**صفحه=5@
چنین جریانی نمی تواند با افرادی از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت.
سال 50 مجددا و برای پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهای خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان میداد که دستگاه از پیوستن جریانهای مبارزه مسلحانه به کانون های تفکر اسلامی به شدت بیمناک است و نمی تواند بپذیرد که فعالیت های فکری و تبلیغاتی من در مشهد و تهران از آن جریان ها بیگانه و بر کنار است.
پس از آزادی دایره درس های عمومی تفسیر و کلاس های مخفی ایدئولوژی و... گسترش بیشتری پیدا کرد.
در سال های میانهی 50 و 53 فعالیت های حاد اسلامی و مبارزات پنهانی و نیز مبارزات پایهای انقلابی در مشهد بر محور تلاش هایی دور می زد که در سه مسجد، کرامت، امام حسن و میرزا جعفر انجام مییافت. مهمترین کلاس های عمومی درس های تفسیر و ایدئولوژی من در این سه مسجد تشکیل میشد و هزارها نفر را در هر هفته با تفکر انقلابی اسلام آشنا می کرد و آنها را نسبت به فداکاری و مبارزه بیقرار میساخت و دقیقا به همین دلیل نیز بود که این دو کانون مقاومت و روشنگری با یورش های وحشیانه ساواک تعطیل شد.
و بسیاری به جرم شرکت در آن یا کارگردانی جلسات آن به بازداشت یا بازجویی دچار شدند. با تعطیل این مراکز جو نارضایی عمومی روشنفکران و نسل به پا خاسته در مشهد به