دانش نو، در رادیو و تلویزیون، در بنیاد شاهنامه، در انجمن شاهنشاهی اندیشمندان، در وزارت فرهنگ و هنر، در اداره سانسور و حتی با اجازه ساواک در مراکز علمی و تحقیقاتی سر خود را به آخور دربار بسته بودند و نهتنها جرات عمل کردن علیه رژیم شاه را از دست داده بودند که حتی اجازه فکر کردن علیه رژیم شاه را هم به خود نمیدادند. آری چنین زمانهای) مبدل شد و در آن فضای خونآلود و غبارآجین روحانیتی که امروز داغ ارتجاع را بر پیشانی خود دارد به فرمان و رهبری پیامبرگونه امام در جلو و خیل مشتاقان و بجان آمدگان و دست از جان شستگان و خدا را آهنگ کردگان و ایمان را لبیک گفتگان به دنبالشان، عظیمترین حماسه تاریخ بشر را خلق کردند.
از آن سو گلوله بود و گلوله بود و گلوله و از این سو گل بود با شعارهایی همچون اللهاکبر... نصر من الله و فتح عن قریب.... مرگ بر این سلطنت پرفریب.... چین، شوروی و آمریکا... دشمن خلق ما... نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی... استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی... حزب فقط حزبالله رهبر فقط روحالله... و... و... و برکنار از این دو جناح روشنفکران بودند که ناباورانه جنگ مشت و سندان را تماشا میکردند و این اواخر از زندان برگشتگان مجاهدین خلق و فدائیان خلق بودند که تحلیل میکردند که فریب آخوندها را نخورید! جواب گلوله را با گلوله باید داد نه با گل و آن تحلیلها و تفسیرهایی که همه دیدهاند و بیش از همه تاریخ با دقت بسیار دیده است.