اینها ضد ملی و ضد میهنی است و باید حذف شود.
خوشبختانه این مقارن شد با آغاز دورهی شتاب انقلاب اسلامی ما. ما مدت کوتاهی شدیدا