هر روز سراغ یکی دو شهید تازه را بگیری که در اینسوی و آنسوی کشور هدف گلوله دشمن قرار گرفته اند. رگبارها ادامه دارد، جوانها همچنان سینه خود را سپر انقلاب میکنند. آنها که باید کار کنند کار میکنند، آنها که باید در سنگرها در کوچه و پسکوچهها در مقابل مزدوران شرق و غرب بایستند میایستند و از نثار خون خود به هیچ روی واهمه و پروایی ندارند و در این گیر و دار درست مانند لحظهها و روزهای آغازین انقلاب آنها که انقلاب را به ریشخند میگرفتند، آنها که با وقاحت خاص خود در مقابل جریان تند انقلابی ایستاده بودند، آنها که علیه انقلاب خلق شعار میدادند، امروز نیز شعار می دهند.
فراموشمان نشود که در روزهای آغاز انقلاب محمود عنایت به حضور اربابش شاه مخلوع با عدهای دیگر از کارچاقکنان مطبوعات شاهنشاهی که چرخ چهارم ارابه استعمار را در این مملکت تشکیل می دهند، بار یافت ضمن اظهار همدردی با شاه مخلوع و اینکه واقعاً مرتجعین موجبات تکدر خاطر اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر را فراهم آوردهاند با لحن دلسوزانه ای به شرف عرض آن خائن رسانید که باید دید چه شده است که روحانیونی که در مساجد به کارهای آخرتی مشغول بودند به خیابانها آمده و مردم را به یک مبارزه جدی با رژیم سفاک شاه دعوت میکنند. او برای شاه مسئله را ریشهیابی میکرد که بله باید آب را از سرچشمه گرفت، باید مکتب انقلاب آفرین، آیین نهضت ساز و بینش و مشی انقلابی امام را مورد حمله بیامان قرار داد وگرنه با تعویض نخست وزیر کار درست نمیشود.