دوختهاند و هرچه در شأن خودشان هست را نثار انقلاب میکنند. بررسی خط تبلیغاتی که ضدانقلاب در این کشور تعقیب کرده است نمایشگر یک شیوه حسابشده جایگزینی است مبنی بر تلقین این پندار که هیچ چیز عوض نشده است، هیچ تغییری به وجود نیامده است.
اگر در رژیم گذشته بیکاری بود که حالا هم هست؛ اگر در رژیم گذشته ظلمی بود که حالا هم هست؛ اگر در رژیم گذشته اختناق بود حالا هم هست؛ اگر در رژیم گذشته سانسور بود که حالا هم هست؛ اگر در رژیم گذشته آزادی نبود که حالا هم نیست. منتها در رژیم گذشته امنیت بود که آن نعمت را هم این آخوندها این مرتجعین از ما گرفتهاند!
چرا باید چنین پنداری به جامعه تزریق شود؟ برای اینکه مردم نهتنها مأیوس و دلزده و خسته شده و خانه نشین شوند بلکه حتی از فداکاریهایی که کردهاند و جانبازی هایی که نمودهاند و قربانیهایی که دادهاند پشیمان شوند و در لحظه مناسب که بهاصطلاح آخرین ضربه (به دنبال ضرباتی که روشنفکران وابسته به امپریالیزم به پیکر انقلاب وارد آوردند) بهعنوان تیر خلاص وارد شد مردم بدون کوچکترین تلاش بپذیرند و امپریالیسم به جهانیان بفهماند که ایرانی و عراقی و افغانی و مصری و مراکشی نمیتواند بر خودش حکومت کند، باید همیشه قیم داشته باشد.
برای تزریق این پندار احتیاج به دادههای اجتماعی نیز هست، برای اینکه بیکاری باشد باید جلوی کارها و کارخانهها را بگیرند، مگر نمیگیرند؟! از یک سو محاصره اقتصادی و کمبود مواد اولیه و ازسوی دیگر چپی های دو آتشه که بعد از انقلاب به یاد انقلاب افتادهاند بهعنوان دفاع