**صفحه=18@
مقاومت کردیم و بعد، دیگر دشمن یارای مقاومت را ندید. خوب این کتابهایی که این آقایان میفرمایند زیر نظر ساواک تهیه شده اصولا خواندهاند. کتاب تعلیمات دینی سوم راهنمایی که ما در آخر چند داستان از زنان قهرمان اسلامی را که علیه جبار زمانشان به مبارزه برخاستند تا دختران مسلمان در همانجا فرصت یادگیری راه اسلام را داشته باشند اینها بوده چیزهایی که به نفع ساواک بوده، همینطور که نمیشود حرف زد، کار را باید با محتوایش دید و ارزیابی کرد، اگر می گویید مبارزه در شکلی که انسان در یک کمینگاه کمین کند علیه دشمن خطا و لغزش و گناه است خوب این را بگویید.
بگویید آقا مبارزه در تمام ادوار باید علنی باشد. مبارزه مخفی بی مخفی، ولی اگر اصل مبارزه مخفی مورد قبول است ما این کار را درست در شکل یک مبارزه مخفی با ویژگی خاص خودش پذیرفتیم و انجام دادیم. در همان سالها من یک جلسه تفسیری داشتم (مکتب قرآن) محل تجمع دوستانی بود که خواستار اسلام زنده بودند به همان مناسبت و به مناسبت ارتباطی که من با برخی داشتم مرا گرفتند (در سال 53 یا 54) به کمیته بردند، چند روزی آنجا بودم، همه تهدیداتشان را به کار بردند تا سرنخی به دست بیاورند و موفق نشدند و من آزاد شدم و باز فعالیتها ادامه داشت به همان شکلهای مخفی تا شروع مبارزات گسترده علنی که در آن موقع با تمام وجود در صحنه مبارزات علنی حضورم را ضروری یافتم و حاضر بودم و با این حال مدعی این که یک مبارزه هستم نیستم. چنین ادعایی ندارم. در هامبورگ 15000 مارک برای باغچه مسجد